امروز سوم اسفند، مصادف با کودتای 1299رضاخان است. کتابها و مقالات زیادی در مورد سوال فوق نوشته شده همچنین مناظره های زیادی برگزار گردیده که در آنها، دوستداران رضاشاه منکر نقش انگلیسی ها شده و مخالفان رضاشاه نیز بر نقش انگلستان تاکید داشته و گفته اند که انگلیسیها، رضاشاه را آوردند و بعدا هم بردند. به نظر من هر دو نظر ناقص هستند…
در اسناد انگلستان هیچ سندی وجود ندارد که دلالت بر این داشته باشد که حکومت انگلستان در این کودتا دخیل بوده باشد. لرد کرزن وزیر امور خارجه انگلستان خبری از کودتا نداشت او در آنزمان به عنوان بانی قرارداد 1919 بدنبال اجرای این قرارداد بوده، قراردادی که ایران را دربست مستعمره انگلستان میساخت.
اما مغز متفکر کودتا در ایران، ژنرال آیرونساید بوده کسی که ماموریت داشته نیروهای انگلیسی را از شمال ایران بیرون کشد اما در اوضاعی که انقلاب اکتبر رخ داده و بولشویکها در شمال ایران به همراه میرزا کوچک خان، آماده حمله به تهران بودند در چنین اوضاعی باید در پایتخت، قدرت مرکزی منسجمی مهیا گردد تا از افتادن ایران به دامن کمونیزم ممانعت به عمل آورد، اینجاست که اندیشه کودتا و کشف رضاخان توسط آیرونساید رخ می دهد.
عبدالله مستوفی می نویسد در شب سوم اسفند یک مرتبه صدای تیر شنیدیم پرس و جو کردیم خبر آوردند که سیدضیا به همراه شخصی بنام رضاخان از قزوین با نیروهای قزاق آمده و تهران را گرفته…!
این نشان میدهد که رضاخان که اینچنین ناشناخته بوده بدون تشجیع و حمایت ژنرال آیرونساید امکان اینکه سرخود، دست به کودتا زده باشد به افسانه شبیه است.
به گفته یحیی دولت آبادی، رضاشاه در یک مهمانی خصوصی در حضور او و مصدق گفته بود:
«مرا انگلیسیها روی کار آوردند؛ ولی وقتی روی کار آمدم به وطنم خدمت کردم»
(حیات یحیی…ج ۴، ص ۳۴۳، همچنین منبع: خاطرات و تالمات دکتر محمد مصدق…)
در آن زمان، البته دوستی با انگلیسیها و برخورداری از پشتیبانی آن، به عنوان برجسته ترین قدرت جهانی نه تنها عیب شمرده نمی شد بلکه بدان افتخار هم میکردند. پس به نظر من، کودتا نه محصول لندن، بلکه محصول عملکرد خودسرانه ژنرال آیرونساید بوده است.(خواندن خاطرات آیرونساید و همچنین کتاب «ایران برآمدن رضاخان» نوشته سیروس غنی جزو مهمترین منابع در این زمینه است).
و کودتا چنین آغاز شد: به احمدشاه ياد آور شدند كه چون عده ای از افسران ژاندارم با عده ای از دولتی ها متحد شده و خيال كودتا دارند بهتر است شاه برای جلوگيری از آن، دستور دهد تعداد پانصد نفر از قزاقهايی كه در قزوين هستند به تهران بيايند تا مواظب اوضاع باشند و از كودتا ممانعت بعمل آورند، احمدشاه محرمانه دستور را میدهد و در 25 بهمن 1299 نيرويی در حدود دو هزار نفر (نه پانصد نفر) از اردوی قزوين بطرف تهران حركت كردند در بين راه افراد متعددی به اين اردو پيوستند كه سيدضياء الدين از برجسته ترين آنها بود «سيدضياء قرآنی از جيب در آورد و پنج نفر: رضاخان، سيدضياء، كاظم خان، مسعودخان و اميراحمدی قسم ميخورند كه به استقلال كشور وفادار باشند».
آيرونسايد بعد از آماده كردن امكانات كودتا، در روز كودتا، عازم بغداد ميشود و در دوم اسفند، قزاقها به سركردگی رضاخان به حوالی تهران میرسند و از دروازه های تهران، بدون كوچكترين مقاومتی عبور کرده، كلانتريها را میگيرند و در نيمه شب سوم اسفند 1299 پس از اندك مقاومتی، كودتا با موفقيت به اجرا در می آيد و مسؤولين كودتا، به عنوان نخستين اقدام، در شهر حكومت نظامی اعلام كرده تعدادی را دستگير ميكنند. حتی برخی از افراد طرفدار انگلستان، مانند فرمانفرما و پسرانش را نيز دستگير ميكنند از طرف نرمن، وزير مختار انگلستان به احمدشاه اطمينان داده میشود كه خطری متوجه او نيست و توصيه ميشود كه از سيدضياء و رضاخان پشتيبانی كند و او حکم نخست وزیری سیدضیا و حکم ریاست قزاق برای رضاخان را امضا می کند.
برای نخستين بار، مردم پايتخت در خيابانهای تهران با سيدضياء رئيس الوزراء مواجه شدند كه سوار بر اتومبيل، سر و صورت را اصلاح كرده و عمامه را به كنار نهاده است و مردم تهران همچنین، با نخستين اعلاميه رضاخان بعد از تسلط بر پايتخت روبرو گشتند با عنوان « حکم می کنم».
البته، افرادِ انگشت شمارِ رندی پیدا می شد که شبها در جلوی «حكم می كنم» می نوشتند:
«تو غلط می کنی!»…
(شرح زندگانی من، عبدالله مستوفی… ج. 3، ص. 214)
علی مرادی مراغه ای