نگاهی متفاوت به برپایی عدالت تاریخی در قاراباغ آزربایجان
اندک جستجویی در میان اخبار رسمی در رسانه ها و مطالب غیررسمی در فضای مجازی، نشان می دهد که هرچند دیرهنگام و هرچند پرهزینه، اما خورشید دوران خوشِ برپایی عدالت تاریخی در قاراباغ آزربایجان در حال طلوع است و شهر خانکندی به همراه چند شهر دیگر اشغال شده آزربایجان در حال بازگشت به آغوش گرم مام میهن میباشد.
فتح دیپلماتیک و آزادسازی مناطق باقی مانده آزربایجان از اشغال ۳۰ ساله دولت فاشیستی و جنایت پیشه ارمنستان، بار دیگر ثابت کرد که عدالت، همواره بر جنایت پیروز است. اما بدون شک آزادسازی کامل قاراباغ، نقطه پایان بر حرکت رو به رشد و توسعه جمهوری آزربایجان و ایفاء نقش موثر آن در عرصه های جهانی نخواهد بود و جهان در روزهای پیش رو، بیش از پیش از جمهوریهای تورکیه و آزربایجان خواهد شنید و خواهد دید.!
اگر سی سال پیش و پس از فروپاشی شوروی سابق، جهان سیاست چشمان بیمار خود را بر روی انبوهی از جنایت ها، نقض آشکار حقوق بشر و کنوانسیون های جهانی بست، اگر مصلحتهای سیاسی و ضرورت ایجاد توازن قوا در منطقه استراتژیک قفقاز بر حق تاریخی، انسانی و مدنی ملت آزربایجان چیره گشت، امروز همان جهان به پیشواز جشن برپایی مجدد و احیاء تمامیت ارضی جمهوری آزربایجان رفته و در برابر عدالت تاریخی سر تسلیم فرود آورده است. پرداختن به ابعاد مختلف و زوایای پنهان و آشکار چرایی و چگونگی این موفقیتِ بزرگ تاریخی، خود فرصت دیگر می طلبد و صد البته از اهمیت و ضرورتی دوچندان برخوردار میباشد.!
اما آنچه در لابه لای این سطور و در پس این کلمات تلاش داریم تا به آن بپردازیم پرده ای دیگر از تقابل تاریخی و رویکرد ایدئولوژیک و یا مبتنی بر منافع ملی در حکمرانی و سیاست است. بررسی های تحلیلی نشان می دهد که حاکمیت های سیاسی در ترسیم نقشه راه حکمرانی خود در طول تاریخ مدرن جهان و تاریخ معاصر، در انتخاب و اتخاذ راهبردهای کلان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خود به دو رویکرد کلی و کلان ایدئولوژیک، (مذهبی و یا غیرمذهبی) و یا رویکرد مبتنی بر منافع ملی، توسل جسته و نقشه راه حکمرانی خود را بر پایهی آن ترسیم ساخته اند.
نگاه صرفِ ایدئولوژیک به سیاست و حکومتداری چه با گرایش های مذهبی صورت گیرد چه غیرمذهبی، حاصلی جزء جنگ، خشونت و نابودی سرمایه های مادی و معنوی جهان و ملت های مختلف در پی نخواهد داشت. در دنیای کنونی پیوند ایدئولوژی به سیاست، پیوندی از پیش شکست خورده است که دستان تلاشگر هیچ جراح حاذقی در تحقق آن موفق نبوده است.
شکست تلخ دولت های بزرگِ جهان (چه در غرب و چه در شرق) در طول تاریخ که ایدئولوژی چراغ راه امپراتوری آنها بوده، اندیشمندان، متفکرین و دولتمردان جهان را به سمت اتخاذ رویکردی مبتنی بر منافع ملی و در چارچوب ارزش های بزرگ انسانی و استاندارهای مدرن جهانی سوق داد که پیامد این تغییر ذهنی، نمونه های موفقی در جهان معاصر و امروز است. نگاه تحلیلی به آغاز بحران و تاریخچه جنگ قاراباغ نشان می دهد که داشناقها و ارامنه با تفکرات نژادپرستانه در جستجوی ارمنستان بزرگ ذهنی خود، جام شوکران ایدئولوژی را سرکشیدند و راه جهنم را در پیش گرفتند.
آنان در تحقق خواب آشفته خود جنایت های بزرگ، کشتارها و خشونت های تلخ تر از زهر و نسل کشی های تاسف برانگیز انسانی را رقم زدند که هرگز نه فراموش و نه بخشیده خواهد شد. ملت تورک آزربایجان در مواجه با این جنگ، خشونت و جنایتهای تحمیلی و در راه دفاع از حقوق ذاتی، تاریخی و مدنی خود ضمن تلاش ستودنی، مستمر و خستگی ناپذیر برای حفظ ارزش های فرهنگی، ملی و تاریخی، از افتادن در ورطه مرگ آور ایدئولوژی اجتناب نموده و سیاست مبتنی بر منافع ملی در چارچوب ارزش های بزرگ انسانی و استاندارهای مدرن جهانی در پیش گرفته است.
بدین سبب است که ما شاهدیم امروزه همان دولت هایی که در پشت صحنه جنگ، اتاقهای فکر جنایت، کشتار و نسل کشی در قاراباغ آزربایجان بودند، امروزه به سرسخت ترین مدافع برپایی حقوق قانونی و عدالت تاریخی دولت و ملت آزربایجان بدل گشتهاند.! این همان چراغ فروزان و راه آیندهی پیش رو برای تمام ملت هایی است که به دنبال توسعه پایدار، صلح فراگیر و عدالت همه گیر در جهان هستند.
سعید مینایی