ابتذال مدرک
یکی دیگر از واژه های بی حیثیت و مبتذل شده در این مملکت واژه «دکتر» است.
الان دیگر هر کسی که از راه می رسد و اندک هوسی برای قدرت و شهرت دارد، اولین اقدامی که می کند، خرید یک مدرک دکتری از بنگاههای فروش مدرک مانند دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و پردیس و فراگیر و پیام نور و امثالهم است. و بعد آن هم برای خالی نبودن عریضه تدریس چند واحد در واحد دانشگاه آزاد کیش و قشم و تهران و بعد آن هم نمایندگی مجلس و کاندیداتوری ریاست جمهوری و وزیر و وکیل و بعد آن هم پیدا کردن تریبون و شروع به گفتن سخنان «فضایی» است. سخنانی که نه تنها با علم بلکه با عقل تجربی یک انسان بی سواد هم در تضاد و تعارض است.
اگر کسی فقط یک ترم دوره تحصیلات تکمیلی (به ویژه دوره دکتری) رشته هایی مانند حقوق و علوم سیاسی و جامعه شناسی و تاریخ و روابط بین الملل و جغرافیا و مدیریت شهری و امثالهم را در یکی از دانشگاههای دولتی یا آزاد و پیام نور شهر تهران سپری کرده باشد به خوبی با شرایط حاکم بر این دانشکده ها و نحوه فارغ التحصیلی و دریافت مدرک توسط برخی مدیران دولتی و غیر دولتی آشنایی دارد.
دانشجویان دوره دکتری در رشته های علوم انسانی در این دانشگاهها را دو گروه از دانشجویان تشکیل می دهند:
اول کارمندان و سیاسیون و مدیرانی باسابقه که برای پرستیژ و گرفتن پست بالاتر و بالا رفتن حکم حقوقی نیاز به برچسب دکتری دارند و حضورشان در دانشگاه برای دریافت مدرک است و عموما نه چیزی چندانی از رشته تخصصی خود می دانند و نه نیازی به دانستن احساس می کنند. (به تجربه شخصی در دوره تحصیل دکتری علوم سیاسی دانشجویانی با پست های مدیریتی بالا مشاهده کردم که نام حسین بشریه را نشنیده یا هانا آرنت را هانا آر،نت می گفتند. یا در موردی دیگر دانشجو-مدیری بود که واژه “الیت” که از واژه های پرتکرار ترم یک دوره کارشناسی علوم سیاسی است هنوز به گوشش نخورده بود)!…
گروه دوم هم دانشجویانی هستند که از مقطع لیسانس به صورت پیوسته در همان رشته تحصیل کرده و به امید کسب موقعیت شغلی و اجتماعی بهتر به تحصیل در مقاطع بالاتر هم ادامه داده و در پایان با هزاران فشار روانی و گیرهای عجیب و غریب با مدرکی در دست به خانه بازگشته و در شغلی غیرتخصصی مشغول فعالیت شده و چیزی جز مشکلات عصبی نصیبشان نمی شود.
فرهاد قنبری