«فاجعهی خوجالی از نقطه نظر سفاکی های به دور از تصور و شکنجه های غیر انسانی به کار رفته در این فاجعه در کل یک توحش به تمام معنا و قتل عام علیه مردم آذربایجان بود. این قتل عام را می توان به عنوان جنایت تاریخی علیه بشریت نیز توصیف نمود».
رهبر بزرگ آذربایجان، حیدر علییئو
رئیس جمهوری آذربایجان، جناب الهام علییئو
فاجعه ی خوجالی برای همیشه به عنوان وحشتناک ترین اقدام قتل عام علیه بشریت و صفحه ای خونین در حافظه ی تاریخ حک شده و خواهد ماند. علاوه بر تعداد غیر نظامیان و مردم بی دفاع کشته شده در این فاجعه وجه مشخصه ی این جنایت هولناک شکنجه های مخوفی است که در حق مردم بیگناه روا داشته شده و این فاجعه ی انسانی را از نقطه نظر میزان توحش به کار رفته در آن قابل مقایسه با فجایع انسانی تاریخی همانند کشتارهای جمعی خاتون، لیدیسا، و اورادور هم نیست.
در شب بیست و پنجم و ساعات اولیه ی بامداد 26 فوریه سال 1992 (شب 6 اسفند و بامداد 7 اسفند 1370)، توپ ها و تانک های متعلق به تیپ 366 زرهی شروع به گلوله باران یکی از گوشه های زیبای آذربایجان، خوجالی، نمودند … پس از گلوله باران گروه های مسلح ارمنی از سه جبهه وارد شهر شدند. آنها راه را بر بخشی از کودکان، زنان و سالخوردگانی که از این گلوله باران جان سالم به در برده و جان خود را برداشته و رو به جنگل نهاده و از فرط سرما از رمق افتاده و یخ زده بودند را در روستای نخجوانلی و گروه دیگری را در دشت عسگران بسته و با بیرحمی ای که هیچ گاه در تاریخ دیده نشده است، آنها را قتل عام نمودند ….
خبرنگارانی که در 28 فوریه و اول ماه مارس با هلی کوپتر از این منطقه دیدن نمودند شاهد صحنه های فاجعه باری بودند که هیچ گاه دیده نشده بود. آنچه آنها دیدند اجسادی با سرهای سلاخی شده، مثله شده و چشمانی از حدقه در آمده بود. بر روی اجساد جای زخم گلوله و سرنیزه های متعدد دیده می شد و ادوات جنگی از روی آنها عبور کرده بودند، عده ای زنده-زنده در آتش سوزانده شده و سرهای سه ترک مسختی به اسارت گرفته شده و سه آذربایجانی بر روی قبر ارمنی بریده شده بود و چشم های دو آذربایجانی دیگر از حدقه درآورده شده بود. نتایج بررسی های مربوط به حادثه نشان داد ارامنه شکم زنان حامله ی به اسارت گرفته شده را با خنجر بریده و جنین داخل شکم آنها را درآورده و جلوی سگها می انداخته اند و داخل شکم آنها را با باروت، گربه ی زنده، مار، قورباغه، موش و حیوانات دیگر پر می کرده اند و سپس زخم آنها را می دوخته اند تا شاهد مرگ زجرآور آنها باشند.
همان روز، آن چه روزنامه نگاران جهان در خصوص فاجعه نوشتند سبب گردید که دنیا از عمق این فاجعه ی غیر انسانی آگاه گردد …
«ارامنه به خوجالی حمله کرده اند. من شاهد اجسادی بودم که دیدن آنها تمام دنیا را به وحشت می اندازد. («کروآ لو اونمن. پاریس، 25 فوریه 1992).
«سربازان ارمنی هزاران خانواده را نابود کرده اند. (روزنامه ی «ساندی تایمز». لندن، 1 مارس 1992).
«ارامنه گروهی را که به سوی آغدام حرکت می کردند تیرباران کرده اند.» (روزنامه ی «فاننشال تایمز» لندن، 9 مارس 1992).
«بسیاری از آنها به طرز وحشتناکی کشته شده اند، از جنازه ی یک دختر خردسال فقط سرش مانده بود. (روزنامه ی تایمز. لندن، 4 مارس 1992).
«ویدیو کودکانی را نشان می داد که گوشهایشان بریده شده است. نیمی از صورت یک زن به همراه پوست سر مردان سلاخی شده بود. (روزنامه ی ایزوستیا. مسکو، 4 مارس 1992).
در میان زن و بچه هایی که در خوجالی به قتل رسیده بودند اجسادی بودند سه جسد را دیدم که پوست سر آنها کنده شده، ناخن هایشان کشیده شده بود. این تبلیغات آذربایجانی ها نیست این اصل حقیقت است. (روزنامه ی «لوموند». پاریس، 14 مارس 1992).
«سرگرد لئونید کراوتس: من خود شخصاً در بالای تپه نزدیک به صد جسد را مشاهده نمودم. جسد یک پسر سر نداشت. همه جا پر بود از اجساد زنان، بچه ها و سالخوردگانی که با بیرحمی مثال زدنی کشته شده بودند. (روزنامه ی «ایزوستیا». مسکو، 13 مارس 1992).
« این همه وحشی گریی که در خوجالی اتفاق افتاده هیچ توجیهی ندارد.» (شرکت مخابراتی «فانت من نیوز» انگلیس).
گوشه هایی از محتوای پرونده ی رسیدگی به اشغال خوجالی و فجایعی که علیه مردم بی دفاع این شهر انجام شده است:
«مرتکب اصلی جنایات وحشیانه شهر خوجالی گروه های مسلح ارمنی و نیروهای تیپ 366 زرهی است. در جنایت کشتار جمعی خوجالی گروه های مسلح ارمنی و پشتیبانان آنها الزامات حقوق بشر، نقض مفاد حقوق بین المللی به ویژه کنوانسیون ژنو، اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، موافقت نامه ی بین المللی مربوط حقوق شهروندی و حقوق سیاسی و بیانیه ی مربوط به حفاظت از حقوق زنان و کودکان در مخاصمات مسلحانه را به شدت نقض نموده اند. در این جنایت گردان دوم تیپ 366 زرهی به فرماندهی سرگرد اوهانیان سیران موشقویچ (که بعداً به سمت وزیر دفاع ارمنستان برگزیده شد)، گردان دوم این تیپ به فرماندهی یوگنی نابوکیخین، فرمانده گردان اول تیپ سیتچیان والری عیسایویچ و بیش از 50 افسر شاغل در این تیپ شرکت داشته اند. در نتیجه ی این قتل عام تعداد 613 تن کشته شدند. از میان کشته شدگان تعداد 63 کودک، 106 زن، 70 سالخورده کشته شده و تمامی اعضای خانواده 8 خانواده بکلی از بین رفته اند. 25 کودک هر دو والدین خود و 130 بچه یکی از والدین خود را از دست داند، 487 تن زخمی شدند که از میان آنها 76 کودک بوده اند، 1275 تن به اسارت گرفته شده و 150 تن مفقودالاثر گردیدهاند. در نتیجه ی این قتل عام یک شهر، یک قصبه و 8 روستا، 2495 خانه، 31 واحد صنعتی، 15 واحد تولید روستایی، 20 مرکز تحصیل، 14 مرکز بهداشتی، 56 مرکز فرهنگی، 5 مرکز ارتباطی و غیره به کلی از بین رفت.»
این جنایات وحشیانه، که در ورای هر کدام از آنها سرنوشت انسانهای زیادی تحت تأثیر قرار گرفته است، از سوی ارمنستان با طرح ادعای ادغام استان (خودمختار) قره باغ کوهستانی به ارمنستان به وقوع پیوسته است.