هرچند که طیفی از افراد به خاطر وضعیت بحرانزدهی اقتصادی اجتماعیِ حاضر، حتی از سر عناد هم که شده نگرشی سیاسی به #پهلوی داشته باشند، قبل از همه چیز بایستی این نگرش نه از روی احساس، بلکه با مطالعهی تاریخ معاصر صورت پذیرد. دقیقاً عین امثال #تتلو و #ساسی_مانکن که قاطبهی نسلِ نوجوان را در جهت نوعی نافرمانیِ مدنیِ نسلِ جدید و اعتراض به تبعیض و سانسور فرهنگی، با خود همراه ساختهاند؛ پهلوی و رسانههای فاشیستپروری مثل #ایران_اینترنشنال و #بی_بی_سی هم در حال موجسواری روی همین عنادورزیِ اجتماعی و قالبریزی یک فاشیست دیگر (بعد از فاشیستِ پدر) بر جامعهیِ ناهمگنِ سیاسی اجتماعیِ فعلی هستند.
در واقع، رسانههای ساکن #بریتانیا سالهاست که در صدد طراحی مسیری برای نفوذ به ناخودآگاه ملت ایران هستند، و تمام تلاششان هم این بوده که این کار با نادیده انگاشتن کلّیت ملیّتهای غیرفارس (عاملِ اصلیِ تعیینکنندهی سرنوشتِ سیاسیِ آیندهی ایران) و خطاب تحت عنوان قوم و اقلیت هدایت شود. استراتژیای که به علل مختلف شکست خواهد خورد، چرا که ایران کشوری کثیرالمله بوده و مردم آگاهتر از گذشته است و مباحث هویتی، تبعیضات سیاسی و فرهنگیِ نشات گرفته از دیدگاههای فاشیستیِ رسوخ کرده در جامعه، که تهنشین همان تلاشهای نژادپرستانهی سیستماتیکِ پهلوی از صد سال اخیر به اینسو بوده است، مردم را در مقاطع حساس اجتماعی به تصمیمگیریهای صحیحی رهنمون خواهد ساخت.
شاید قشری از جامعه هم به خاطر همین لجاجت با طبقهی حاکم این گرایش به پهلویسم را داشته باشد. اما در اصل، این همراهی یک نوع دلبستگی هیجانی که ناشی از تبلیغات یکسونگرانه و عوامفریب، با تمرکز بر توسعهیافتگیِ نامتوازنِ ایران در برخی از بخشهای قبل از انقلاب است، میباشد. (مثل این تبلیغات پوپولیستیک که در مدارس پسته و شیر میدادند و فلان، که نگاهی جامعهشناختی و تحلیلی اقتصادی بر وضعیت ایرانِ قبل از انقلاب، همه چیز را واضح و مبرهن میسازد، که ایران پیش از انقلاب نیز در تمامی ابعاد از آموزش و بهداشت گرفته تا توسعه یافتگیهای نامتوازن شهری منطقهای و بَدْرُشدیهای مرکز و استانهای حاشیه، چه وضعیت فلاکتباری داشت و به هیچوجه نباید با وضعیت فعلی مقایسه شود، و استراتژی بد و بدتر مدنظر قرار نگیرد
می شود گفت، این گرایشِ طیفی اقشاری به پهلوی، عمدتاً گرایشی عنادوَرزانه و هیجانی بوده و این پتانسیل اجتماعی نیز از منظر فکری محتوایی پوشالی است، چرا که این سُلاله از لحاظ تئوریکی هم ناتوان از پاسخ به نیازهای امروزِ جامعهی ایران است و با روشنگریهای قشر فرهیخته در بزنگاههای مهم تاریخی، سلایق و ذائقهها را دستخوش تحول خواهد ساخت.
به واقع پهلوی اول که با یک کودتای انگلیسی بر سر قدرت آمده و در مقاطع مختلف تاریخی با جنایتهای فرهنگیای که علیه ملل غیرفارس مرتکب شده است، جایگاه تعیینکنندهای در آیندهی سیاسی ایران نخواهند داشت، چرا که بر بستر همان طرز تفکر رشد کرده است. میشود گفت، اصلیترین متهم وضع کنونی ایران در زمینهی پرورش نژادپرستی پارسی نیز همین سلسلهی پهلوی بوده است، که بستر را برای رشد محمودافشارها، تقیزادهها و طباطباییها فراهم ساختند (که یکی از ماموریتهای اصلیاش نیز از جانب دُوَلِ غربی همین بود).
نتیجتاً به زعم نگارنده، با قتل عام ملت آذربایجان در هشتاد سال پیش، قتلعام و سرکوب عشایر لرستان و ایل بختیاری، اعراب خوزستان و سایر جنایتها، ایجاد ساواک در جهت سرکوب معترضین برای تاراج منابع زیرزمینی ایران و رویکرد مرکزگرایانهای که نسبت به ملل غیرفارس در تمام حوزههای زبانی، فرهنگی و اقتصادی داشتند.
ملت آگاهتر از گذشته عمل خواهد کرد و اشتباه صد سال پیش را دوباره مرتکب نخواهد شد.