جوابیه علی حاج محمدی به اظهارات کیومرث پاکدل فرمانده نیروی انتظامی.
با سلام خدمت همشهریان عزیز و محترم ،بنده صاحب عکس فوق علی حاجی محمدی ساکن محمدیار و روستای یادگارلو شغل زنبوردار.
در رابطه با اظهارات آقای کیومرث پاکدل باید عرض کنم به قول یک مثل معروف چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
آقای پاکدل فرموده اید که بنده بدهکار بانک هستم و مامورین شما بارها با بنده تماس گرفته اند بنده بدهکار هیچ بانکی نیستم بلکه ضمانت یکی از نزدیکانم را بر عهده گرفته ام مامورین شما تنها یک بار با بنده تماس گرفته اند نه چندین بار میتوانید از مخابرات پرینت مکالمات بنده را دریافت کنید.
فرموده اید که مقام قضایی حکم دستگیری صادر کرده بود و بنده را متهم کرده اید که در خارج از شهرستان اقدام به مخفی شدن کرده ام.
در مورد حکم مقام قضایی باید به عرض برسانم که مامورین شما از ارائه حکم مقام قضایی نه تنها سر باز زدند بلکه آقای ناصری با الفاظ رکیک بنده را مورد لطف قرار دادند و تمام درگیری سر حکم مقام قضایی بود و البته لازم به ذکر است که در مورد حکم مقام قضایی بارها و شاید دهها بار اینجانب از مامورین امنیتی در خواست حکم کرده ام و این وظیفه مامور دولت هست که حکم را رویت بدهد واین که مدعی شده اید در خارج از شهرستان اقدام به مخفی شدن کرده ام تا جایی بنده خبر دارم روستای یادگارلو واقع در شهرستان نقده میباشد و به شهرستان دیگری تعلق ندارد و اگر گفته شما درست باشد مامورین شما در خارج از حوزه استحفاظی خود اقدام غیر قانونی کرده اند.
فرموده اید که بنده رادر مخفیگاهم دستگیر کرده اند و بنده با تبر حمله ور شده ام و مامورین شما دفاع مشروع کرده اند
آقای پاکدل محلی که مامورین شما بنده را به رگبار گلوله بسته اند البته با اسلحه کلاشینکف متعلق به روستای یادگارلو هست که زادگاه بنده هست و آن محل زنبورستان..سولدوزون قیزیل بالی عسل طلایی سولدوز..میباشد که محل کسب و کار بنده است و هیچ مخفیگاهی در آنجا وجود ندارد و روزانه از روستاهای همجوار وحتی از شهر محمدیار و نقده مردم برای تهیه عسل به این محل مراجعه میکنند و اکثر مردم روستا هم هر روز در این مسیر تردد دارند پس مسئله مخفیگاه منتفی هست، و در مورد دفاع مشروع مامورین شما باید به عرض برسانم که چطور یک مرد میان سال پنجاه ساله به مامورین زبده و باوقار شما حمله کرده و به گفته آقای سجاد احمدی که استاد جودو هستند بنده که هیچ ورزش رزمی بلد نیستم و هر سه نفر را مورد ضرب و شتم قرار داده ام.
البته با تبر و سلاح سرد آیا گفته شما از سر منطق هست و یا سعی دارید که وجه اینجانب را خراب کنید مامورین شما در یک شرایط خاص روانی که بر آنها حاکم بود به بنده حمله ور شده اند و با گاز فلفل قدرت عمل را از من گرفته اند و با ضربات مشت و لگد و فنون جودوی آقای احمدی مرا مورد ضرب و شتم قرار دادهاند البته ناگفته نماند که بر عکس گفته شما بنده با آین که از تماس گاز فلفل به شدت عذاب می کشیدم به دفاع مشروع به معنای واقعی پرداختم که در نتیجه تلاش بنده برای دفاع از و جان ومالم توسط مامورین شما مورد اصابت گلوله قرار گرفتم که بلافاصله آقای ناصری با الفاظ رکیک دوباره بنده را مورد لطف قرار دادند و آقای احمدی که عقده ای رزمکاری دارد با استفاده از فنون جودوی خود در حالی که بر اثر اصابت دو گلوله به پای چپم غرق در خون بودم احمدی عقده ای خود را خالی کرد.
شلیک تیر هوایی. تذکر مامورین. آسیب دیده گی مهره گردن. قوانین دفاع مشروع.و غیره همه دروغی بیش نیست
فرموده اید بر حسب وظیفه انسانی بنده را مرکز درمانی رساندهاند بله درحالی که از شدت درد به خودم میپیچیدم مرا با دست بند به پشت وانت بستند و با سرعت بالای صد کیلومتر در جاده های خاکی پیج و دست انداز مرا به خانه بهداشت محمدیار رساندند که در نتیجه ضربات وارد شده بر سرم بی هوش بودم و در نتیجه اعتراض بنده مرا به کلانتری محمدیار بردند و به بیمارستان اعزام شدم که بعد از عمل جراحی به دستور نیروهای امنیتی از بیمارستان اخراج و برای ادامه درمان به منزل شخصی خویش مراجعه کردم البته با وجود شدیدترین دردهای بعد از عمل.
البته جا دارد از کادر درمان نهایت تقدیر و تشکر را بکنم
جمله آخر آین که امیدوارم آقای پاکدل کمی وجدان کاری داشته باشد. فردا سعی خواهم کرد که در یک برنامه زنده همه چیز را به طور کامل به عرض همشهریان برسانم.