وقتی کشتیگیر ایرانی با یک کشتیگیر اسرائیلی همگروه شده و از مسابقات انصراف میدهد
وقتی کشتیگیر ایرانی با یک کشتیگیر اسرائیلی همگروه شده و از مسابقات انصراف میدهد کاربران فضای مجازی ایران یکصدا فریادشان را بر علیه وزرات ورزش و آنهایی که در تعیین این تصمیم دخیل بودهاند بلند کرده ارواح همه دانایان تاریخ، از کنفوسیوس تا مهاتما گاندی را احضار کرده و میگویند که این گونه قطع رابطه با کشوری که عضو جامعه بینالملل است درست نیست ولی اولین کامنت همین افرادی که حکیمانه از داشتن رابطه با همه اعضای جامعه بینالملل سخن میگویند در مواجه با جمهوری آذربایجان این است که «چرا آذربایجان با اسرائیل رابطه دارد».
در تفسیر این رفتار دوگانه، فرض اول این است که اینها فقط به خاطر ناکامی یک کشتیگیر جوگیر شدهاند وگرنه خودشان کپی برابر اصل کسانی هستند که دستور «باید ببازی علیرضا» را به ورزشکاران میدهند که این فرض نیز تضاد دیگری را در خود دارد و آن اینکه، اینها هرگز معترض رویکرد روسیه در قبال اسرائیل نمیشوند و روسیه را همچنان دوست خود میدانند آن هم در حالیکه سرگئی لاوروف بارها گفته است که «امنیت اسرائیل اولویت ماست».
فرض دوم این است که اینها واقعا مشکلی با اسرائیل ندارند ولی در مواجه با جمهوری آذربایجان دنبال بهانههایی برای دشمنی میگردند و اسرائیل ستیزی فقط لفافهی بیان مخالفتشان با آذربایجان است. فرض دیگر این است که اینها حس میکنند رابطه با اسرائیل به نفع هر کشوری است و از آنجا که خواهان نفع ایرانند موافق رابطه ایران با اسرائیلند و چون خواهان تقویت آذربایجان نیستند مخالف رابطه آذربایجان و اسرائیلند.
و فرضهای دیگری نیز میتوان شمرد ولی دوگانگی و تضاد در دل تک تک آنها دیده خواهد شد و نخواهیم فهمید که دقیقاً فاز این جماعت چیست؟ ماذا فازا؟
ابراهیم رشیدی