یکی از وجوه مغفول در تاریخ نگاری دوره پهلوی موضوع غارت املاک ایرانیان در طی سلطنت رضاخان بود. رضاخان میرپنج افسر قزاق که طی کودتای سوم اسفند به تهران آورده شد و سردار سپه شد ، نه ملکی داشت و نه کارخانه ای، نه وجه نقدی چشمگیر در خارج و احیانا در خانه اش ولی روز 25 شهریور 1320 که امکان زورگویی و ستمگری برای او باقی نماند و با هدایت محمدعلی فروغی به نفع پسرش مجبور به استعفا شد تا « تاج کیانی در دست نژاد اصیل باشد »، با تملک حاصلخیزترین نقاط کشور در مازندران، گیلان و سایر نقاط کشور، بزرگترین مالک کشور ایران شد و با در دست داشتن ذخایر نقدی در بانکهای انگلستان، آمریکا و آلمان یکی از ثروتمندترین مردان جهان گردید. تعداد این املاک تا رقم 44000 سند هم اعلام شده است. ص: 102.
ولی وی این همه ملک را چگونه تصاحب می کرد؟ بسیار راحت. از طریق دولت و وزارت دارایی. بدین صورت که وزارت دارایی به صاحب ملک اخطار قانونی می کرد که مقرر است وی نباید در فلان منطقه ملکی داشته باشد و بایستی املاک خود را به شخص صلاحیتداری که کمیسیون دولتی تعیین می کرد بفروشد والا وزارت دارایی املاک وی را متصرف خواهد بود. بدین ترتیب چون شخص نمی توانست ملک را بفروشد وزارت دارایی املاک را تصرف کرده قباله را به اسم رضا پهلوی ثبت می کردند. نمونه اسناد این نقشه ها در کتاب ذیل موجود است.
رضاخان در شرکت نفت انگلیس و ایران نیز سهامدار بود و سپرده رضاشاه در بانکهای خارج نیز 360 میلیون دلار آن زمان بود.ص: 104
بااینحال فرزند رضاخان در کتاب ماموریت به وطنم رضاخان آزمند را بصورت فرشته ای معصوم بصورت زیر چنین تصور می کند: « پدرم با کمال سرافرازی از تجملات مسرفانه سلاطین قاجار پرهیز می کرد. و در تمام دوره سلطنت خود اغلب لباس ساده نظامی می پوشید. جورابهای او بافت ایران و از نوع متوسط و چکمه هایش کوتاه و کارکرده بود….» ص: 110
کتاب « گذشته چراغ راه آینده است» پژوهش از جامی چاپ دهم 1390 انتشارات ققنوس
4 اسفند 1400
دکتر توحید ملک زاده