چندروزی است با گرانی آرد و گندم تصمیم گرفته شده تا نان هم جزوء اقلام یارانهای قرار بگیرد! ما در مدرسه یاد گرفتیم: «بابا نان داد.» و از اینرو چهره پدر برای بیشتر ما با نان عجین است، برای همین در فرهنگ ما پدر یعنی نانآور. همان نانی که پای ثابت تعارفهای ماست: «بیر تیکه قوری چؤرک تاپیلار باهم ییاخ!» و برکت هر خانهای. و حالا میترسم بیشتر از هر زمانی، حتّی بیشتر از وقتی که قیمت ماشین سر به آسمان گذاشت، قیمت خانه، لبنیات، تخممرغ، میوه،گوشت و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید. چرا؟! چون نان سنگر آخرِ گرسنه نماندن است.
حالا که کار از خانه و ماشین و همه اینها گذشته و به نا رسیده واقعاً میترسم. ترسم از آن مردمی است گرانی و تورم زندگیشان را بهجهنم کشانده، از شکاف طبقاتی که حد و اندازه ندارد، از هیولای فقری که از کنترل خارج شده، از شرم پدر یا مادریست که با سفره خالی روزگار میگذراندند که حداقل بر سر آن تکه نانی پیدا میشد و حالا نمیدانم!!! از آن بیاعتمادی، ناامیدی و خشمیست که در جامعه موج میزند و از آن دست افاضاتی است که بهجای تسکین درد و رنج مردم، نمک بر زخم آنها میپاشد، از آن نفسهایی که از جای گرم درمیآید و مرا یاد افاضات ماری آنتوانت ملکه فرانسه میاندازد که وقتی در اثنای قحطی نان کشور گفتند مردم نان ندارند بخورند، گفت خب! شیرینی [کیک] بخورند!
آقای رئییسجمهور شما از کرامت و کار گفتید و از تغییر به نفع مردم، بهعنوان یک خبرنگار صادقانه بگویم این تصمیم برخلاف کرامت انسانیست و علیه منافع مردم. مردم ما قناعتپیشهاند و صبور، امّا عزت نفس هم دارند و دوست ندارند برای همه چیز دستشان جلوی دولت دراز شود. نگذارید «بابا نان داد»های ما دروغ از کار بیاید، تصویر ذهنی پدران و حتّی مادران نانآور ما خدشهدار شود و تعارفهایمان الکی جلوه کند…
به قول ما تُرکها بو بیر تیکه مینتسیز قوری چؤرهی بیزه چوخ گورمهیین…
آیدین تبریزی