_شعوبی گری در قرون اوّل و دوم اسلامی قرون اوّل و دوم اسلامی دوران ظهور اندیشۀ شعوبی و قوام آمدن آن است. عکس العمل های مردم پهلوی زبان در مقابل اعراب، به فاصلۀ کوتاهی بعد از سقوط آخرین شاه ساسانی و تسلّط اعراب بر قلمرو ساسانی آغاز می گردد. اقدامات عملی و میدانی و نظامی حرکت شعوبیان در این دوره غلبه ای نسبی بر جنبه های فکری ـ اعتقادی فعالیت ایشان دارد و در بارۀ نمودهای این قبیل اقدامات پیشتر اشاراتی شده است.
2 ـ شعوبی گری در قرون سوم تا پنجم اسلامی
قرون سوم و چهارم هجری دوران اوج گسترش اندیشۀ شعوبی است و تتمّۀ تأثیرات این دو قرن به قرن پنجم نیز می کشد. این فرقه به یاری اقدامات و زمینه سازی های فکری و عملی دو قرن گذشته موفّق می شود از طریق ایجاد حکومت های نیمه مستقل پهلوی زبان آل بویه و آل زیار و فارسی زبان آل سامان گام مهمّی در جهت گسترش منویّات خود بردارد و به لطف شرایط مساعد ایجاد شده و داشتن قدرت نظامی و دیوانی به توسعۀ بیش از پیش اندیشۀ شعوبی و ایجاد آثار ادبی و فکری همّت بگمارد.
در این دوره بخصوص مسئلۀ زبان نمود بارزتری دارد. قلمرو جغرافیایی فعالیت فرقه از صفحات غربی به سوی خراسان رخت برکشیده و این فرقه در خراسان می کوشد به یاری دست بردن در فقه جایگاهی برای زبان فارسی دست و پا کند. کسب فتوای ترجمه و تفسیر قرآن به فارسی و جواز اقامۀ نماز به فارسی از نتایج این دوره است.
در این میان تمسّک به تشیّع به عنوان یک ابزار و تاکتیک جایگاه خطیری در رویکردهای این گروه پیدا می کند. جناح تندرو شعوبیّۀ فارسی پس از اتّفاقاتی از قبیل: تجربۀ شکست قیام های نظامی، قتل عام برمکیان و سهلیان و کشتار گروهی از شعوبیان به تهمت زندقه و الحاد، روش خود را تغییر داده و با تشخیص ضرورت پناه گرفتن در پشت دیوارهای مستحکم یک ایدئولوژی متکّی بر دین و مذهب به جناح مذهبی شیعی شعوبیّه می پیوندد.
علی بابازاده