از تحریم تنباکو تا تحریم گوشت مرغ!
فرض کنید دادههای یک پژوهش نشان میدهد رابطهای بین افزایش مصرف برق یک شهر و افزایش تعداد افراد مبتلا به بیماریهای روانی وجود دارد.
پس آیا میتوان بین این دو رابطهای معنادار یافت؟ علیالظاهر بله!
اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که فقط جمعیت شهر زیاد شده و هم، مصرف برق افزایش یافته و هم، تعداد افراد مبتلا به بیماریهای روانی.
در قضیه برگشت دوباره قیمتها هم همین موضوع مصداق دارد. علت اصلی ارزانی قیمت مرغ نسبت به چند روز گذشته این است که مرغداران فعلا برای فروردین و اردیبهشت یارانه مربوط به نهادههای دامی را از دولت گرفتهاند و فروکش کردن جو روانی بازار کمی از ولع سودجویانه کاسته شده است.
و الّا با کمپینهای نخریدن، چیزی ارزان نمیشود. اولین و آخرین کمپین نخریدن که در ایران موفق شد، کمپین تحریم استعمال تنباکو بود که آن هم دلایل زمانی خود را دارد و قابل بحث است. از سوی دیگر، باید باور داشته باشیم که چرخه عرضه و تقاضا در اقتصاد، از قوانین خاص خود پیروی میکند و سود در اقتصاد حرف اول را میزند؛
حال بیایید بررسی کنیم اگر مردم گوشت مرغ را نخرند ـکه میخرندـ چه اتفاقی رخ میدهد؟ اگر مرغدار ببیند که از تولید مرغ متضرر میشود، تولید نخواهد کرد و کمبود واقعی نمایان خواهد شد. در این حالت اولا شاهد بیکاری بخشی از کارگران خواهیم بود و از سوی دیگر، قیمتها بیشتر گران خواهد شد. دولت سعی خواهد کرد با واردات، کمبود را جبران کند اما کفاف کی دهد این بادهها به مستی ما؟!
آخرین سنگری که دولت میتواند پشت آن جبهه بگیرد، بازگشت به ارائه سوبسید روی نهادههای دامی خواهد بود که آن هم تا پایان سال 1401 عملا امکان ندارد!