تغییرنگرش و رفتارهای فعالین حرکت ملی
«شيطان هیولایی نیست که میخواهد تورا به دام بیاندازد او نجوایی در درون توست در خودت بدنبال شیطان بگرد نه دیگران و فراموش مکن آن کس که شیطان خود را شناخت، خدایش را هم خواهد شناخت»
“شمس تبریزی”
نودو هشت سال قبل که با کمک انگلیس شروع دیکتاتوری سنگین و عریان در جغرافیای فعلی ایران بود، بدون دقت در ساختار سیاسی و روابط اجتماعی شکل گرفته نمیتوان به یک فضای دمکراتیک در حرکت ملی دست یازید.
ساختاری که ماسونهای هند-اروپایی بعد از ساقط کردن حاکمیت ممالک محروسه قاجار بر سر قدرت سیاسی جغرافیای فعلی ایران آوردند.
در این نوشته قصد بررسی آنرا ندارم. البته کم و بیش همه از یک نظام پادشاهی و حکومت فردی دیکتاتوری اطلاع دارند .
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ یک سیستم دیگری روی کار آمد که اگر چه در تعریف حاکمیت دینی نامیده شد، ولی تقریبا همه تعاریف و رفتارهای نظام سلطنتی را با خود همراه دارد.
تصویب سریع و رأی گیری غیردمکراتیک قانون اساسی این حاکمیت، به یک کمدی تلخ شبیه است تا انتخابات دمکراتیک! مبنی براینکه ۹۰درصد رأی دهندگان از محتوا و متن قانون بعداً مطلع شده و شاید الان هم بیشتر مردم از اصول ابتدایی آن شناختی ندارند ! حتی در سال۱۳۶۸که دوباره بعضی اصلاحات را در اصول آن انجام دادند و اصل ۱۱۰این قانون را برجسته و اختیار تام به «ولی مطلقه فقیه» دادند هم نقد و اعتراض عمومی زیادی درپی نداشت و آنهم در یک انتخابات فرمایشی داخل یک انتخابات دیگر(انتخابات مجلس شورای اسلامی)بی سرو صدا به ظاهر رأی اکثریت مردم را کسب نمود.
غرض از طرح این مورد اینست که باتوجه به قانون اساسی اشاره شده که حتی قانون تحریر شده خود حاکمیت است! خیلی از اصولش بدون اجرا مانده و اصرار هر کس و هر جریانی بر اجرای اصول ناقص قانون اساسی هم با اتهام ضدیت با امنیت ملی حکم سنگین میگیرد. مانند اصول ۱۵ و۱۹ همین قانون، تنها اصلی که حاکمیت آنرا چماق و حربه مخالفین خود در داخل کشور میکند و بسرشان میکوبد اصل ۱۱۰است !
در این ساختار رهبر کشور همه نیروهای مسلح و نیروهای انتظامی ،امنیتی را زیر دست دارد. سه قوه در این ساختار تعریف شده؛ قوه قضائیه، قوه مقننه، قوه مجریه میباشند.
قوه قضائیه که مستقیم زیر نظر رهبری است که رئیس این قوه را خود انتخاب میکند. شورای نگهبانی هم وجود دارد که از سوی رهبری اعضای آن انتخاب میشوند و این شورا دو قوه دیگر مقننه و مجریه را کنترل میکند. باصطلاح صلاحیت کاندیدهای انتخاباتی مجلس و رئیس جمهور را این شورا تعیین میکند. یعنی هر کس مورد تأیید رهبر نباشد نمیتواند حتی کاندیدای انتخابات بشود.حتی تر اینکه؛ انتخابات نمایشی هم از بین نامزدهای راه یافته به انتخابات آنکسی که بهترین شرایط نوکری بر رهبر، ارادت تمام و بدون انتقاد به همه چیز است انتخاب میشود و…
پس ملاحظه میشود کل امورات و حاکمیت مادام العمربه یکنفر ختم میشود!
در این سیستم بارها توسط شخص اول حاکمیت و زیر دستانش دکترین حاکمیتی بصورت روشن و جمله کوتاه《هرکس با ما نیست، بر ماست》بیان شده است !
نمونه؛ شخصی که طی۵۵ سال چه در دوران قبل از حاکمیت جمهوری اسلامی و چه زمانی که این شخص (علی اکبر رفسنجانی)در رأس لایه های قدرت حضور داشت و دوست دیرین رهبر فعلی و قبلی بود، تنها با چند انتقاد سربسته و غیر مستقیم سرش در«استخر فرح» زیر آب رفت تا دیگر کلمه ای نگوید! یعنی انتقاد خودی که حتی از وجودآورندگان این حکومت بوده، کسی که رهبری را در انتخابش با چینش مهره ها انتخاب کرد هم، از سیستم حاکمیت فردی انتقاد سربسته کند، مثل دشمن با قوه قهریه حذف میشود! حالا شما منتقدین تندرو و مخالفین غیرخودی را در این سیستم سرنوشتشان را براحتی حدس بزنید…
بیشتر عمر سیاسی فعالین حرکت ملی در چنین فضایی شکل گرفته و برعلیه چنین حاکمیتی بوده است. ولی ! اکثریت این فعالین چه با نام و زیر یک تشکیلات و چه بصورت فردی ناخودآگاهانه گرایش به نحوه برخورد با مخالفین حتی منتقدین را مثل حاکمیت فعلی ایران را دارند. چون ضمیر ناخودآگاهشان به مرور با چنین سیستمی اخت شده است !
گرچه مخالفت و مبارزه شان بر علیه چنین سیستمی است ولی چون پیروزیهای چنین سیستمی را لمس کرده و خود بصورت فیزیکی، دادگاهی یا شکست روحی را چشیده است، در ناخودآگاه خویش همیشه برنده شدن را لازمه بودن در چنین حالتی میبیند! گرچه در اعتقاد ضد این اصل و رویه باشند ولی ناخودآگاهانه بطرف آن جذب میشود!
بعضی وقتها در انتقادات، محکومیتها و بیانیهها و یا در سخنان ایراد شده و یا برعلیه بیانیه صادر شده، یا موضع گیریهای جمعی و فردی ما به نگرشی میرسیم که برایمان دارای تازگی نیست و آن نگرشها و رفتارها شبیه رفتار حاکمیت رژیم فعلی ایران را تداعی میکند. مستقیم و غیر مستقیم همه، جملهی «هر که با مانیست، بر ماست» را نشان میدهند. در بایکوت کردن منتقد، حمله به گروه و فردی که نظریات هم دیگر را نمی پذیرند، حتی کار بجایی میرسد اتهام و مارک جیره خوار دشمن به یکدیگر نسبت داده میشود.
پرسشی هست؛ الان جمعیت حرکت ملی آزربايجان کجا ایستاده؟ آیا رودروی هم و عریانتر بگویم برعلیه هم و جایی که دشمن آرزوی ایستادن حرکت ملی در این نقطه را دارد؟! یا کوشش در حذف یکدیگر و یا…
امروز تئوری پردازان و نویسندگان همچنین کنشگران بی منت در حرکت ملی بوده و هستند. ولی سبقه بازان آنان را بحساب نمی آورند! تنها کسانی که در تربیونهای تلویزیونی و شبکه های اجتماعی چندین دهه است حرفهای یکسان میزنند نیستند. بلکه امروز ملت امیدوار آزربايجان جنوبی مانند گذشته به سخنرانان سیاسی اهمیت نمیدهند. بلکه آنان از تئوری پردازان نامدارو بی نام حرف دل خود را میشنوند. کسانی که با دلسوزی تمام راه نشان دادند و شاید بایکوت شدند ولی مردم ما آنها را درک و حرفها و نوشتههایشان را میخوانند و درستی صداقتشان را میفهمند….
همقطاران تا زمانی که تک-تک سیاسیون حرکت ملی، رفتارها و سخنان، صدور اعلامیه و بیانیه ها و هر چیزی که صادر میشود عین حقیقت بدانند، حتی در صورت عدم استقبال همه از یک حرکت سیاسی که مورد قبول اکثریت نبود و با ادله های خویش پسند رودرو هم بایستید، و مثل معروف اجدادمان《بوردا منم، باغداد دا کور خلیفه》را تکرار کنید، نه تنها خود را به آرامی از حرکت ملی حذف میکنید، باعث ضربه به حرکت ملی و حذف تشکیلات و گروه هایی میشوید که شاید گروهی و تفکری به راه راست باشد ولی با عناد بعضی ها، همه در حال سوختن هستند.
خلاصه کلام اینکه تغییر ساختار ذهنیت بدهید از انتقاد (نه درظاهر)استقبال کنید و همیشه از اشتباهات و قصورات خود برگردید و عذرخواهی کنید! هیچکس و گروهی بی اشتباه نیست. آنکس و گروهی که اعتراف به اشتباه میکند آن شجاعترین و صادقترین بر مردم خود است .
خود در جهت آرمانهای حرکت ملی مبارزه کنید، بگذارید دیگران هم اینگونه باشند. در جهت منافع شخصی و گروهی، حتی طرح و رخ کشیدن خود نباشید. آنکه صادق است همیشه انتهای میدان برنده اوست. شاید ابتدا و اواسط میدانی کسانی جلو بیفتند ولی عدم صداقتشان مبنی بر خود دیده شدن آنها را زمینگیر خواهد نمود.
رویدادها و تحولات بزرگی در راه هستند؛ اگر امروز از گروههای محدود و یا فعالیتهای فردی گذر نکنیم باید کلاه خود را در دوردستها از این تحولات جستجو کنیم. حرکت ملی امروز به خصوص در خارج به ساختار نوین احتیاج دارد. آنهم وحدت همه نیروها و جریانهای حرکت ملی است.
امروز فعالین خارج از آزربايجان جنوبی بدانند، باید از تشکیلات مختلف گذر کرد و به جمعیت واحد آزربایجانیان جنوبی رسید. باید به وحدتی رسید که در آن جمع بزرگ، اکثریت رأی به هر چیز داد به آن باید دیگران تمکین کنند. امروز حرکت ملی بالغ و به رهبریهای سنتی احتیاج ندارد. همچنانکه در ۶ماه گذشته نمونه کوچک این وحدت رویه برای همه تجربه گردید .
از دسته بودن و تشکل محدود بودن باید گذشت به اصل واحد رسید و آنهم نیست غیر از جمعیت بزرگ آزربایجانیان داخل و مقیم خارج که بدون در نظر گرفتن بودن و نبودن وابستگی به یک جریان خاص، غیر این راهی نیست .
یاشاسین آزربايجان
یاشاسین حریت
یاشاسین آزادلیق یولوندا مبارزه میز
ریضا بَی لَر
۱۰اِیلول ۲۰۲۳