تمدن تستی
چند روز پیش مهمان یک محفل دوستانهای بودم، و در آن محفل اساتید موسیقی از تبریز و اورمیه حضور داشتند. یکی از آشیقهای سرشناس اورمیه آهنگ زیبایی خواند و از قضا طبع و روح مرا بسیار نوازش کرد. پس از اتمامِ اجرایش پیش من آمد و با نوعی حالت شرمندگی گفت: “تو را خدا ببخشید دیگه، شما علمی ساز میزنید، مال ما دیمی است دیگر”. نقل به مضمون دقیقا همین را گفت. گفتم: مرد! کدام علم؟ کدام دیم؟ دیمی دیگر چه صیغهایست؟ آنچه تو دیمی مینامی تجربهی چندین هزار سالهی یک ملت اصیل و شاخص، از هنر و موسیقی است…
این خاطره را چرا آوردم؟ واقعیت این است که ما در این تمدن نوین جهانی بصورت تستی زندگی میکنیم. یعنی حیات را، جهانبینی را، هنر را، ادبیات را، علم را و هر چیز ارزشمند دیگری را برایمان تستی کردهاند. ما را گرفتار دوگانههای کاذب و مجعول کردهاند و با ظرافت عجیبی وادارمان کردهاند که در یکی از “گانه”ها ساکن بشویم و از آن دفاع کنیم.
نظام سلطه به مدد سلطهی رسانهای و امپراطوری مدیایِ خودش، این دوگانهها را جعل و دستکاری میکند. رسانههای متعددی مدام در حال تاریک کردن یک گزینه و روشن کردن گزینهی دیگر هستند و هیچ مجالی نمیدهند که انسان جوابهایش را تشریحی بنویسد. مثلا میگوید موسیقی علمی و موسیقی دیمی، و همزمان روی آنچه [با شیادی تمام] موسیقی علمی نام نهاده، توسط رسانههایش نور میاندازد و همزمان آنچه موسیقی دیمی یا غیرعلمی نام نهاده (در واقع کل تجربهی هنری و سنت و فرهنگ چندین هزار سالهی همهی انسانهای به غیر از خودش) را تاریکتر و تاریکتر میکند، بطوریکه فرزند من به بیتیاس میبالد و از اینکه من به موغام و آشیق گوش میکنم پیش دوستانش شرمنده میشود.
تلخترین بخش این تراژدی آنجاست که انسانها به مرور به این دوگانگیهای کاذب و اساسا مجعول مانوس میشوند و پس از مدتی انسانها را فقط در قالب آن گانههای تعیین شده میتوانند تعریف و تصور کنند. حال اینکه انسان در واقع و در ذات خود چنین نیست، انسان موجود پیچیدهایست با عقاید و علایق و سنتهای پیچیده. یک انسان میتواند صبحها کشاورزی کند، عصرها نجاری کند، در باغچهاش گل پرورش دهد، یک سازی هم برای نواختن داشته باشد، گاهی شعر هم بسراید، آخر هفته کوهنوردی هم بکند، تحصیلکردهی جغرافیا هم باشد. مثنوی معنوی بخواند و آشیق کاماندار گوش کند. در واقع انسان به ما هو چنین است، انچه نطام سلطه با این دوگانگیها از ما میخواهد، و با برچسب تخصصگرایی به آن مشروعیت میدهد، در واقع تهی کردن انسان از ذات وسیع خویش و تستی کردن اوست.