قومگرایی
📌 ایران کنونی بازمانده قلمرو امپراطوریهای گذشته است. از قدیم الایام، سکنه این جغرافیا زبان، لباس، موسیقی، ادیان و مذاهب متفاوتی داشتهاند. برحسب تعریف کلمات ملت (nation) و قوم (ethnic) ، این تفاوتهای جمعیتی مصداق متفاوتی دارند.
📌 با خیس شدن دامن این منطقه به مدرنیسم، رلیجنیسمی (مذهبگرایی) که به طور سنتی هویتبخش و ضامن تجمیع مردمان، ذیل یک پرچم بود رو به افول گذاشت و برخی را به فکر تئوریزه کردن یک ناسیونالیسم (ملیگرایی) برای این قلمرو انداخت تا خلا نبودن یک هویت جمعی و حس تعلق عمومی در این جغرافیای متکثر پر شود.
📌 آنچه که اتفاق افتاد، دولت – ملت سازی فاشیستی بر مبنی هویت و تاریخ پارس بود و زبانی که در ایران بدان فارسی گفته میشود. اکنون ناسیونالیسم (ملیگرایی) ایرانی، چیزی نیست جز اتنوسنتریسم (قومگرایی) فارسی. تئوریسینهای این جریان، نه در پرده، بلکه به صراحت از نابود کردن زبانهای غیر فارسی و آسمیلاسیون اقوام غیر فارس سخن گفتهاند. سیاستهای داخلی و خارجی از منظر یک دولت فارسگرا تنظیم میشود.
📌 به علت جمعیت پایین، ایران سنگری است که این جریان پشت آن پنهان میشود. ایران کلیتی است که در ورای آن، هر نوع تکثر و عدالت قومی را با تکبیر “همه ایرانی هستیم” سر میبرند و همین ایرانیت را به نفع فارس مصادره میکنند. بزرگترین خیانت به ایران و ایرانیت و منزجر کردن اتنیکهای غیر فارس از ایرانی بودنشان توسط این جریان انجام شده است.
📌 آنتونیو گرامشی در زمینۀ تئوریزە کردن مفاھیم کلیدی ھمچون ھژمونی و جنگ قدرت بە خوبی توضیح داده است کە چگونە جنبەھای سیاسی نظامی و اقتصادی قدرت با جنبەھای فرھنگی و زبانی ھمراە میشوند و از طریق جامعە مدنی، سیستمھای تعلیم و تربیت، ادبیات رسمی و غیر رسمی و رسانەھای عمومی در استقرار و استحکام ھویت گروە حاکم بە مثابە ھویتی غالب، طبیعی، کاملا صحیح و عاری از عیب و نقص خود را نشان میدھند.
📌 مسئلەای کە بە این هژمونی کمک میکند، مزیت نامرئی بودن اتنیک در قدرت است. بر همین اساس پانفارسیسم خود را پشت نقاب ایران، ایرانیت، پانایرانیسم و ملیگرایی پنهان نموده و در حالی که تمامیتخواهانه از حقوق زبانی، فرهنگی، هویتی و قومی برخوردار است، زمینهی استعمار داخلی و تضییع حقوق فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اتنیکهای غیر فارس را فراهم میکند.
📌 اتنوسنتریسم توسط قوم در قدرت انجام میشود نه مبارزین با آن. چگونه اتنیکهای غیر فارس در ایران میتوانند قومگرا باشند؟ با چه قدرتی؟ با چه تشکیلاتی؟ قومگرایی صفت خود پانفارسیسم است که به مخالفینش میزند. فرار رو به جلویی بیشرمانه که جای شاکی و متشاکی را عوض میکند.
📌 قومگرا آن جریانی است که اسامی جغرافیایی غیر فارسی را تحریف و فارسیزه میکند. قومگرا آن جریانی است که اجازه نامگذاری شهرکها، خیابانها، پلها، محلات و حتی مغازهها و شرکتهای خصوصی به زبانهای غیر فارسی را نمیدهد. قومگرا آن جریانی است که علیه دیگران جوک و کلیشه میسازد و جهت تخریب هویت جمعی یک اتنیک در جامعه و تسریع آسمیلاسیون به اجتماع تزریق میکند. قومگرا آن جریانی است که فرهنگستان و مدرسه و رسمی بودن زبان را فقط برای خود میخواهد.
📌 قومگرا آن جریانی است که زمین و زمان را از کلمه پارس در اسامی بانک، بیمه، خودرو، پروژه نفتی، ماهواره و حتی شعار تیم ملی پر میکند. قومگرا جریانی است که سالروز تجلیل شهریار را که “روز بزرگداشت شعر و ادب ایران” نامگذاری شده بود به “روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی” تقلیل میدهد.
📌 جنبش اتنیسیسم اتنیکهای غیر فارس در ایران، در مقام مطالبهمحوری و حقخواهی در مقابله با اتنوسنتریسم فارسی ظاهر شده است نه نقض حقوق و تحمیل خود به اتنیک فارس. آنچه که منجر به رشد روز افزون اتنیسیسم ترکی، کردی، عربی، بلوچی، لری و… میشود، دافعههای اتنوسنتریسم فارسی از داخل است نه جاذبههای ناسیونالیسم ترکی، کردی و… از خارج.
📌 ناسیونالیسم ایرانی به معنی واقعی کلمه، بنحوی که جامع و شامل همه اتنیکهای ایران باشد هنوز تدوین و تبلیغ نشده است. تلاشهای محدود صورت گرفته نیز آماج حملات پانفارسیسم است. ایران راهی جز باز تعریف ایرانیت و حرکت به سوی پلورالیسم (تکثرگرایی) و داشتن چند زبان رسمی ندارد.
درخت اصلاحات خیلی وقت هست که با آب ایرانشهریها و ماسونرهای کت شلوار پوش یا عمامه به سر خشک شده است اصلاحات در ایران از دوران روحانی دو شاخه شد شاخه مرده اصلاحات، که ایرانشهریها میخواهند ، و کشتی نوحی که فقط یک قوم خاص برگزیده جای میگیرند و ما بقی بیگانگان و مهاجمان هستن که اول باید تست بسندگی زبان کالج افغانستان را طی کنند و شاخه زنده که در آذربایجان با ورود پزشکیان بارور شده و اصلاحات آذربایجانی نام دارد که همه اقوام از سفره قدرت باید نصیب ببرند و جایگاه و وزن هر قوم با جمعیتش همانند مجلس باید نماینده ای در دولت داشته باشند دوران مفت خوری و مرکزگرایی و واریز در آمد و مالیات به مرکز تمام شده و هر شهر و استان باید روی پای خود بایستد و نمیتوان منابع معدنی و آبی یک استان را به استان دیگر تاراج برد و یا با زرنگ بازی مرزهای استانها را از نوع ترسیم کرد تا براحتی این منابع قابل جابجایی باشد دوران ، دوران حساب حساب کاکا برادر هست ، برادری من فارس یا ترک یا کرد یا عرب جای خودش اما حساب و کتاب هم جای خودش ، منابع و ثروت ملی ، ملی هستن ، و منابع و ثروتهای معدنی و صنعتی و آبی و خاکی بصورت منطقه ای و استانی.
✍: دکتر مریم موسوی