آنچه شاید بتوان از افغانستان و طالبان آموخت
✍ محمد عزیزی
افغانستان به عنوان واحد جغرافیایی مستقل فاقد ویژگیهای تشکیل یک سرزمین برپایه تعاریف نژادی ، فرهنگی ، سیاسیون جغرافیایی است. تشکیل این کشور حاصل و نتیجه رقابت روسیه تزاری و بریتانیای کبیر بر مسئله هندوستان بود و از آن زمان سرزمینی بی هویت با مردمانی نجیب و سرگردان در نقشه های جغرافیایی جهان سبز شد . برای این کار میتوان به معاهده پاریس که به ناصرالدین شاه قاجار تحمیل شد و منجر به جدایی هرات از پیکره حکومت قاجار شد ، اشاره کرد .
تداوم حیات سیاسی و اجتماعی افغانستان با فراز و فرودهایی بیشماری منجر به تاسیس حکومت پادشاهی در این کشور شد اما افغانستان بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم مجددا وارد رقابتهای جهانی و ابرقدرتهای جدید مانند آمریکا و شوروی شد که با بروز حرکاتی در سال های ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ و تأسیس حزب کمونیست خلق افغانستان وارد مرحله جدیدی شد . اما آنچه بیشتر از همه باید به آن اشاره کرد این است که سرآغاز اغلب تحولات خونبار کنونی خاورمیانه را دکترین کمربند سبز اسلامی برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر عنوان کرد که به بهانه مقابله با کمونیسم و شوروی اجرا شد که تحولات چهل سال اخیر افغانستان در آن ریشه دارند.
باید دقت داشته باشیم که روند تحولات امروزی افغانستان با سالهای قبل متفاوت است و این احتمال که طالبان روند گذار افغانستان به مرحله نوینی از تاریخش را هدایت میکند ، بسیار بالاست و این امر لزوم هوشیاری و شکیبایی را می طلبد همان امری که کشورهای تاثیرگذار منطقه در افغانستان یعنی ایران و پاکستان با دقت آن را زیر نظر داشته و بر اساس برنامه های مدون با آن برخورد میکنند .
انتشار فیلم های منطبق با جنگ روانی قدرتهای مخالف تصمیم مردم افغانستان نشانگر عدم درک واقعیات جامعه افغانستان است . و باید در برابر آن زندگی اشرافی سردمداران کابل و سایر نقاط را هم دید …
زمانی که کسی با آویزان شدن از هواپیمای آمریکایی قصد خروج و فرار دارد ، جا دارد بیاندیشیم که فساد و رانت خواری و سیستماتیک و گسترده در افغانستان ، مردم فقیر اما بسیار نجیب آن را تحت فشار قرار داده و آن کسی که فرار میکند ، یقینا باید حساب پس میداد.
نکته آخر اینکه خیلی از پهلوان پنبه های وطنی(ایرانی و انیرانی) که درباره طالبان اظهار فضل میکنند، نمیخواهند بدانند که طالبان برخلاف آنها، دوزیستان سیاسی نیستند و دچار عافیت طلبی نشدند. طالبان در مقایسه با فعالان سیاسی چندگانه سوز وطنی بسیار قابل احترام و شایسته تمجید هستند.