یکی از موضوعات که همیشه نشخور و بهانه تبلیغاتی بد خواهان تورکان بویژه مردم آذربایجان شده است بزرگنمایی حمله مغول به ایران هست جاعلان و تاریخسازان دوره پهلوی وحالا هم که ، ادامه دارد حمله مغول ودیگر لشکر کشی ها را چماقی برای تحقیر و کوبیدن مردم اصیل و بومی ایران یعنی تورکان کرده اند و میکنند و این رفتار را برای قوم تاجیک زبان (فارس ) تلقین وتبلیغ میکنند که تورکان از جایی دیگر آمده اند و ما تاجیکان و همچنین کوردها و…ملت اصیل این کشور هستیم در حالیکه همه میدانیم خاستگاه تاجیک ها وخویشان آنها مانند کوردها ،لر ها ، بختیاری ،بلوچ و..اصالتان هندو تبار هستند.
از غزنویان گرفته تا محمود افغان و… به مرور زمان همراه قشون ای تورکان به این دیارآمده اند و در معیت تورکان رعیت بوده ودر جنگ ها کارهای تدارکاتی را انجام میدادند و در موقع صلح به کارهای شخصی خود مشغول میشدند. تورکان اکثرا ارباب یا فئودال که بیشتر از سران قشون و دیوان بودند و تاجیک ها بیشتر به زمینداری علاقه داشتند و عده ای از تورکان و کوردها و لر ها و…به دامداری ودائما در کوچ ییلاق وقشلاق بودند و در مقابل دریافت تیول (چراگاه) به مدت معلوم به حاکمیت های وقت خراج میدادند وهر گاه هم به مملکت دیگری میرفتند همان کار در آنجا هم انجام میدادند کوه های کشور ایران ،ترکیه وعراق و…مکان مناسبی برای دامداری بود همه دامداران چه تورک یا کورد و..در آنجا اامرار معاش میکردند که اهالی به آنها کورد (کوچری ) میگفتند .
درباره حمله مغولان که با چنگیز برعلیه خوارزمشاه شروع شد و تحریک کننده آن هم خوارزمشاه بود آنهم تورک بود وچنگیز اگر مغول بود یکی از قبیله های مغول ها بود و قشونش تورکان بودند بین نژاد و زبان مغول و تورکان تمایز هست عده ای به اشتباه و عمد ، مغول را تورک میدانند و هرچه هجمه و دشنام برای تورکان هموطنشان دارند بنام مغول نثار میکنند در حمله چنگیز که بیشترشان از قبایل دیگرتورکان و متحدینشان شروع شدو ایران را ضمیمه قلمرو خود کردند . سیر تاریخی نشان دهنده اینست که تورکان اکثرا باهم متحد میشدند و یا باجنگ قلمرو دیگری را به خودشان ضمیمه میکردند (این وضعیت در تمام جوامع تاریخی منجمله در میان اعراب و اوپائیان جهت وسعت بخشیدن به قلمرو شان معمول بود ) در تاریخ از شرق تا آناتولی و بعد تا استانبول بین تورکان این رویدادها معمول هست که با هم جنگ میکنند وحکومت تشکیل میدهند و کشته شده ها و ویرانی روستاها و…باز هم از تورکان بودند.
تاجیک ها در جنگ نبودند که کشته بشوند اینهمه داد ناله سر میدهند و میخواهند بگویند ما هم هستیم همه این هیاهم برای بد نام کردن تورکان می باشد.
در قانون جنگ قدیم اگر شهری یا مردمانی تسلیم میشدند کشتار کمتر اتفا ق میافتاد مگر نقض عهدی یا شورشی روی داده باشد یکی از این کشتارها بوسیله علیمردان خان برادر کریمخان که علیرغم تسلیم مردم شیراز و همکاریشان در گشودن شهر باز هم فرمان داد که 3 شبانه روز در شیراز قتل عام کنند که خارج از قاعده تسلیم شدن بود و این رویداد در سقوط بعدی زندیان موثر بود . البته نا گفته نماند هیچ عقل سلیم جنگ و ویرانگری و کشتار را قبول نمی کند چه در گذشته و چه در حال ، اما تورکان این هنر داشتند بعد از جنگ در کشورداری و آبادانی بیشتر از دیگر ملل اهتمام بخرج میدادند و آثار همه این کشور داری در ممالک دیگرهویداست ودر ایران عیلرغم خرابی از طرف پهلوی ها هنوز باقی هست. در باره تاخت تاز تورکان و نویسندگان تاجیک وتازه گیها کوردها آنرا وحشتناک و بزرگنمایی میکنند که دروغ محض میباشد وکلمه ترکتازی و ترکانه که یک کلمه حماسی وتشویق آمیز در جنگ های تورکان بود که ترکتازی یک و به لشکر امر میکردند که باید ترکانه (شجاعت مخصوص ) باشند ودر جنگ ترکتازی (اوج ایثار و فداکاری )کنند یا پیروز یا کشته شوند البته این کلمات برای دیگران مخصوصا تاجیک ها وحشت آفرین میباشد آنرا تحریف و معکوس تفسیر میکنند .
یکی از این یاوه سرایی ها و بزرگنمایی ها از طرف تاجیک ها به اصطلاح قتل عام مردم نیشابور می باشد که واقعیت ندارد و کشته شدن چند نفر حالا بر اثر بد عهدی یا شورش یک بهانه ی تبلیغاتی و سر پوش گذاشتن به جنایات حکومت زندیان وپهلوی ها برای تاجیک زبانها شده است . تورکان در جنگ ها مردمان دیگری را نکشته اند یا کمتر کشته اند. نیشابور زمانی پایتخت سلجوقیان بود اقوام دیگری مانند تاجیکان هم در این شهر بودند وکشتاری که روایت میشود بیشتر به افسانه شباهت دارد و تبلیغات مسموم دیگری کشتار شاه اسماعیل مردم سنی مذهب درآذربایجان می باشدکه واقعیت ندارد اما به گواه تاریخ در جنگ چالدران بغیر از قیزیل باش ها سنی ها وحتی از کوردها هم سخن بمیان آمده است و در طرف مقابل یعنی عثمانی از شرکت شیعیان وکوردها ودیگر مردم سخن بمیان آمده است تاجیک ها برای بزرگنمایی کشتارها رقمی را ذکر میکنند که خارج از قیاس وصحت میباشد برای نیشابور رقم میلیونی را می گویند کسی نیست بگوید این همه نفوس از کجا و با کدام تولید و در آمد تغذیه و امرار معاش میکردند.
امروز در تحقیقات معلوم شده است تعداد نفراتی که در لشکر کشی ها ی بزرگ در تاریخ حتی به 5 هزار هم نرسیده است همیشه 200 یا 300 نفریا 1000 یا 2 هزار بوده از کجا میشد آنهمه تغذیه و تدارکات جنگ اعم از پیاده وسواره را مهیا کرد و…اغراق گویی در تاریخ نویسی تاجیک یک شیوه فریبنده برای اهالی بود برای پی بردن به واقعیت تاریخی و نمونه ، روسها هنگام تجاوز واستیلا در قفقاز در زمان شیخ شامیل قشون شان از 4 هزار به بالا نبوده است ودر چندین مورد بر اثر گرسنگی وسرما و…تلف شده اند ودر عثمانی هم چنین بوده است چون هم روسها و عثمانیها دفتر روز نامه داشتند بخوبی تعداد افراد وعملیات انجام شده مشخص است اما در ایران در جنگ ترکمان چای فتحعلی شاه 60000(شصت هزار ) نیرو داشت که نه با عقل جورمیاید نه با تحلیل علمی تاریخ واز این موارد بزرگنمایی و اغراق گویی در کتابهای ما زیاد است .