پزشکیان و شعوبیان
در روزهای اخیر که تنشهای بین ایران و دو همسایۀ اصلیاش یعنی جمهوریهای آذربایجان و تُرکیه به بالاترین حد خود رسیده است، انتقادها و حتی سرزنشهای زیادی و البته بهحق به سوی پزشکیان و کسانی که رئیس جمهور شدن او را به نفع ایران و آذربایجان دیدند و در این امر مشارکت کردند، سرازیر شده است.
گروهها و افرادی که خارج از دور تسلسل عقیم اصولگرا و اصلاحطلب بودند و پس از سالها دوری از عرصۀ انتخابات در حمایت از پزشکیان و برای رئیسجمهور شدن او وارد این کارزار شدند، با توجه به گفتمانی که او برای اولین بار مطرح کرد، رئیس جمهور شدن او را هم از جهت داخلی و هم از جهت بینالمللی فرصتی تاریخی دانستند.
گفتمان طرح شده از سوی پزشکیان که رأی بیسابقهای در اوج خمودی و رکود سیاسی در ایران برای او حاصل کرد، فرصتی تاریخی از نظر داخلی تلقی شد. او پس از صد سال برای اولین بار در مقام یک کاندیدای ریاست جمهوری، از تبعیضهای قومی و حقوق ضایع شدۀ میلیونها ایرانی غیر فارس و غیر شیعه سخن گفت و قولهایی در رابطه با احیا و احقاق این حقوق مسلّم پایمال شده داد. به همین سبب میلیونها ایرانی بُریده از مرکز و مرکزگرایی در انواع و اقسام اشکال فریبنده بهخصوص اصلاحطلبی پوشالی، به جنبش درآمدند و فردی را که بهسختی نمایندۀ تبریز شده بود، با رأیی بیسابقه رئیس جمهور کردند. طبیعتاً تُرکها و آذربایجانیها که همواره طلایهداران اندیشهها و جنبشهای مترقی در ایران بوده و هستند، در این حرکت مترقی نیز در مقام اول بودند اما نه به خاطر تُرک و آذربایجانی بودن دکتر پزشکیان، بلکه به خاطر گفتمانی که او مطرح کرد.
از نظر سیاست خارجی و بینالمللی نیز شخصیت پزشکیان و گفتمان طرح شده از سوی او از چند جنبه دارای اهمیت و مایۀ امیدواری بود. او از همان ابتدای حضور در صحنه از تنشزدایی با دنیا سخن گفت و همصدا با اکثریت مردم ایران، ستیزهگری با دنیا را عامل انزوا و فلاکت ایران اعلام کرد. همچنین انتقادهای پزشکیان نسبت به فهم ایدئولوژیک شعوبی از ایران و غیر ایران، ضمن آذربایجانی و تُرک بودن او از نظر تمامی غیر مرکزگرایان و ملیّتهای غیر فارس بهویژه تُرکها و آذربایجانیها، یک فرصت تاریخی و استثنایی تلقی شد برای ترمیم پیوندهای آسیب دیدۀ همسایگی ایران با ممالک تُرک و عرب. مهمترین فرصت و دستاوردی که در این راستا پیشبینی میشد، هرچه نزدیکتر شدن روابط ایران به جمهوریهای تُرک بهویژه آذربایجان و تُرکیه بود. این دوستی و صمیمیت مبتنی بر اشتراکات تاریخی- هویتی، مرزی و سیاسی تا بدانجا میتوانست پیش برود که ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای دارای جمعیت عمدۀ تُرک، در اتحادیۀ کشورهای تُرک عضو شود. همچنین دشمنیهای کور تولید و تقویت شده توسط لابیهای شعوبی و ارمنی علیه آذربایجان و تُرکیه کنار گذاشته شود. این تحولات خوشایند در صورت تحقق میتوانستند اولین گام خروج ایران از بنبست موجود باشند و منافع اقتصادی سرشاری را عاید ایران و ایرانی کنند. گام دوم این تحول میتوانست ترمیم روابط با ممالک عرب باشد و گام سوم یعنی ترمیم روابط با اروپا نیز با یاری و حمایت این همسایگان قدرتمند ممکن میشد…
اما در میدان عمل اینگونه نشد. نهتنها روابط ایران با آذربایجان و تُرکیه بهتر و صمیمیتر نشد، بلکه همان لابیهای شعوبی و ارمنی که ایران و ایرانی را به گروگان تعصبات حماقتآمیز و کور خود گرفتهاند، مملکت را ملک طلق خود میدانند و کاسبان تحریماند، فعالیتها و تبلیغات تخریبی خود علیه آذربایجان و تُرکیه را افزایش دادند که نمونههای بسیاری را در این شش ماه اخیر شاهد بودهایم. آنها دقیقاً با پی بردن به این احتمال که رئیس جمهور شدن پزشکیان ممکن است به نزدیکی ایران با همسایگان تُرک منجر شود، تمامی قدرت مافیایی خود را در جهت تبلیغات تخریبی بیشتر علیه تُرکها بهویژه آذربایجان و ترکیه به کار گرفتند تا رئیس جمهور در این مسیر حرکت نکند. ظاهراً آنها بر اثر داشتن قدرتهای مافیایی سایه، تا حد زیادی نیز در کار خود موفق شدهاند. پزشکیان نهتنها تاکنون با هیچیک از روسای جمهور آذربایجان و تُرکیه دیداری نکرده، بلکه دیدارهای غیر رسمیاش با آنها در محافل بینالمللی نیز سوژۀ شانتاژ و تخریب فراگیر شده است. همچنین پیش از اینکه به کشورهای موثر و منشأ فایدهای مانند تُرکیه یا کشورهای عرب برود، به تاجیکستان کوچک، فقیر و بیتأثیر با دولتی استبدادی و ضد اسلام رفته است و در آنجا با فسیل مستبدی همچون رحمانوف دل و قلوۀ شعر فارسی مبادله میکند و برای توهمات مضحک آریایی او دست میزند!
باورش سخت است که پزشکیان مجری ایدههای مسموم و مهلک محافل مافیایی شعوبی شده باشد. مجری ایدههای بزرگترین بلایی که ایران و ایرانی را به ورطۀ نابودی کشانده است (شعوبیگری).
سیدمرتضی حسینی/ پزشکیان و شعوبیان