تجزیه قطعی ایران با جنگ ایران و جمهوری آذربایجان! یوسف صمدی نمین
احتمال تعرض و یا حمله به خاک جمهوری آذربایجان از سوی ایران نزدیک صفر و در عین حال کاملا احمقانه می باشد، هر چند که رژیم فاشیستی و ترک ستیز جمهوری اسلامی ایران در ۴۰ سال گذشته همواره مرتکب اقدامات احمقانه و فاجعه باری در قبال دیگر کشورها شده است، ولی چنین اقدام احمقانه ای علیه جمهوری آذربایجان، نوعی خودکشی محسوب شده و به تجزیه ایران منجر خواهد شد. یک مانور ساده در مرزهای آذربایجان تنها کاری است که ایران می تواند انجام دهد، سپس از طریق دروغپردازی و فوتوشاپ، به آن جلا دهد و آنرا بزرگ نمایی کند.
جمعیت ترکهای ایران طبق گفته دکتر علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه پیشین ایران، حدود ۴۰ میلیون نفر می باشد و تهران بیشترین جمعیت ترک را در ایران داراست. ترکها در سراسر دنیا همزبانان خود را فارغ از دین و ملیت، برادر و خواهر خود می دانند و ترکهای ایران هم از این قائده مستثنی نیستند. مخصوصا ترکهای آذربایجان مردمان جمهوری آذربایجان را نه تنها برادر و خواهر خود می دانند بلکه نسبت فامیلی بسیار نزدیکی هم باهم دارند.
همانطور که سوریه برای رژیم فاشیستی ایران مهمتر از خوزستان است و در عمل سوریه و لبنان از هر استانی به غیر از تهران و قم برای این رژیم مهمتر بوده، برای ترکهای ایران هم جمهوری آذربایجان مهمتر از هر استان غیرترک نشین می باشد. البته این حس نزدیکی و برادری برای دیگر ملیتها هم صدق می کند. برای کردهای ایران، کردستان عراق مهمتر از خراسان یا تهران یا آذربایجان است. در جنگ سوریه هم بسیاری از کردهای ایران به کمک برادران کرد خود در سوریه شتافتند و عده ای از آنها هم هنوز با گروههای مختلفی در کردستان عراق مشغول نبرد هستند. برای فارسی زبانان هم پنجشیر افغانستان و تاجیکستان مهمتر از استانهای ترک نشین و کردستان می باشد. کشور تاجیکستان تا همین اواخر تنها کشوری بود که با پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای مخالفت می کرد علت این مخالفت هم این بود که تاجیکستان ایران را به حمایت از تروریست های اسلام گرای تاجیکی متهم کرده بود و در سال ۲۰۱۷ ایران تروریستهایی را به تاجیکستان فرستاده بود. ولی وقتی رییسی جلاد ۶۷ که اخیرا برای شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای به تاجیکستان رفت، به خاطر همزبانی با مردم تاجیکستان، با تیم همراه خود بهترین تجهیزات نانو تکنولوژی را بطور مجانی از جیب مردم ایران به دانشگاه تاجیکستان هدیه داد و گفت دستور داده ام که درِ دانشگاه های ایران را به روی دانشجویان تاجیک باز گذاشته و برای پذیرش آنها در دانشگاههای ایران، تمامی امکانات دولتی را به کار گیرند و هر دانشجوی تاجیک در هر دپارتمانی که دوست دارد می تواند در ایران تحصیل کند. دانشگاه تاجیکستان نیز به رئیسی شش کلاسه دکترای افتخاری اعطا کرد! جالب است که بدانیم معمولا دکترای افتخاری به کسانی داده میشود که یک کاری کرده باشند؛ حالا از نظر دیگران چه خوب باشد یا چه بد، ولی رییسی هنوز کاری را شروع نکرده است و اهدای دکترای افتخاری از دانشگاه تاجیکستان که در رنکینگ دانشگاههای دنیا بخاطر بی ارزش بودن مدرکش اصلا وجود خارجی ندارد فقط در حد یک جوک میباشد. در طول تاریخ هم دیکتاتورها و قاتلان زیادی دکترای افتخاری گرفته اند.
بنابرین طبیعی است که انتظار داشته باشیم که ترکهای ایران هم حمله و تعرض به جمهوری آذربایجان را حمله و تعرض به خانه و کاشانه خود بدانند. ترکهای ایران در طول ۸ سال جنگ ایران و عراق صدها هزار شهید و زخمی و معلول تقدیم این کشور کردند اما مزدی که تا بحال گرفته اند بجز تبعیض، بیکاری، فقر و غارت منابعشان چیز دیگری نبوده است. آخرین چیزی که این رژیم فاشیستی می تواند در سر داشته باشد حمله و تعرض به برادران و خواهران ترک ایران در جمهوری آذربایجان است. ترکهای ایران به هیچ وجه، اجازه چنین تعرضی را به کسی نخواهند داد. ترکها در زیر یوغ رژیم فاشیستی و ترک ستیز جمهوری اسلامی ایران در ۴۰ سال گذشته شدیدترین تبعیضها را تجربه کرده اند. این تبعیضها مخصوصا در دوران رییسی، شتاب بیشتری بخود گرفته است. تا جایی که با چراغ سبز خامنه ای، رییسی سیاست ترک زدایی و حذف ترکها از تمامی مقامات و مناسب مهم سیاسی، اقتصادی و نظامی را در دستور کار خود قرار داده است. رییسی در انتخاب کابینه خود از میان ۱۹ وزیر فقط یک وزیر ترک انتخاب کرده! آن هم وزیر بهداشت است که بخاطر سوء مدیریت بحران کرونا و تحریم واکسن توسط خامنه ای، بیش از نصف جمعیت ایران داغدار شده و از این وزارتخانه متنفر هستند. شاید هم انتخاب وزیر ترک برای وزارت بهداشت به همین علت صورت گرفته است.
ترکهای ایران با داشتن حدود ۴۰ میلیون نفر جمعیت انتظار داشتند که حداقل ۸ وزیر ترک در کابینه رییسی داشته باشند تا مقداری از شدت تبعیض و ظلم و ستم بر علیه ترکها کاسته شده و جلوی کینه و دشمنی میان مردم گرفته شود ولی برای این رژیم فاشیستی، رییسی و کابینه وی، سوریه و لبنان و ارمنستان مهتر از استانهای ترک نشین شده است. هیچ رییس جمهوری در تاریخ ۴۰ ساله ایران به اندازه رییسی علیه ترکها حق کشی نکرده است. البته این ترک ستیزی و ترک زدایی قبل از رییسی هم شدت گرفته بود ولی در دوره رییسی شتاب بیشتری بخود گرفته است.
کابینه روحانی هم با چراغ سبز خامنه ای ادامه دهنده سیاست ترک ستیزی در ایران بود و در اواخر دوره دوم روحانی، جواد جهانگیرزاده اهل اورمیه که ۴ سال سفیر ایران در آذربایجان بود برکنار شد و سید عباس موسوی یک ترک ستیز اهل مازندران جایگزین وی شد. موسوی از راه نرسیده با سفیر اسراییل در آذربایجان درگیر شد که رفتاری خارج از عرف دیپلماتیک بود و این کار در اصل مداخله در امور داخلی آذربایجان به حساب می آید. فتنه انگیزی ایران در آذربایجان پدیده جدیدی نیست، ایران همواره تلاش کرده از آذربایجان به عنوان کریدور قاچاق مواد مخدر به اروپا استفاده کند و ۲ روز پیش گمرک آذربایجان برای چندمین بار نیم تن هرویین از مقصد ایران به اروپا را ضبط کرد. زبان امامان جمعه دست نشانده رژیم در استانهای ترک نشین هم همواره در قبال این قاچاق مواد مخدر لال و چشمانشان کور بوده است. نکته قابل تامل اینکه، در ایران تبعیضهای سیستماتیک بر علیه ترکها نه تنها علیه مردم عادی، بلکه علیه ترک های طرفدار نظام و ذوب شده در ولایت فقیه، پاسداران و خانواده های شهید و مجروحان جنگ ۸ ساله هم اعمال می شود. فقط به صرف اینکه آنها ترک هستند تفاوتی هم نمی کند که ترک مسلمان شیعه باشد یا ترک مسلمان سنی!
برای جمهوری اسلامی ایران رابطه حسنه با چین کمونیست ضد مسلمان و ضد دین و خدا، و ارمنستانی که به نسل کشی شیعیان ترک آذربایجانی در خوجالی اقدام کرده، و رژیم قاتل بعثی سوریه و طالبان وهابی، مهمتر از داشتن رابطه حسنه با یک کشور مسلمان ترک شیعه مثل آذربایجان است. این سیاست اساسی رژیم است که توسط خامنه ای رهبر مستضعفین جهان و مدیریت روسیه تایید و تبیین می گردد و وزارت امور خارجه مسؤل اجرای آن است. سیاست های اساسی نظام توسط ارکان زیر نظر خامنه ای تعیین و اجرایی می شوند و فقط رهبر نظام است که آنها را رد یا تایید می کند. فرقی هم نمی کند که مسئله درباره فروش قسمتی از ایران به چین یا روسیه باشد و یا خرید واکسن کرونا از کشوری خاص! برای مثال از میان ۱۴ نفر از اعضای شورای نگهبان که هفت نفرشان را مستقیما آقای خامنه ای تعیین می کند و ۷ نفر بعدی هم می بایست مورد تایید وی قرار گیرند، حتی یک نفر هم ترک نیست! آنهایی که می گویند خامنه ای ترک است با اینکه خود خامنه ای بارها تاکید کرده مشهدی است، جوابی در قبال این تبعیضها علیه ترکها ندارند و کاسه صبر آنها نیز از این ظلم و ستم علیه ترکها در حال لبریز شدن است.
اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزارت امور خارجه ایران هم مثل شورای نگهبان اکثرا از استانهای فارس نشین اصفهان، یزد، کرمان، سمنان و تهران می باشند. اینها هستند که تصمیم می گیرند که از استانهای ترک نشین چه کسانی می توانند کاندید مجلس باشند یا نباشند، چه کسانی می توانند کاندید ریاست جمهوری، استانداری، فرمانداری، شهرداری و … باشند یا نباشند! از میان ۴۴ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم فقط ۲ نفرشان ترک است. یعنی بجای اینکه حدود ۴۵% ترک باشد فقط کمتر از ۵% آنها ترک هستند. این نابرابری و ظلم و تبعیض در ارکان مهم نظام علیه ترکها باعث شده که تصمیمات این سازمانها در رابطه با اختصاص بودجه و سرمایه گذاری روی پروژه های کلان و مادر، به نفع استانهای فارس نشین و به ضرر استانهای ترک نشین ختم گردد و تنها سهمی که از سفره انقلاب عاید مناطق ترک نشین شده بجز فقر، بیکاری، محرومیت چیز دیگری نباشد.
ظلم و تبعیض علیه ترکها فقط در شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، و یا وزارت امور خارجه خلاصه نمی شود بلکه بطور سیستماتیک در تمامی سازمانها، ادارات دولتی، سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و حتی در شرکتهای خصوصی نیز اعمال می شود. چرا که بیشتر از ۹۰% شرکتهای خصوصی هم زیر نظر سازمانهای مافیایی و غول پیکری مثل آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان، قرارگاه خاتم الانبیا و دیگر شرکتهای زیر نظر خامنه ای و سپاه می باشد. نمونه ای از نتایج این ظلم و ستم نسبت به ترکها این است که معادن طلا، مس، سرب و روی، سنگ و سایر منابع ارزشمند مناطق ترک نشین همواره غارت شده به استانهای فارس نشین منتقل می شود. برای مثال معادن مس و طلای ورزقان و تکاب در آذربایجان صرف رفاه و آسایش یزد، کرمان، اصفهان و دیگر استانهای فارس نشین می شود و تنها چیزی که عاید مردم آذربایجان شده، فقر، بیکاری، مهاجرت و آلودگی شدید زیست محیط بوده است.