فقر دانش امثال شفیعی کدکنی متوهم مبتلا به جهل مرکب باعث رودهدرازیهایشان میشود. آنها که بجز فهم ادبیات زبان خود از فهم ادبیات زبانهای بینالمللی همچون زبان تورکی که جمعیت قابل توجهی از مردم جهان به گویشها و لهجههای مختلفی از آن همچون تورکی آذربایجانی تکلم میکنند عاجزند، چشمبسته به دهندرهگی میپردازند.
آنها خیال میکنند که دهها زبان زنده مردم ایران بیریشه و بیتمدن هستند و فقط دری-وری گوییهای آنها متمدنانه است، در حالی که خود معترف به روند عقیمشدگی زبانشان و اصالت سی درصدی لغات آن هستند! امثال این متوهمین به شاهنامهای میبالند که کل اشعارش به اندازه یک جلد از ۱۸ جلد «ماناس» تورکی نیست و کل اشعار سروده شده به زبان آنها به پای یک میلیون بیت آن نمیرسد! این بیخبران اعجاز ددهقورقود تورکی، از فهم سیاستنامه قوتاتغوبیلیک عاجزند.
آنها قادر به غور در دریای بیکران اشعار امیر علیشیر نوایی نیستند، و قدرت درک و فهم میلیونها بیت سروده شده و صدها هزار صفحه نوشته شده به زبان تورکی قدیم و حتی اشعار نسیمی، فضولی، شهریار و … را ندارند. آنها چه میدانند که اولین لغتنامههای دنیا را تورکان «حکم طوالا» به سفارش پیامبر برای آموزش مسلمانان نوشتهاند؟ اگر مولویها و نظامیها و معدود شاعران تورک پارسیگوی نبود که به سفارش درباریان شعر به دری و تاجیکی بسرایند چه چیزی در چنته فقیرانه خود داشتند؟
آیا به فردوسی میبالند که سی سال برای چند ده هزار بیت مملو از افکار راسیستی و ضد زن وقت گذاشت و نهایتا با جواب رد سلطان محمود غزنوی و بعد از دستخالی ماندن از کیسه زربافت او، به طمع انبان پُر زر اعراب، بنا به مقدمه شاهنامه بایسُنقری عربیگویی را پیشه امرار معاش خود ساخت؟ بجز آن معدود دیوانهای دری-تاجیکی مشکوک الاصاله، کدام کتاب فلسفی، سیاسی، علمی و … به زبانی که به قول ابوریحان بیرونی فقط به درد قصههای هزار و یک شب و لطیفهگوییهای سرگرم کننده شهرزادها برای سلاطین و بیگهای دربارهای تورک و عرب میخورد نوشته شده است؟ مغرور به اینکه دست و بال ما را بسته و شما را رها به جان ملتمان انداختهاند نباشید! دیری نخواهد پایید که جواب یاوهگوییهایتان را نه با شلاق تورکی و تازیانه عربی که معادلی برای هیچ یک در زبان تلخکام از تاریختان ندارید، بلکه با علمی که برای شما خود به خواب زدهها قابل فهم باشد خواهیم داد تا بدانید که محور اتکا و اتحاد جهان، دین و کتب خدا و صراط مستقیم اوست، نه خزعبلات شما! راه هدایت باز باز است: حتی برای شما شعوبیهها!
شفیعی کدکنی و افکار بیمارش/ مهندس علیرضا فرشی
اسامی دهات و سایر اماکن در ایران و بخصوص در آذربایجان، متأسفانه یا در نتیجه کم سوادی و یا بخاطر غرض و مرضِ شناخته شدة آریامحوری، بطور عمده اشتباه نوشته شده و یا اینکه در آنها تحریف و تصرّف روی داده است.
در این خصوص می توان صدها، بلکه هزاران مثال زد. از جمله در این مجال به اسم روستای بینه مار(Binəmar) که به اشتباه و یا سهل انگاری بصورت بِنمار(Benmar) نوشته شده، اشاره کنیم:
بینه مار(Binəmar) دهی جزء دهستان سبلان!(ساوالان) بخش شهرستان سرعین! استان اردبیل می باشد. سکنه آن در سال 1330 حدود 274نفر بوده و بر اساس سرشماری سال 1385 جمعیت این روستا 483نفر با 104 خانوار و در سال 1395 جمعیت آن 473 نفر بوده است. «بینه مار» صورت صحیح تلفظ روستاست همانطوریکه مردم محل و بومی آن را تلفظ می کنند:
سکنه¬ی آن در سال 1330 در حدود 276 نفر بوده است، اهالی آن شیعه و زبانشان ترکی است.
همچنین روستای بِنه Binə در اصل (بینه) دهی از دهستان اوجارود(اوجاری و اوجایورد) غربی، بخش مرکزی شهرستان گرمی، استان اردبیل است.
کوهستانی، گرمسیر، سکنه¬ی آن در سال 1330 در حدود 284 نفر بوده است، اهالی آن شیعه و زبانشان ترکی است.
بر اساس سرشماری سال 1385 جمعیت این روستا 802 نفر با 177 خانوار بوده و در سال 1395 جمعیت آن 688 نفر بوده است.
و اما بینه و مار به چه معناست؟
بینه و مار در اصل هر دو تورکی هستند.
بینه: ریشه، جا و مکان، خانه، اصل، بار و اسباب خانه
بینه: محل اوتراق حشم¬داران
بینه کؤهول: مکان نگهداری احشام مثل غار
بین: برکت، محصول، هزار، آب: پسوند تأکید چون بیناب
بانداق: میوه¬ای که برای نگهداری به نخ کشند.(فرهنگ شاهمرسی)
بان: آوای بلند، بانگ، بان، بانو
ما در ترکیب بسیاری از اسامی و اماکن روستاها واژه بین و بینه را مشاهده می¬کنیم. معنای آن طبق منابع متعدّد عبارت است از: مکان اُتراق حشم و حشمداران و به معنای آشیانه و خانه و محل اقامت موقت و دائمی است.
بینه = اُردو؛ طبق نوشته¬ی ریچارد تاپر “بینه” به معنای “اُردو” هم می¬باشد.
و اما معنا و مفهوم مار:
مار باید کلمه ای بسیار قدیمی و بومی آذربایجان و نکات مربوط به آذربایجان است. مار به معنای خوش، محل خوش آب و هوا و حتی محل زندگی انسان های قابل احترام و مقدس متشکّل از «می» و «آر» هست.
منطقه مارلیک هم محلی در منطقه رودبار و طارم است که تورکی بوده و با قاعده زبان تورکی ساخته شده و به معنای محل خوش آب و هوا است.
پس بینه مار(Binəmar) یعنی محل زندگی خوش آب و هوای انسان های محترم و محل نگهداری احشام در محلی مناسب و خوش آب و هوا.
بینه¬سی تپه¬سی: کوهی در شهرستان آستارا، یعنی آن تپه ای که محل اتراق حشم و حشمداران است.
در آذربایجان و در کل ایران اماکن بسیاری وجود دارد که با پیشوند و یا با پسوند بینه و بین ساخته شده اند.
جهت اطلاعات بیشتر به کتاب (نام ها و نامیده های جغرافیایی منطقه اردبیل(بر اساس اسامی جغرافیائی، تاریخی، اسطوره ای، تسمیه شناسی و ائتیمولوژی(ریشه شناسی)تألیف و تدوین: منصور جدی یل سوئی مراجعه فرمایید.
منصور جدی
دارالفنون تبریز یا «مدرسه مظفری-مظفریه» دومین مدرسه آموزش عالی در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود که در عصر ناصرالدین شاه و دوران ولایتعهدی مظفرالدین میرزا، به سبک دارالفنون تهران، به سال ۱۲۹۰ هجری قمری (۱۸۷۳ میلادی) در تبریز تأسیس گردید. علاوه بر فارسی و دیگر زبانها، زبان تورکی نیز یکی از زبانهای آموزشی این مدرسه بود.
مدرسه مظفریه از جمله مدارسی بود که به همراه دیگر مدارس تبریز (مدرسه مموریال آمریکایی، مدرسه ادبیه و…)، #زبان_تورکی یکی از زبانهای آموزشی آن بود. آموزش زبان تورکی و همچنین تحصیل به زبان تورکی به پیشنهاد و فرمان ناصرالدین شاه قاجار و مظفرالدین میرزای ولیعهد در دستور کار سیستم آموزشی این مدارس قرار داشت. اما متاسفانه پس از استقرار رژیم فارسمحور مشروطه به مرور اهمیت خود را از دست داد. و پس از روی کار آمدن رژیم ضد تورک پهلوی نیز آموزش زبان تورکی بکل از سیستم آموزشی این مدارس خارج گردید.
پ.ن: حال پرسش این است که آیا پادشاهی که به قول برخی از حضرات، احمق، عیاش، زن باره، هوسران و … بوده به تورکان ایران ظلم کرده اند یا سلسله پهلوی و رضاخان پدرسوخته؟
این مهتر اصطبل های سفارت هلند و عوامل پشت پرده آن نه تنها به تورکان کشور ظلم کرد بلکه هویت، تاریخ و فرهنگ آنان را به کلی انکار نمود. در این برهه بجز ائتنیک فارس به همگی ملل یا ائتنیکهای غیرفارس و خصوصا تورکان #ظلم و #ستم_ملی اعمال شد. اگر ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی از شاگردان فراماسون اعظم سید جماالدین اسدآبادی ترور نمیگشت، اگر جنبش مشروطهی مورد حمایت انگلیس توسط سفارت آن کشور و به دست امثال سید حسن تقی زاده فراماسون و انجمن غیبی تبریز متشکل از سوسیال دموکرات ها و گرجی ها و داشناق ها، قاجاریه را مورد هجوم حملات مسلحانه و تروریستی امثال حیدر خان عموغلوها قرار نمیدادند؛ از صد و پنجاه سالِ پیش زبان تورکی در این جغرافیا به زبانی رسمی و سراسری تبدیل شده بود.
با تکرار مکرارت، نوشتهها، تحقیر و توهین های تاریخ نگاری پان ایرانیستی چیزی عاید ما نخواهد شد بلکه بایستی تحقیقات و پژوهشهای عمیق انجام داد. و سپس سخنان و مطالب مستند و تازهای برای افکار عمومی و نسلهای آینده ارائه نمود تا بلکه آنان را از این شست و سوی ذهنی که تاریخ نگاری ایدئولوژیک، مسموم و جعلی پان ایرانیستها با تکرار صد و اندی سالهی مکرر توسط مدارس، دانشگاه ها، تلویزیون و مطبوعات به وجود آورده نجات داد.
سعید مینایی
فعالین ملی مدنی در اورمیه و سولدوز دیروز ۲ اسفند ۱۴۰۰ همزمان با ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری در اعتراض به آپارتاید زبانی حاکم و عدم امکان تحصیل به زبان مادری ملت آذربایجان اقدام به توزیع گسترده کتابهای تورکی در سطح شهر و محلات اورمیه و سولدوز در استان آذربایجانغربی کردند.
” تورکجه م منیم سس بایراغیم ”
در حین توزیع کتابهای تورکی، فعالین مدنی، اطلاعاتی در مورد حقوق زبانی و فواید آموزش به زبان مادری به کودکان و خانوادههای آنها ارائه کردند.
فعالین ملی آذربایجانی در مناسبتهای مختلف به روشهای گوناگونی از جمله توزیع کتابهای تورکی، پخش تراکت، دیوارنویسی و ایجاد کمپینهای اطلاع رسانی، محروم بودن ملت آذربایجان از تحصیل به زبان مادری را اطلاع رسانی کرده و خواستار تمیکن دولت فاشیستی جمهوری اسلامی به اجرای مطالبات اولیه و حقوقبشری میشوند.
۲۱ فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده، تا به اهمیت موضوع و لزوم تدریس به زبان مادری تاکید شود و دولت ها متعهد به اجرای این اصل بدیهی انسانی شوند.
در ایران شهروندان تورک از بسیاری از حقوق فرهنگی اولیه خود مانند «حق آموزش به زبان مادری»، «حق داشتن تلویزیون سراسری به زبان تورکی»، «حق داشتن روزنامه تورکی سراسری» محروماند.
.
بیشتر بخوانید:
.
اهداف گروه خبری آذتورک خبرلری:
سایت آذتورک خبرلری بطور روزانه و فعال اخبار و مطالب مربوط به حقوقبشر، آذربایجان، جهان تورک، مقالات و غیره… که در رسانهها و سایتهای دیگر کمتر به آنها پرداخته میشود را پوشش میدهد.
ما در این سایت بطور ویژه به اخبار و مسائل مربوط به آذربایجانجنوبی که همواره مورد استعمار و چپاول دو رژیم جمهوری اسلامی و پهلوی قرار گرفته میپردازیم. با اینکه تورکها خدمات بی پایانی به ایران کردهاند اما رژیمهای مذکور ملت تورک را به دلیل خواستههای مشروعشان بارها سرکوب کردهاند و این سرکوب ها همچنان ادامه دارد.
سایت آذتورک خبرلری صدای فعالین مدنی و حقوق بشری و مدافعان آزادی و دموکراسی ملت تورک و پاسخی به تبعیضها و سرکوبها علیه آذربایجان است.
سرزمین آذربایجان متعلق به ملت آذربایجان است و سرنوشت آذربایجان را ملت آذربایجان تعیین خواهد کرد. حق تعیین سرنوشت از ارکان اساسی ملتهاست و آذربایجان هم از این قاعده مستثنی نیست.
این سایت و گردانندگانش به هیچ سازمان سیاسی و غیرسیاسی وابسته نیستند. از شما خواهشمندیم، سایت ما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید و با ارسال فیلم و خبر ما را یاری نمایید.
(بمناسبت روز جهانی زبان مادری)
در مورد زبان، زبان مادری تورکی و اهمیت و حفظ آن، علل شکوفایی، افول و بازیابی آن، چگونگی و چرایی سرکوب سیستماتیک پنهان و آشکار شماری از سایر زبانها، همچنین در مورد علل و نحوه تحمیل، گستراندن و حاکم کردن یک زبان بر دیگر زبانها، پژوهشهای همه جانبه ای در گوشه و کنار جهان شده است و در این مورد هر سال صدها کتاب تخصصی و هزاران مقاله بزبانهای مختلف چاپ و منتشر میشود. اما در ایران با وجود کثرت زبانها و نمونه های عینی فراوان، کار علمی و پژوهشی چندانی صورت نگرفته است. دلیل آنهم ساختار ضعیف آموزشی و ایدئولوژی تنگ نظرانه حاکم بر آن است که ریشه در تفکر نژاد پرستانه تئوریسین های رژیم پهلوی اول و استمرار آن در دوران پهلوی دوم و رژیم ج. ا. ایران دارد.
البته و بدون شک تفکر نژاد پرستانه و پدیده شوونیزم فارس معاصر، تاریخاً ریشه در تفکر و ایدئولوژی نهضت شعوبیه فارس و افکار نژاد پرستانه فردوسی طوسی دارد که خمیر مایه تفکر امروزی پان فارسیسم میباشد که بیش از نود سال هرگونه کار تحقیقی جدی و پرداختن جامع به مقوله زبانهای موجود در ایران را بغیر از زبان فارسی تقریباً غیر ممکن کرده است. حتی آمارگیری صحیح و رسمی از تعداد متکلمان زبانها که پایه هر نوع پژوهش علمی میباشد ممنوع بوده است. لذا کار تحقیقی را سخت کرده و در سطح حدس و گمان به حاشیه برده است.
علیرغم تمام محدودیتها، حرکت ملی آزربایجان جنوبی توانست مطالبه حقوق زبانی را بشکل خواست عموم تبدیل بکند. مباحث علمی توسط فعالین ملی در مورد حق آموزش بهزبان مادری و اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی بصورت خواست حداقلی را در سطح وسیع مطرح کرد. تا حدی که بعلت فشار مردم، مطالبه آزادی تدریس زبانهای غیر فارس وارد گفتمان دانشگاها و مطبوعات تحت کنترل رژیم شده و بالاخره بصورت محدود در محافل سیاسی بشکل وعده های (هرچند فریبکارانه) انتخاباتی توسط بعضی از مقامات و نمایندگان انتصابی مجلس مطرح شده است.
این مباحثات عمدتاً در سه گفتمان متفاوت مطرح می شود:
گفتمان اول – متعلق به محافل دانشگاهی ایران است که ضمن تاکید بر اهمیت زبان مادری با کلی گویی صرف، فقط به جنبه های روانشناختی و اجتماعی آن بعنوان ظرفی برای اندیشیدن و ارتباط با محیط میپردازند و تاکید به حفظ آن برای استمرار فرهنگ قومی و زبان محلی که کودک بدان زبان تکلم می کند دارد در واقع بجای پرداختن به مسئله زبان بعنوان یک حق انسانی والا و حیاتی، در شکل نازل آنرا در ارتباط فرد با ریشه های خانوادگی و رشد روانی کودک محدود میکنند.
گفتمان دوم – که متعلق به حافظان اقتدار زبان حاکم فارسی دارد دفاع متناقضی از حفظ زبان مادری دارند. اگر این دفاع از زبان خود، یعنی زبان فارسی در برابر زبان انگلیسی باشد با مظلوم نمایی مضحک و اگر در برابر زبان تورکی و عربی و سایر باشد با گستاخی تمام، تا ممنوعیت و قتل آن زبانها پیش میروند. موقعی که صحبت از اهمیت حفظ زبانهای غیر فارس و ایجاد امکانات دولتی برابر و رسمی شدن زبانهای دیگر بمیان میاید بلافاصله متوسل به مغلطه و بحث های انحرافی میشوند.
گفتمان سوم- که متعلق به ملل غیرفارس میباشد دفاع از زبان مادری خود و اشاعه آن را بعنوان حق اولیه انسانی خود بدون حذف و یا نادیده گرفتن زبانهای دیگر در نظر دارد و اهمیت آن را در حفظ فرهنگ و هویت ملی خود حیاتی میدانند.
استعمارگران و تحمیل زبان:
۱- استعمارگر خارجی: تحمیل زبان ملت استعمارگر خارجی در اقصی نقاط جهان، به عنوان ابزار قدرت برای پیشبرد اهداف استعماری آن دولت – ملت به کار گرفته شده است. از جمله زبان فرانسوی در آفریقا و زبان انگلیسی در آفریقا، هندوستان و سایر.
۲- استعمارگر داخلی: به همین منوال، تحمیل زبان ملت استعمارگر داخلی در اقصی نقاط جهان، به عنوان ابزار قدرت برای پیشبرد اهداف استعماری آن دولت – ملت حاکم داخلی به کار گرفته شده است. از جمله در پاکستان شرقی و غربی(سابق) و سریلانکا ، مصر و ایران معاصر و سایر.
ریشه تاریخی کودتا
کودتای خزنده با نسخه انگلیس برای پایان دادن به امپراتوری هزار ساله تورکان:
اواخر جنگ اول جهانی دولت شبه فدرال ممالک محروسه قاجار با وجود اعلام بیطرفی، تحت فشار و دخالت دولتهای روس و انگلیس که خود در حال جنگ با امپراطوری تورک عثمانی بودند. رکود اقتصادی، شکست انقلاب مشروطیت و بحران سیاسی داخلی زمینه را برای کودتای طراحی شده انگلیس، توسط سید ضیاء – رضا خان فراهم کرد. برخلاف اغلب کودتاهای نظامی این کودتا یک شبه نبود بلکه بصورت خزنده و بر اساس یک پروژه ایدئولوژیک تغییر ساختاری از نظام غیر متمرکز با “هژمونی مدارا جویانه تورکی” به نظام متمرکز با “هژمونی راسیستی- شوونیستی فارسی”، بنفع اقلیت فارس و به ضرر تمام ملل غیر فارس و کاملاً در جهت حفظ منافع انگلیس بود.
مقدمات کودتا
اختلافات باقیمانده از دوران صفوی بین دو امپراطوری تورک داشت به نقطه پایان خود میرسید. اصلاحات سیاسی در دولت عثمانی (تنظیمات) بعنوان الگو مورد توجه دولت قاجار قرار گرفته بود. این نزدیکی خوشایند دووَل روس و انگلیس نبود، لذا تداوم جنگها و رقابت چند صد ساله امپراتوری های روسیه و انگلیس با امپراطوری تورکان عثمانی، ایجاب میکرد که با سیاستهای نفاق افکنانه و تشدید اختلافات، جبهه دیگری را در تضعیف رقیب گشوده و از هر دو دولت تورک باجگیری کنند. با اینحال حکومت ناصرالدین شاه با عقد معاهده ارزروم موفق به حل اختلافات با دولت عثمانی شد و روابط حسنه بین دو امپراطوری تورک برقرار شد و برای سالها توانست فشار دولتهای روس و انگلیس را خنثی کند.
بعد از ترور ناصرالدین شاه و شرایط بحرانی داخلی، و نفوذ عناصر خود فروخته انگلیس در لایه های تصمیم گیری دولت مظفرالدین شاه و احمدشاه قاجار، با وجود بحران اقتصادی شدید، شخص احمد شاه حاضر به تسلیم تمام و کمال به دولت و کمپانی هند شرقی بریتانیا نشد و قرارداد ۱۹۱۹ استعماری وثوق الدوله با انگلیس را امضا نکرد. چرا که سلسلهی تورک قاجار با تمام قدرت و ضعف هایش توسط دولت بیگانه در مصدر کار قرار نگرفته بودند. لذا دولت انگلیس با توسل به حیله های مختلف در صدد پایان دادن به امپراتوری هزار ساله تورکان و فروپاشی حاکمیت قاجارها برآمد. برای تغییر سیستم، تنها گماشتن یک حاکم دیکتاتور و دست نشانده کافی نبود، لذا دست به طراحی “سیستم استعمار داخلی- تحت کنترل استعمار خارجی” زد.
در طراحی این پروژه از تئوری های نژادپرستانه پان فارس ها از اتاق فکر بمبئی هندوستان گرفته تا اتاق فکر برلین آلمان بهره گرفت. بعبارتی دیگر، دستمایهی این پروژه علاوه بر ذهنیت ضد تورک انگلیس، تفکر پان فارس در درون سفارت انگلیس در تهران که تحت نفوذ پارسیان هند اداره میشد و تفکر آریا گرایی پان فارسیسم توسط محمدعلی فروغی و یارانش در تهران و شبکه فاشیستی محمود افشار یزدی در برلین دست بدست هم دادند تا پروژه تغییر ساختاری حکومت قاجار که توسط اردشیر جی ریپورتر مامور ارشد سازمان اطلاعات انگلیس ( از پارسیان زرتشتی ایران اهل بمبئی و از رؤسای اطلاعاتی حکومت هند تحت مستعمره انگلیس) به اجرا گذاشته شد.
با پشتیبانی نیروهای نظامی بریتانیایی مستقر در منطقه شمال، بهرهبری ژنرال سِر ادموند آیرونساید، رهبری کودتا را بدست یک قزاق مهتر بنام رضا میر پنج سپردند که فردی بیسواد، عقده ای، خشن و بد خلق بود. برخلاف ادعای بعضی از تاریخ نویسان فارس وابسته به رژیم ج. اسلامی، مراکز فعال صهیونیستی در لندن و تهران و یا بهایی ها نقش کلیدی در روی کار آمدن رضاخان نداشتند. همکاری یهودیها و بهائیها بیشتر بخاطر وجود تبعیض دینی بوده و در پی پایمال کردن حقوق ملل غیر فارس نبودند. اما بعد از حاکمیت سیستم شوونیستی فارس و بمباران تبلیغاتی، بخشی از طبقه متمول یهودیان و بهائیان و حتی تورکهای آزربایجانی منفعت طلب و آسیمیله شده با سیاستهای فاشیستی و تبعیض آمیز رژیم پهلوی همراهی کردند. و امروز هم طیف کوچکی از باستان گرایان ایرانی یهودی و بهائی و حتی تورکهای آسیمیله شده آزربایجانی هنوز هم در صف فاشیسم فارس ضد حقوق ملل غیر فارس هستند.
رفتار دوگانه انگلیس
اواخر دوره قاجار دولت انگلیس برای پیشبرد منافع استعماری خود در ایران با دو چالش روبرو بود، یکی مقابله با نفوذ روسیه بعنوان رقیب در شمال، دوم گسترش نفوذ و تسلط کامل خود بر منابع نفتی کشف شده در جنوب. بهدنبال انقلاب اکتبر روسیه و لغو قراردادهای تحمیلی با روسها، دولت قاجار در مقابل زیاده خواهی های انگلیس به مقاومت خود افزود. لذا دولت انگلیس به قصد تضعیف دولت مرکزی قاجار و باجگیری و تحمیل قراردادهای نفتی ناعادلانه طرفدار حاکمیت غیر متمرکز شده بود و سیاست ایجاد تنش و تفرقه در ممالک محروسه مخصوصاً در منطقه نفتی عربستان ( الاحواز امروزی) را پیش میبرد که بدلایلی نتوانست شیخ خزعل حاکم ایالت عربستان را بر علیه دولت احمد شاه بشوراند تا بتواند براحتی به تاراج نفت جنوب بپردازد. لذا متوسل به دسیسه کودتا شد. بعد از کودتا با چرخش ۱۸۰ درجه ای اینبار طرفدار حاکمیت یکپارچه و متمرکز در تهران شد. بطوریکه عملاً حکومت رضاخان ابتدا سیستم ممالک محروسه را با لشکرکشی و قتل و غارت از بین برد و خودمختاری تمام مناطق را بزور سرنیزه منحل کرد و ممالک محروسه خودمختار غیر فارس را بزور اشغال کرد و سیستم بسته و متمرکز دیکتاتوری نظامی را به سراسر کشور تحمیل کرد.
ماهیت و نحوه اجرایی پروژه انگلیس
در واقع پروژه انگلیسی برای تثبیت منافع دراز مدت خود، سیستم استعمار داخلی را در ایران پایه ریزی کرد و با این سه اصل آنرا به پیش برد:
۱- حذف الیت سیاسی – نظامی تورکها از تمامی مراکز تصمیم گیری قدرت.
۲- حذف فرهنگ و زبان اکثریت تورکی و رسمیت دادن به زبان فارسی و ممنوع کردن دیگر زبانها، تحریف تاریخ هزار ساله ترکان و تحمیل فرهنگ و زبان فارسی به هشتاد درصد جمعیت غیر فارس.
۳- مطیع کردن کامل حکومت برآمده از کودتا به دولت فخیمه انگلیس.
پایان دادن به آزادی هویت و زبان
بهگواهی تاریخ تحت حکمرانی هزار ساله امپراتوری ترکان، ملیتهای غیر تورک از جمله فارسها نه تنها مورد ستم فرهنگی قرار نگرفته اند بلکه در مقاطعی به اوج شکوفایی خود نیز رسیده اند. همه اتنیک ها هویت خود را داشتند و همه زبانها آزاد بودند. فارسی همواره زبان شعر، عربی زبان علم و دین و ترکی زبان حاکمان و نظامیان بوده است.
اجرای پروژه استعماری انگلیس: هویت کشی و زبان کشی
هویت کشی، زبان کشی و فرهنگ کشی برخلاف حدس و گمانهای رایج، ایده شخص بیسوادی چون رضاه خان دیکتاتور نبود. قصد اصلی رضاخان فقط تحکیم قدرت خود با حذف رقبایش در مراکز قدرت که اکثراَ ازالیت سیاسی تورک بودند و همینطور سرکوب سران ممالک محروسه و ولایات که با او بیعت نمی کردند بود. در اصل، این طراحان و تئوریسین های خارجی و داخلی بودند که اجرای پروژه انگلیسی را در دستور کار دولت رضاخان قرار دادند. عوامل اجرایی آن تماماّ از الیت سیاسی فارسِ بشدت ضد تورک و ضد عرب که همگی دست پرورده انگلیس در درون دولت قاجار و مجلس چهارم و پنجم بودند که به یکباره سکان امور دولت در اختیارشان افتاده بود، مانند سید ضیا، محمدعلی فروغی وزیر فرهنگ و اولین رئیس فرهنگستان زبان فارسی و افرادی چون وثوق الدوله، تقوی، دهخدا و علی اکبر سیاسی، جمال الدین اخوی، ابراهیم پورداوود، میرزا اسمعیل خان، محمد قزوینی، محمود افشار یزدی، ملک الشعرای بهار و ذوب شده گان در مکتب پان ایرانیسم فارسی از جمله حسن تقی زاده و صادق رضازاده شفق، ناصح ناطق، احمد کسروی، تقی ارانی و غیره بودند. در حال حاضر نیز مانقورت هایی نظیر عباسعلی جوادی، تورج اتابکی و سید جواد طباطبایی و…دنباله رو این تفکر فاشیستی پان فارسیسم هستند.
دستهای نامرئی
در عصر دیجیتالی یافتن دستهای نامرئی کار چندان سختی نیست، فقط کافیست سری به اتاق فکرهای سرّی در تهران و لندن زد و سراغ افرادی چون علی اکبر ولایتی و حداد عادل و شرکا در داخل و عطا الله مهاجرانی، موسویان در لندن و همینطور سراغ وزیر خارجه پیشین انگلیس سِر جک استرا مشاور فراماسونهای فارس رفت.
بازیابی زبان تورکی و احساس خطر پان فارس ها
امروز مشکل پان فارسیسم با همه زبانهای موجود در ایران یکسان نیست. بزرگترین رقیب زبان فارسی در ایران زبان تورکی است بخاطر نفوس حداکثری و حضور در تمام عرصه های سیاسی و جغرافیایی و تفاوت بنیادی فرهنگی و ساختاری زبان تورکی با فارسی است. در حالیکه با زبان عربی اشتراکات ۷۰ درصدی و با کوردها و حتی بلوچها اشتراکات ریشه ای دارند. بی شک اگر همه زبانهای غیر فارس در ایران کم جمعیت و پراکنده بودند. طبیعتاً هیچگونه چالشی یا خطری زبان فارسی را تهدید نمی کرد. اگر زبانهای غیر فارس مثل زبان تالشی ضعیف و کم نفوس می بودند امروز همین شوونیستهای فارس، برای حفظ زبانهای مادری غیر فارسها، دایه مهربان تر از مادر میشدند. از بقال سر کوچه گرفته تا روشنفکران چپ و راست فارس و سران رژیم نه تنها مدافعان سرسخت حفظ و رسمیت همه زبانها در ایران میشدند بلکه ادعای رهبری بلامنازع مبارزه با تبعیض علیه زبانهای ملل تحت ستم جهان را در بوق و کرنا می دمیدند. آیت الله ها دهها آیه و صدها روایت و آیت الاستالنیست های کمونیست دهها مانیفست چریکی و باستانگرایان نه تنها لوحه های سفالی بلکه لوحه های طلایی در احترام به تمام زبانهای دنیا بنام کوروش جعل میکردند!
سخن آخر
سخن آخر اینکه با توجه به ترکیب جمعیتی و موقعیت زبانهای تورکی و عربی و… که بر وفق مراد فاشیستهای فارس نیست و از یک سو تغییرات بنیادی در نحوه برخورد به مسئله زبان که از مرحله مطالبه زبان مادری از سردمداران فاشیستی رژیم عبور کرده و بصورت اعتراضات عملی روزانه و در شکل کلاسهای آموزش خانگی و یادگیری در کلاسهای خصوصی، چاپ و پخش کتابهای تورکی در مدارس، استفاده از کلاسهای درس گوناز تی وی و سایر کانالهای ماهواره ای تورکی و بهره گیری از اینترنت و سوسیال میدیا باعث فروریختن دیوار انحصار زبان فارسی شده است. شکوفایی روزافزون زبانهای غیر فارس در جغرافیای ایران، فاشیسم فارس را در خطر از دست دادن مخاطبان تحمیلی اش یعنی میلیونها غیرفارس، بسیار نگران کرده است. با وجود بی خاصیت شدن نگاه شوونیستی به مسئله زبان و فراهم شدن شرایط نسبتا خوب و استثنایی برای استفاده از زبانهای مادری، و شکست پروژه پان فارس ها، هنوز تفکر غالب در میان شوونیست های فارس بعد از تلاش نافرجام صد ساله در قتل عام زبانهای غیر فارس، توسل به زور و ادامه سیاستهای فاشیستی میباشد. عجیب اینکه در عصر انفورماتیک، متوهمان فاشیست فارس هنوز در رویای از بین بردن کامل زبانهای غیر فارس مخصوصاً زبان ۳۵ میلیون تورک آزربایجان را در سر می پرورانند. غافل از اینکه، ماشین سرکوب فاشیسم فارس در حال فرسوده شدن و به گِل نشستن است چرا که با دژ محکمی بنام آگاهی، شعور ملی و حرکت ملی آزربایجان روبرو است.
#اومود_دوزگون #شعور_ملی #حرکت_ملی_آزربایجان #عصر_انفورماتیک #فاشیسم_فارس #علیاکبر_ولایتی #حداد_عادل #سید ضیا #محمدعلی_فروغی فرهنگستان_زبان_فارسی #وثوقالدوله #تقوی #دهخدا #علیاکبر_سیاسی #جمالالدین_اخوی #ابراهیم_پورداوود #میرزا_اسمعیلخان #محمد_قزوینی #محمود_افشار_یزدی #ملکالشعرای_بهار #مکتب_پان_ایرانیسم_فارسی #حسن_تقیزاده #صادق_رضازاده-شفق #ناصح_ناطق #احمد_کسروی #تقی_ارانی #مانقورت #عباسعلی_جوادی #تورج_اتابکی #سیدجواد_طباطبایی #جک_استراو #فراماسون
جمعی از فعالین ملی مدنی ساکن تبریز شامگاه امروز جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰ در آستانه روز جهانی گرامیداشت زبانی مادری و به یاد زندانیان سیاسی آذربایجانی اقدام به پخش کتاب تورکی و غذای نذری کردند.
کتابها شامل داستانهای تورکی کودکانه بوده و پخش غذاها همراه با چاپ نوشته با متون “ان بؤیۆک جیهاد ظالیمین قارشیسینا کئچیب سن حاقسیزسان دئمک دیر.ایمام حۆسئین (ع)”، آذربایجانین میللی محبوسلاری آزاد اولسون” بوده است.
لازم به ذکر است پخش کتاب در روزهای مختلف از جمله اول مهر همزمان با شروع سال تحصیلی، دوم اسفند روز جهانی زبان مادری و ۲۶ آذر روز کتاب سوزی در آذربایجانی، یکی از فعالیت های نمادین اعتراضی، فعالین آذربایجانی به یکسان سازی فرهنگی و سیاستهای جاری شوونیستی علیه ملتهای غیر فارس میباشد.
علی رغم اعزام به مرخصی عباس لسانی، علیرضا فرشی، علی و رضا واثقی از زندانهای اردبیل و تهران بزرگ، کماکان بدلیل فعالیتهای مدنی در راه تحقق خواستهای ملت آذربایجان تعدادی از فعالین ملی مدنی آذربایجانی همچون اکبر نعیمی، توحید امیرامینی، روزبه پیری و محمد عینی و… در زندانهای اوین، تبریز و رشت محبوس میباشند.
.
بیشتر بخوانید:
- حق تحصیل به زبان مادری؛ تدوام توزیع کتابهای تورکی در شهر تبریز
- پیشهوری:ما زبان مادری خود را از بدو تولد به صورت شیر از پستان مادر نوشیده و آنرا فراگرفته ایم
.
اهداف گروه خبری آذتورک خبرلری:
سایت آذتورک خبرلری بطور روزانه و فعال اخبار و مطالب مربوط به حقوقبشر، آذربایجان، جهان تورک، مقالات و غیره… که در رسانهها و سایتهای دیگر کمتر به آنها پرداخته میشود را پوشش میدهد.
ما در این سایت بطور ویژه به اخبار و مسائل مربوط به آذربایجانجنوبی که همواره مورد استعمار و چپاول دو رژیم جمهوری اسلامی و پهلوی قرار گرفته میپردازیم. با اینکه تورکها خدمات بی پایانی به ایران کردهاند اما رژیمهای مذکور ملت تورک را به دلیل خواستههای مشروعشان بارها سرکوب کردهاند و این سرکوب ها همچنان ادامه دارد.
سایت آذتورک خبرلری صدای فعالین مدنی و حقوق بشری و مدافعان آزادی و دموکراسی ملت تورک و پاسخی به تبعیضها و سرکوبها علیه آذربایجان است.
سرزمین آذربایجان متعلق به ملت آذربایجان است و سرنوشت آذربایجان را ملت آذربایجان تعیین خواهد کرد. حق تعیین سرنوشت از ارکان اساسی ملتهاست و آذربایجان هم از این قاعده مستثنی نیست.
این سایت و گردانندگانش به هیچ سازمان سیاسی و غیرسیاسی وابسته نیستند. از شما خواهشمندیم، سایت ما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید و با ارسال فیلم و خبر ما را یاری نمایید.
نماینده مجلس رژیم ایران: طرح آموزش زبانهای قومی خلاف امنیت ملی است!
احمد نادری نماینده تهران در مجلس یازدهم و نایب رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رژیم ایران در اقدامی بر ضد ملیتهای ساکن ایران، ضمن اعلام مخالفت با طرح تدریس ادبیات زبانهای قومی و محلی (زبان مادری) مصوب این کمیسیون گفت: “طرح اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی که در کمیسیون آموزش تصویب شد را خلاف امنیت ملی میدانم و امیدوارم رییس مجلس و مراجع بالادستی به این موضوع ورود کنند.”
در کمیسیون آموزش مجلس هنگام طرح آموزش زبانهای اقوام در مدارس، بنده به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردم.
وی به غلط مدعی شده “زبان فارسی میراث همه اقوام ایرانی است”، و “عنوان کرده نباید قانون و سیاستی وضع گردد که منجر به تضعیف زبان ملی ایران شود.”
این نماینده به اصطلاح مجلس، به دروغ متقاضیان آموزش به زبان مادری در مدارس را در اقلیت خوانده است.
لازم به ذکر است بر طبق طرح مذکور، در ازای دو واحد «اختیاری» آن هم «فقط در کلاس های هفتم و دهم» و با صلاحدید فاشیست کهنهکاری چون حداد عادل، طی دوازده سال تحصیل در مدارس، تمام مواد درسی باید فارسی باشد و معلمان قانوناً موظفند سر کلاس فقط فارسی حرف بزنند و نام این طرح نیز تدریس زبانهای محلی و قومی و اجرای اصل ۱۵ است!
این طرح نه تنها و به هیچ وجه طرحی در راستای تدریس زبان ممنوعه جمعیت ۴۰ درصدی تورک و زبان مادری سایر ملیتها در جغرافیای ایران نیست بلکه ترفندی جدید برای ترویج هرچه بیشتر فاشیسم عریان و تحکیم استعمار فارسی در ایران است.
اهداف گروه خبری آذتورک خبرلری چیست؟
سرزمین آذربایجان همواره مورد چپاول رژیم جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی قرار گرفته و منابع آن توسط هر دو رژیم به یغما برده شده است. با اینکه تورک ها خدمات بی پایانی به ایران کرده اند اما هم جمهوری اسلامی و هم رژیم پهلوی ملت تورک را به دلیل خواسته های مشروعشان بارها سرکوب کرده اند و این سرکوب ها همچنان ادامه دارد.
سایت آذتورک خبرلری به این تبعیض ها و سرکوب ها می پردازد و اخبار فعالین مدنی و حقوق بشری و مدافعان آزادی و دموکراسی ملت تورک که در رسانه ها و سایتهای دیگر کمتر به آنها اهمیت داده می شود را پوشش می دهد.
سرزمین آذربایجان متعلق به ملت آذربایجان است و سرنوشت آذربایجان را ملت آذربایجان تعیین خواهد کرد. حق تعیین سرنوشت از ارکان اساسی ملت هاست و آذربایجان هم از این قاعده مستثنی نیست.
این سایت و گردانندگانش به هیچ سازمان سیاسی و غیرسیاسی وابسته نیستند. از شما خواهشمندیم که در معرفی این سایت خبری ما را یاری نمایید و در ارسال فیلم و اخبار به ما کمک نمایید.
صحبت از اصالت اسامی خاص شد. خبری مبنی بر ممنوعیت استفاده از اسامی خاص ترکی، کردی، شمالی و لری در تهران، پخش شده و سپس تکذیب شد.(پخش خبر و سپس تکذیب آن خود جای بسیار برای پرداخت دارد اما موضوع بحث این مجال نیست) مطلبی نوشته و استوری نمودم در باب عدم اصالت اکثر اسامی خاص در فارسی. بدلیل آنکه این موضوع نیاز به شرح و تفسیر داشت بدینوسیله به اختصار به آن می پردازم.
اسامی_خاص به روشهای گوناگون ساخته میشوند اما میتوان از منظری، آنها را به دو بخش مشتق و جامد تقسیم کرد هر کدام از این دو بخش باز به بخشهای متعددی تقسیم میشوند که بدلیل تنگی فضا از ذکر جزعیات امتناع میکنم.
مشتقات به اصطلاح به واژگانی گفته میشود که از بن فعل ساخته شده باشند و طبیعی است برعکس آن را جامد می نامند.
اسامی مشتق همان #اسم_مصدر یا #حاصل_مصدرها هستند. این نوع اسامی جزو ستونهای یک زبان محسوب میشوند و به نوعی قدرت یک زبان در تعداد و تنوع اسم مصدرها و ابزار ساخت آنهاست.
برخی از زبانها بارزترین شاخصه شان همین ابزار است یعنی ساختن اسم از فعل. و البته این قدرت وقتی چند برابر میشود که برعکس آن نیز صادق بوده و زبان، توان ساخت فعل از اسم را هم داشته باشد که این ویژگی یا در کمتر زبانی وجود دارد و یا اگر باشد بصورت استثناهایی در آن دیده میشود.
جالب است بدانیم #زبان_ترکی در این زمینه کم نظیر است. ساخت اسم از فعل و ساخت فعل از اسم، از مهمترین ویژگی های این زبان بوده آنقدر در این زمینه دارای قدرت و قانون است که یک سرو گردن از تمامی زبانهای دیگر بالاتر است.(البته زبان عربی نیز در این زمینه پرقدرت است). همین ویژگی باعث شده تعداد واژگان زبان ترکی نه تنها بالا باشد بلکه به راحتی واژه ای جدید در آن ساخته شود. هر پدیدهی نوعی که وارد این زبان شود میتوان به راحتی برای آن نامی ترکی تولید کرد.
اسمهایی نظیر یاتاق، اوچاق، یانار، دوندورما و … از فعل ساخته شده و افعالی نظیر باشلاما، آیاقلاما، توپلاما، چایلاشما و… از اسم ساخته شده اند. توجه داشته باشیم ابزاری که برای هر واژه ای که در مثالهای فوق آورده شد برای همه ی افعال یا اسمها صادق بوده و میتوان واژگان دیگری با آن ابزار ساخت.
اما در فارسی اسم مصدرها یا ضعیف هستند یا امکان ساخت ندارند و در صورت ساخت قانون کلی در آنها وجود ندارد و اصولا برعکس آن یعنی ساخت فعل از اسم وجود ندارد و اگر باشد اصالتا فارسی نیست.
در مورد اسم مصدرها، چرا در ساخت آنها ضعف وجود دارد؟
همانطور که ذکر شد امکان ساخت اسم مصدر از افعال مرکب هم وجود ندارد و مورد سوم عدم وجود قانون کلی در ساخت اسم مصدر از افعال ساده است. مثلا میتوان با اضافه کردن ش و یا الف به آخر بن مضارع اسم مصدر ساخت مانند گویش، بینش، گویا، بینا … اما همین قانون برای فعل دویدن نامانوس است(دوش و دوا). البته این ناتوانی دلیل دیگری هم دارد که در پستی مجزا در بخش افعال فارسی به آن خواهم پرداخت. فقط مختصر عرض کنم که فعل دویدن ریشه ای ترکی دارد و این عمده دلیل عدم ساخت اسم مصدر از آن است.
در مورد ساخت فعل از اسم هم در فارسی بدلیل آنکه امکان این امر میسر نیست و اگر هست به نوعی عاریتی بوده فارسی نیست توضیح آنرا به پست مربوط به افعال وا میگذارم.
به دلایلی که ذکر شد و البته دلایل متعدد دیگر اکثر اسمها در فارسی اصالتی فارسی ندارند و در این زبان صدها اسم ترکی، عربی و … وجود دارد و حذف آنها یعنی زمینگیر شدن زبان فارسی.
با همهی این تفاسیر آیا کشیدن دیوار بین زبان فارسی و سایر زبانهای حداقل موجود در کشور اجحاف در حق زبان فارسی نیست؟ متولیان امر اگر کمی تخصص اینکار را داشته باشند (که با ارائه برخی بخشنامه های غیر تخصصی عدم تخصصشان مشهود است) به این نکته نمی رسند که به نوعی با نیت خدمت به زبان فارسی در حقیقت جهت آنرا رو به انحطاط می کشانند؟
زبانهایی نظیر ترکی با قدرتی که دارند نشان دادهاند با بایکوت، سنگ اندازی، ممنوع کردن، سانسور، تحریف و … نه تنها از بین نمیروند بلکه همیشه خودشان را سرپا نگهداشته هر روز آثار ادبی جدیدی از آن استخراج شده، رغبت جوانان به یادگیری اش فزونتر میشود اما مثل روز روشن است فارسی این مزیت را نداشته، به مراقبت و پشتوانه نیاز دارد و پشتوانهی آن، همان سایر زبانهای موجود در کشور هستند.
که حیات زبان فارسی در گرو حیات آنهاست. جای تصمیمات غیرکارشناسی، باید از زبانهای غیر فارسی کشور حراست نمود و به آنها بال و پر داد.
محمدرضا انتظاری
ممنوعیت تحصیل و تدریس به زبان تورکی و رسمی شدن اجباری زبان فارسی:/سعید مینایی
در سال 1309 به دستور رضاپالانی تدریس فارسی درمدارس کشور اجباری و تحصیل به زبانهای غیر فارسی ممنوع گردید. و تحصیل و تدریس به زبان تورکی که اولین مدرسه مدرن ایران و نخستین روش تدریس با اصول صوتی در دنیای اسلام با این زبان و بوسیله دانشمند شهیر تورک میرزا حسن رشدیه در تبریز در سال 1312 ه. ق / 1894 م. در زمان ناصرالدین شاه و با کتاب “وطن دیلی” آغاز به کار کرده بود جلوگیری شد.
ستم زبانی بخشی از ستم ملی اعمال شده و تحمیل شده بر اقوام غیر فارس است که بعد از گذشت 88 سال از ممنوع شدن زبان ترکی به دستور رضاخان و اجباری شدن تدریس زبان فارسی همچنان ادامه دارد. با روی کار امدن سلطنت خاندان پهلوی و انقراض دولت ترک قاجار. عناصر پان ایرانیست و ضد ترک سلسله پهلوی و در راس ان خود رضا خان بیسواد که برای مجری بودن این اعمال ضد بشری انتخاب شده بود با به اجرا دراوردن سیاستهای دیکته شده به وی جهت ایجاد ایرانی یکدست و یکسان، و پیاده کردن سیاستهای یکسان سازی اسمیلاسیون و الیناسیون و مستحیل کردن اقوام غیر فارس خصوصا ترکها در درون قوم فارس و از بین بردن هویت اصالت زبان و موسیقی و هر عنصری که از عناصر سازنده و تشکیل دهنده ی یک ملت می باشد اقدام کردند و بدین ترتیب کثیرالمله بودن کشور ایران انکار شده و با شعار یک ملت یک دولت یک زبان یک پرچم بر علیه تنوع قومی کشور و کثیرالمله بودن این سرزمین بسیج شدند تا بلکه بتوانند وحدتی کذایی زیر لوای بیرق زبان فارسی ایجاد کنند فارق از اینکه تدریس و تحصیل به زبان مادری اقوام غیر فارس با اینکار قدغن شده و تبعات شومی برای کشور خواهد داشت. زبان فارسی نه زبانی رسمی و مشترک و یا ملی بلکه یک زبانی تحمیلی است. بعد از اعمال و تداوم این ستمهای ملی مردان وطن پرستی همچون سیدجفعرپیشه وری از اذربایجان به پا خواسته و با ایجاد فرقه دموکرات اذربایجان و تشکیل حکومت خودمختار و ملی در جغرافیای آذربایجان در سال 1324 موفق شدند زبان ترکی و مادریشان را در داخل محدوده حکومت خود تدریس بکنند و زبان مدارس و ادارجات به مدت یک سال تا سقوط و شکست فرقه دمکرات آذربایجان به دست دژخیمان محمدرضا پهلوی پسر رضاخان دیکتاتور تا 21 آذر سال 1325 شمسی به زبان ترکی شد. و این قدمهای بزرگ برداشته شده در آذربایجان، جهت برقراری آزادی و دموکراسی بود که برقراری ازادی و دموکراسی بود که تلنگری شد برای سایر ملل ایران که برای احقاق حقوق طبیعی و برحقشان از مرکز به پا خیزند. اما این جنبش ازادیخواه و دمکرات به پا خواسته از اذربایجان که برای پایان بخشیدن به ستم مرکز و سیاستهای فاشیستی اعمال شده انها ایجاد شده بود با دسیسه های فراوان و با تمام بی رحمی به خون ازادیخواهان دمکرات غلتیده و سرکوب شد. و با خفه کردن فریاد ازادیخواهی به پا خواسته شده در خطه اذربایجان دوباره دیکتاتوری با شدت بیشتر از قبل در ایران و اذربایجان حاکم شد و سیاستهای ضد ترک نیز هر چه بیشتر از قبل پیاده شدند. کتابهای چاپ شده به زبان ترکی نیز در مدارس اذربایجان جمع اوری شده و به اتش کشیده شدند. و اما بعد از طی سالها با نزدیک شدن انقلاب 1357 و به روی کار امدن نظام جمهوری اسلامی و برچیده شدن حکومت طاغوت و منحوس پهلوی که اذربایجانیها نقش اساسی در ایجاد این انقلاب داشتند. باز هم اذربایجان و سایر ملل غیر فارس به حقوق ملی و قومی خود که در زمان خاندان پهلوی به شدت سرکوب شده بود نرسیدند! با وجود اینکه در سال 1358 اصل 15 قانون اساسی تدوین شده و به تصویب رسید، اما این اصل مربوط به حقوق زبانی بعد از گذشت 40 سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی به صورت معوق و اجرا نشده و بر روی کاغذ باقی مانده است. و از طرف دولتهای سرکار امده با شعار اجرای این اصل، وعده های سرخرمن با هدف جمع اوری رای در انتخابات داده شده است که بعد از پیروزی در کارزار انتخاباتی همگی انها به فراموشی سپرده شده اند.و هر وقت فعالان ملی و فرهنگی ترک اذربایجانی در جهت تحقق اجرای این اصل قدم برداشته اند با حربه برچسب زنی از قبیل پان ترک تجزیه طلب و عناصر قوم گرا صدای حق خواهی انان خفه شده و با مجازات زندان روبرو شده اند
در نهایت سخن اخرم به دولتمردان کشور این است که با رسمی کردن یک زبان به قیمت انکار و از بین بردن زبانهای دیگر یک کشور، نه اینکه هیچگونه وحدت ملی ایجاد نشده و نخواهد شد. بلکه اینکار عاملیست در جهت زدودن وحدت و همبستگی ملی کشور که اعمال ان کشور را به طرف فروپاشی سوق خواهد داد. در واقع این نژاد پرستانی که مخالف تدریس زبانهای مادری در ایران هستند و به ایران دوستی معروف شده اند! خود عاملان ایجاد تفرقه نفاق و شکاف قومیتی و در نهایت تجزیه کشور هستند و خواهند شد اگر که مسئولان و دولتمردان باز هم بخواهند بجای اجرای قوانین اساسی معوق مانده به برخوردهای امنیتی خود با فعالان ملی مدنی ادامه دهند.
نتیجه ی این چنین برخوردهای امنیتی و سرکوب گرانه با مطالبه کنندگان حقوق ملی نتیجه اش سوق دادن
سوق دادن انان به رادیکالیسم و افراط گرایی خواهد بود که مسلما چنین شیوه برخوردی به صلاح هیچ کشور و حاکمیتی نخواهد بود.
زبان ترکی در قلمرو جغرافیایی ایران/دکتر توحید ملک زاده
استفاده از زبان ترکی در قلمرو جغرافیایی ایران از قدمت زیادی برخوردار بوده و کشفیات باستانشناسی اخیر قدمت آنرا به سده های قبل از میلاد می برد. با قبول پروتوتورک بودن اقوام سومری و عیلام استفاده عمومی ساکنان جغرافیای ایران از زبان ترکی به حداقل پنج هزار سال قبل می رسد ولی اگر شکی بر مقوله پروتوتورک بودن اقوام باستانی منطقه داریم مطالعه اسامی خاص ( توپونیم) ، طوایف( ائتنونیم)، هیدرونیم و غیره می تواند راهگشای ما باشد.
کشف خطوط ترکی باستان در منطقه تیمره خمین مربوط به 2500 سال قبل از میلاد به تاریخ 1393 دلالت بر این دارد که اقوام باستان ترک در نواحی مختلف ایران از جمله مرکز ایران امروزین زندگی می کردند. در جای جای آذربایجان نظیر اورمیه، سلماس، طوالش و اهر نیز نوشتجاتی بسیار شبیه به الفباهای ترکان باستان کشف شده که بعضا در نوع خود بی نظیر می باشد.
با اینحال می توان تشکیل امپراطوری ترکان اوغوز تحت عنوان سلجوقی در قرن 11 میلادی در اراضی که ایران امروزین شامل آن است را سرآغاز تشکیل دولت فراگیر با زبان و فرهنگ ترکی در ایران کنونی دانست.
شیوه¬های رایج ترکی در ایران:
اگر زبان ترکی را به عنوان یک درخت تنومند در نظر بگیریم شاخه¬های آن هم گویشی است از این درخت تنومند و به سبب بعد جغرافیایی و رسمی شدن در پاره¬ای از مناطق و ممالک ترک تبار به زبانی مستقل از زیر شاخه ترکی تبدیل شده است. کل گویشهای ترکی در کشورهای شوروی سابق بدین نحو تلقی می گردند.
شیوه های ترکی رایج در ایران اکثرا زیر شاخه ترکی اوغوزی می باشد به استثنای ترکی خلجی. ترکی خلجی بنا برتحقیقات محققین خصوصا دورفر آلمانی جزو هیچ کدام از گروههای ششگانه ترکی نبوده و خود لهجه مستقل بوده و حتی براساس نظریه پاره¬ای از محققین قدیمی ترین لهجه ترکی است. ترکی خراسانی نیز قبلا زیر شاخه ترکی ترکمنی و حتی ترکی آذربایجانی تقسیم بندی می شد ولی امروزه این گویش را هم یک شاخه مستقل درنظر می گیرند. به اعتبار جغرافیایی ترکی در ایران به لهجه های زیر تقسیم می شود:
الف) ترکی آذربایجانی با زیر شاخه قشقایی
ب) ترکی ترکمنی
ج) ترکی خلجی
د) ترکی سنقری