اواخر دیماه موضوع چماقداری در بعضی از شهرها ودهات با همکاری پاسگاه های روستایی وشهری مانند خوی و ماکو ومرند.. از طرف حکومت شاه رایج شد عده ای چماقدار شاهدوست به شهرها اعزام شدند، درجاده ها با حمایت نامحسوس پاسگاه ها جلو ماشین ها را گرفته شیشه هایشان را شکسته ،آزار و کتک زدن مسافران میکردند یکی از این جاده ها سه راه خوی ماکو (ایو اوغلو ) بود که با چماقداری افرادی از خوی و اطراف رفتارهای خطرناکی را با مسافران انجام میدادند و یکی از یکانیها در هنگام آزارمسافرین زن که قصد جلوگیری را داشت خودش نیز آسیب دیده بعد به یکان میاید در آنجا هم به چماقدران گفته بود کار بجایی رسیده که شماها بر سر ما (یکانیها ) دست بلند میکنید، منتظر باشید (بوردا اولون سیزه دییرم ) وبه همین جهت عده ی از یکانیها به سه راه خوی ، ماکو آمده آنها را گوشمال سختی دادند ودر آنجا کمیته ی دایر کرده و امنیت جاده را تامین شد.
بعد از انقلاب این کمیته از طرف دولت تبدیل تشکیلات عظیمی جهت کنترل و مانع خروج ضد انقلاب از کشور شد و همچنین در آن محال یکانات تنها محلی بود که بر علیه حکومت پهلوی سر به عصیان برداشت دهات دیگر یا بی تفاوت بودند یا به گروه های چماقداری پیوسته بودند دلیل مخالفت یکانیها کینه دوران پهلوی و زمان فرقه که ،شکنجه وزندانی رفتارها خیلی شدیدی از طرف رضا خان وپسرش را دیده ومتحمل شده بودند حتی از اهالی کسانیکه در دوره فرقه تمایلاتی نداشتند از شکنجه و آزار معصون نماندند حتی در اعتراض یکی از ریش سفیدان به امنیه ها در مورد بد رفتاریشان امنیه گفته بود (تهراندان دییب لر غیر از قانونی رفتار ایلیین ) این جمله (غیر از قانونی ) را افراد مسن همیشه در صحبتشان یاد آوری میکردند و یادگار شوم آنزمان بود و همچنین مصادره زمین های اهالی منجمله ییلاق و… بوسیله دولت غاصب پهلوی بود که با قطع مایشا اهالی روستائیا ن سخت در مضیق گرفتار شدند.
گروه های چماقدار در شهرها جاوید شاه گویان جولان میدادند که کاری هم از ایشان ساخته نبود والبته مردم هم هو میکردند بعضی از این افراد هنگام پیروزی انقلاب رویه خود را تغییر داده با ریش وتسبیح در کمیته ها نفوذ کردند چون کمیته ها هم افراد کم داشتند بدون ملاحظه آنها را میپذیرفتند بعد ها بین کمته چی های جوان و اینگونه افراد اختلاف پدید آمد بجای این جوانها افرادی از محلات واقشار مختلف مانند آهنگر ، قصاب ، نجار ، بار کش ، حمال، کارگر و بعضی از روستائیان بیچیز و افراد متمول شهری وبازاری جوانها را تصفیه کردند خودشان امور را بدست گرفتند البته در اورمیه جوانهای مانند باکری ،مهدی امینی و..خیلی ها که در یکی از ساختمان های دولتی بودند خود تشکیل کمیته دادند که اکثراین جوانها باسواد ، مخلص ومبارزین دوران پهلوی بودند که بعدها این کمیته ، هسته اصلی سپاه اورمیه شد.
در اورمیه اولین کمیته را یکانیها در خیابان امام تشکیل دادند و قبلا هم با هزینه ی شخصی خود از شمال عراق سلاح گرفته وچندین قبضه این سلاح ها را هم به دسته حسنی داده بودند وبا توجه به سوابق ذهنی که از دوران جنایات سیمتقو و آسوری داشتند خود را برای بعضی غائله های احتمالی آماده کرده بودند یادم هست در کافه که اهالی اورمیه هم بودنددر آنجا صحبت از سلاح شد و من گفتم شما هم بخرید چند نفر مرد از شنیدن این حرف یکه خوردند آقا ما را با اسلحه چکار! گفتم دوران کشتار وغارتگری سیمتقو، آسوری، ارمنی از یادتان رفته که خیلی از شما افراد مسن آن وضعیت را دیده اید گفتند آن زمان گذشته کوردها به شهر نمیایند وارامنه هم مردم خوب هستند آنها کارشان و عمل شان از ما مسلمانها بهتر است ! ؟ و…
دیگردر مقابل چنین افراد بی مسئولیت حرفی نگفتم درروزها 22 بهمن که مردم اورمیه از نظر درگیری آمادگی داشتند گفته شد که پادگان قوشچی به طرف شهر اورمیه حرکت کرده و قرار است شهر را تصرف کند ملا حسنی و همین جوانان خیلی از مردم در راه وردی اورمیه (میدان مجسمه ) امروزی مستقر شدند وچندین اره برقی چوب بری آوردند بودند وبا بریدن درختان بزرگ خیابان را بستند واز ارتش هم کاری ساخته نشد واورمیه بعد از این چند روزه آرامش یافت اما طولی نکشید غرب آذربایجان آبستن حوادث تلخ آینده بود وضعیتی که حکایت دیگر دارد جوانان از ین پیروزی مسرور بودند اما افراد مسن این وضعیت را با احتیاط وتوام با نگرانی میپنداشتند و آینده هم نشان داد که نگرانی و تشخیص آنها درست بود هر چند ما جوانهای به اصطلاح انسانگرا و یا اسلامی (در حقیقت جو گیر و احساساتی ) میگفتیم که همه با هم هستیم وکوردها هم با ما همراه هستند افراد مسن با تلخی این سخنان را جواب میدادند وبا تاکید میگفتند تاریخ نشان نداده که کوردها همراه ما (ترکها ) باشند آنها همیشه در موقع ضعف دولت ها بر علیه کشور و ما بودنده اند مدتی صبر کنید خواهیم دید و…
آذربایجان در آستانه انقلاب 1357/تاریخ یادداشت ها 1367-68 رحمان کتابچی_حسین زاده 4/11/1400