پیامبر حکیمان تورک مسلمان و پیامبر قرآن
به همه دوستان سلام عرض می کنم نوزدهمین قسمت از سلسله مباحث اصلی ایسلاملیق و تورکلوک با عنوان فرعی پیغمبرشناسی در مدینه فاضله، قوتادغوبیلیک، قرآن، نهج البلاغه و مثنوی مولانا آغازمی کنیم. ما در مبحث پیشین از پنج زاویه به مفهوم خداشناسی اشاره کردیم:
1.خدا در اندیشه فارابی فیلسوف تورک مسلمان بنیانگذار فلسفه ملّی تورکی اسلامی همان پایه ریز مبانی معرفتی فلسفی قیزیل آلما ۲. خدا در اندیشه یوسف خراسانی همان خالق قوتادوغوبیلیک نخستین حکمت نامه جهان تورک اسلام بنیان گذار حکمت ملّی تورکی اسلامی
۳. قرآن
۴. خدا در اندیشه مولا علی (ع) و نهج البلاغه
۵. خدا در اندیشه مولانا و مثنوی معنوی.
ما ضمن بررسی به صفات مشترک در موضوع خداشناسی رسیدیم؛ پاره ای از این صفات مشترک عبارت بودند از: ۱. خالقیّت۲. مالکیّت۳. احدیّت و واحدیّت ۴. ازلیّت و ابدیّت۵. فعال مایشاء۶. لایتناهی۷. مدیر و مدبّر۸. رحیم و شفیق و غفّار. خداوند چه چیز را باید ببخشد؟ گناهان، لغزش ها، خبط و خطاهای ما را. زیرا اگر گناهی نباشد کجا صفت غفّاریت وی متجلّی گردد؟!. یک همچون خدایی در فلسفه و حکمت ملّی تورکی اسلامی کشف و پرستش می شود.
خداشناسی شعوبیه یک ترسه دوشونجه یا فهم وارونه است. از منظر معرفت شناسی ما باید به یک جرّاحی دست می زدیم تا دو نوع خداشناسی را از هم تفکیک می کردیم. در فهم وارونه شعوبیه، خداوند یک زندانبان، پاسبان، پلیس و پدری سخت گیر و نامهربان است که از بندگان تنها عبادات خشک و خالی و بی معنا و بی روح را مطالبه می کند. به تعبیر مولا علی(ع): انّ قوما عبدالله رهبه فتلک عباده العبید قومی خدا را به خاطر ترس عبادت کنند که این عبادت بردگان است. عبادت مبتنی بر خوف با عبادت مبتنی بر عشق تفاوت دارد. به تعبیر استاد مثمر متخلّص به عاصی:
عادتلریمیز اولوب عبادتلریمیز
بیز هی ایچیریک زهردی شربتلریمیز
نه نوح جواب وئریر بیزه نه روحوموز
عشقین گمیسین باتیردی عادتلریمیز
یعنی عبادات جامه عادات به خود گرفته است. ما این دو نوع مفکوره خداشناسی را از هم تفکیک و جراحی نمودیم. خداشناسی شعوبیه چون سنجاقی بر ذهن و ضمیر و پیکره مفکوره تورکی اسلامی خصوصا آذربایجانی آویزان شده قدم نخست باز کردن آن سنجاق بود. البته این موضوع ظریف را در حلقه های بعدی خواهیم گشود. اینک به قلمرو پیغمبرشناسی اینان ورود می کنیم:
فارابی آن فیلسوف تورک مسلمان نابغه بی همتای فلسفه، بنیانگذار فلسفه ملّی تورکان مسلمان برای پیغمبر به عنوان رییس اول در تمدّن اسلامی ۱۲ صفت برمی شمارد:
۱. بدنی سالم دارد. ۲. فهم و استنباطی عالی دارد۳. هر آن چه را می بیند و می شنود به حافظه می سپارد.۴. باهوش و باذکاوت است۵. از واژگان زیبا و عباراتی دلبر استفاده می کند.۶. عاشق تعلیم است. .7. نسبت به خوردنی ها و نوشیدنی ها هوس ندارد۸. راستی و راستگویان را دوست داشته و از دروغ و دروغگویان متنفّر بوده۹. عاشق کرامت بوده و داری نفسی منیع و بلند است.۱۰. نسبت به دنیا و درهم و دینار آن بی رغبت بوده۱۱. عاشق عدالت و عدالت گرایی بوده و علیه ظلم و ظالم ۱۲. اراده ای پولادین داشته نترس و پیش آهنگ بوده.
حال می رسیم به قوتادغوبیلیک:
در این کتاب فخیم، برای پیغمبر یا ساوجی یا همان یالاواج چندین صفت مشابه با فارابی را می توان یافت:1. برگزیده ترین انسان۲. خوب ترین انسان۳. معشوق۴. مشعل۵. دعوت گر۶. هادی به راه راست۷. عاشق خدا۸. با مرحمت۹. دارای عملی صالح ۱۰. انسان با قیافه۱۱. مزاج و مذاقی خوش۱۲. دارای دلی صاف۱۳.خوش رفتار۱۴. باشرم و حیا۱۵. مهربان۱۶. با سخاوت۱۷. رئیس الروساء. وی اینگونه می گفت:
1.خلقین ان سئچیلمیشی،آداملارین یاخشیسی*سئوگیلی پیغمبری ربّیم گؤندهردیایی
2.قارانلیق گئجه ده او ،خلق اوچون مشعل ایدی*اطرافا ایشیق ساچدی، سنیده نورلا بویادی
3.او، تانرینین سنه گؤنده ردیگی دعوتچی سیدی* ای قهرمان! اونون سایه سینده دوغرو یولا گیردین،
- او، آتاسینی آناسینی فدا ائتدی*یگانه دیله گی امّتی ایدی، اونا یول گؤستردی
- گئجه گوندوز چتینلیکلده ده سنی ایسته دی* ایندی سن اؤنو اؤی خئییر دعا ایسته
7.بوتون امّتی اوچون قایغی چکردی*اونون قورتولوشونو دیله یردی، رحمتلیغینی ایسته یردی
- آتادان، آنادان داها مرحمتلی ایدی* تانریدان آنجاق شفقت دیله ردی
- عملی صالح، قیلیقلی انسان ایدی*خوش مذاق، صاف اوره کلی و خوشرفتار ایدی
10.حیا صاحبی، مهربان، سخاوتلی، الیآچیق ایدی*قارا یئرده، ماوی گؤی ده عزیزایدی
11.تانری اونا چوخ قیمت وئریردی*او بوتون باشچیلارین باشچیسی ایدی
- بوتون رسول لارا دا او خاتم اولدو* من اونون یولونا کؤنولدن باغلاندیم
حال غوری در قرآن کنیم: قرآن حضرت محمّد را هم بشر می داند و پیام آور ربّ، هم به او وحی می شود. قرآن بیش ترین مکالمه ها را با موسای کلیم دارد تا محمّد(ص) لذا قرآن محمّدنامه نیست هم او را می ستاید هم عنیف ترین عتاب ها را از وی به ویژه در سوره عبس دارد در هر حال برای پیغمبر، صفاتی در قرآن آمده است من جمله در آیه ۱۲۸ سوره توبه: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم المومنین رووف رحیم. فرستاده ای از میان خود شما آمده است که رنج کشیدن شما بر او دشوار است او نسبت به مومنان مهربان و دلسوز است. در آیاتی دیگر صفاتی دیگر برای آن حضرت آمده است من جمله سوره فتح، آیه ۲۹ : صفت رسول یا همان پیام آور: محمد رسول الله- یا در سوره قلم آیه ۴: او را واجد اخلاقی عظیم معرّفی می کنند. و انّک علی خلق عظیم: ۵. رحمت برای جهانیان: ما ارسلناک الّا رحمه للعالمین۶. دارای سینه ای فراخ و صبری فزون: الم نشرح لک صدرک۷. رونده در راه راست: در سوره زخرف آیه ۴۳: انّک علی صراط مستقیم۸. منذر و مصدّق : مصدّقا لما معکم ۹. سراج منیر: و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیر۱۰. خاتم: خاتم النبیین۱۱. مذکّر: انما انت مذکّر ۱۲. برهان: حتی تاتیهم البینه قد جاءکم برهان من ربّکم۱۳. شاهد و مبّشر: یا ایها النبیّ انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا.
اینک با ذکر این اوصاف از پیامبر اسلام در قرآن می توان صفات مشترک و نگاه های مشترک را نسبت به ان حضرت از فلسفه ملی تورکی اسلامی، حکمت ملی تورکی اسلامی و قران استخراج و استنباط نمود:این صفات به قرار زیر است:
1. دارای جسمی سالم زیرا عقل سالم در بدن سالم است
۲. با عقل و باهوش و باذکاء و با درایت و یادآور یادداشت ها: همانگونه که پدران ما گفته اند : عاغیلی ایگیت ائلینه یئتیرر عاغیلسیز ایگیت ائلینی ایتیرر یعنی مرد عاقل به ایل و اوبا می رسد مرد بی عقل ایل و اوبا را گم می کند.
۳. با اخلاق است یعنی خوب حرف می زند رفتار پسندیده دارد آدمیان را جذب می کند پندار و کردار و گفتار خیرخواهانه و پسندیده دارد
۴. بی اعتنا به دنیا و متعلقات آن از درهم و دینار است
۶. بسان مشعل عمل می کند راهی را روشن می کند هدایتگر و دعوتگر است. خلاصه سخن در این مقال این است که پیغمبرشناسی جریان شعوبیه در شاخة تشیّع، نائبانی را بر جای پیامبر می نشاند که از پیامبر یک سر و گردن بالاترند نبوّت ختم نمی یابد تداوم معنوی دارد. نبوت نسبت به آنها غبطه می خورد همان گونه که در آثار ملّا صدرا آمده است. نکته مقابل آن شعوبیه در شاخة تسنّن برای پیامبر اوصافی قائل می شود که هم رتبه با خداوند می گردد و بسان بتی پرستش می شود همانگونه که در آثار محیی الدین و غزّالی و …آمده است. حال آنکه پیغمبرشناسی حکیمان تورک مسلمان خصوصا فارابی، ابن سینا، شیخ شهاب الدین سهروردی و یوسف خراسانی و خود قرآن و نهج البلاغه پیامبری را معرّفی می کند که ضمن بشربودن، دریافت وحی، اخلاق حسنه و رهبریّت بشری داهیانه توأم با شوری به عنوان یک پارادایم به شرح بالا دامنش از اوصاف افراطی و تفریطی منزّه است.