چرا احزاب تورک ضعیف هستند؟
چرا مردم از احزاب تورک میترسند؟
من بارها به موضوعهای مرتبط با احزاب و نقش آنها در میان تورکهای تحت اشغال ایران فارسزده پرداخته ام.
حتی هفته گذشته هم، در درسگفتارهای «سومورگهچیلیک و سومورگهلشمک»، دوباره در همین موضوع، بطور مفصل صحبت کرده ام.
در اینجا و بطور خلاصه بگویم که:
بیر – وطن تورکها، حداقل، چهار بار، در همین یکصد سال، اشغال نظامی شده است.
ایکی- بعد از هر اشغال، قتل عام گسترده رخ داده است.
اوچ – هدف قتل عام، عبارت از «زیستن انسان تورک در ترسی دائمی از کشته شدن، شکنجه و مصادره اموال» بوده است.
درود – هر وقت اشغال رخ داده، نه تنها رهبران احزاب تورک که اعضای عادی و هواداران آنها هم قتل عام شده اند.
بئش – رهبران احزاب، اعضای آنها و هواداران احزاب، به عنوان نیروی پیشرو، روشنفکر، جسور، نو اندیش، ملیگرا، خیال پرداز، همچنین نیروهای محرکه اجتماع و نیروی تغییر بودند و هستند.
آلتی – با قتل عام روشنفکران تورک، احزاب، امکان باز تولید نسل روشنفکر، ملیگرا، جسور، خیالپرداز، عاشق ملت و تلاشگر بر پایی حاکمیت ملی و حقوق ملی و … هم از بین رفته است.
یئددی – در پی هر قتل عام و حاکمیت زیست در ترس، شستشوی مغزی و فارسسازی تورکها شدت بیشتری گرفته است.
سگگیز – در اثر آموزش اجباری فارسی، تاریخ ایران، دشمنی با تورکها، دشمنی با تاریخ، ادبیات، زبان و مدنیت تورکی، تورکهایی که شستشوی مغزی شده بودند، به ضدیت و مخالفت با خودشان پرداخته و به خودزنی و خودکشی سیاسی، حقوقی، تاریخی، زبانی، هویتی، فکری، دینی، فلسفی و … متمایل شده و با خودشان، همچون دشمن رفتار کردند.
دوققوز – نیروهای تورکی که اندکی جسور بودند و احتمال روشنفکری در آن ها وجود داشت، به احزاب ایرانی-فارسی با ایدیولوژیهای ضد تورک پیوستند. بعد هم قتل عام شدند.
اون – هیچ حزب و فکری که ریشه تورکی داشته باشد و برای تامین منافع ملی و حقوق ملی تورکها فعالیت بکنند، امکان و مجال تاسیس و فعالیت در درون وطن و ملت خودشان را نیافتند.
اونبیر – احزاب و سازمانها، محل اجتماع، آموزش، تجربه و تولید رهبران و روشنفکران، سیاستمداران و دولتمردان تورکگرا هستند.
اونایکی- چون تورکها، حزب رسمی در میان ملت و وطنشان نداشتند و نیروهای حزبی قتلعام شده بودند، ملت تورک توان باز تولید رهبران، سیاستمداران، افراد مدیر، جسور، خیالپرداز، ملی، روشنفکر تورکگرا، طالب منافع ملی، تعریفگر ملت، دولت، حاکمیت و دارای توان بسیج ملت برای رسیدن به حاکمیت هم نبوند.
اوناوچ – در چنین شرایطی، احزاب و نیمه روشنفکران شستشوی مغزی شده، نیمه سیاستمدار و نیمه ملتچیها تلاش می کنند تا ملت تورک را تا خدودی به خودآگاهی ملی باز گردانند.
اون دورد – اما ملت تورک، هنوز هم در شرایط قتلعامی زیست میکنند.
اون بئش – تورکها هنوز هم تحت سیستم شستشوی مغزی دایمی قرار دارند.
اونآلتی – احزاب تورک، هنوز هم حق فعالیت در میان تورکها و وطنشان را ندارند. یعنی وطن و ملت تورک در اشغال نظامی است.
اونیئددی – تورکهای شستشوی مغزی شده، از متهم شدن به «پانتورکیسم»، «همکاری با نیروهای برون مرزی»، «رابطه با احزاب»، «تجزیه طلبی» و … می ترسند.
اونسگگیز – هنوز، آشنایی با مفاهیم حاکمیت ملی، حقوق ملی، هویت ملی، احزاب ملی و مبارزه برای دستیابی به آن ها، در میان تورکها ضعیف است و تورکها آماده جانفشانی و هزینه دادن برای آن حقوق نیستند.
اون دوققوز – بیش از نود و نه درصد مردان، زنان، جوانان، دختران و پسران تورک، از ترس مجازات و بخاطر شستشوی مغزی، وارد احزاب با گرایش ملی و تورک نمی شوند.
ایگیرمی – اگر احزاب یا حزبی دست به مبارزه مسلحانه بزند و بعد از هر عملیاتی، در خانه تورکی را بزند و بخواهد در آن خانه پنهان بشود، چه تعداد از تورکها حاضرند او را در خانه هایشان پذیرفته و او را به دولت تسلیم نکنند؟
ایگیرمیبیر – هنوز تا آن نقطه که هر تورکی، بتواند اسرار مبارزه و مبارزان را حفظ بکند و نیروهای مبارز را پنهان کرده و به دولت ندهد، راه درازی است.
ایگیرمیایکی – زیست در ترس، اضطراب، نا امنی، تحت آموزش های اجباری، سیستم شستشوی مغزی و … تورکها را از میدان مبارزه، روشنفکری، خیالپردازی، ملیگرایی، دور کرده و به گدایی سیاسی، حقوقی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، ترس از رهایی از اسارت و استعمار عادت داده است.
ایگیرمیاوچ – اغلب تورکها نمی دانند و آگاه نیستند که:
شستشوی مغزی شده اند.
در ترس دایمی زیست حیوانی میکنند.
هیچ تصوری از حاکمیت ملی ندارند.
هیچ آشنایی با حقوق ملی ندارند.
از نقش احزاب بی خبر هستند.
نمی توانند در رابطه با مسایل ملی خیالپردازی بکنند.
آگاه نیستند که مستعمره هستند.
با معنی استعمار و مستعمره نا آگاه هستند.
نمی دانند که رهبری چیست؟
سرایط پرورش و رشد رهبری چیست؟
ندانسته و بر اثر شستشوی مغزی با رهبری در میان حرکت ملی، همچون فارسها مخالفت می کنند.