بعد از چند هفته ناآرامی، به نظر میرسد که اوضاع کشور قزاقستان در حال آرام شدن است. دولت توانسته کنترل اوضاع را تقریبا در اکثر نقاط کشور به دست بگیرد و “نیروی صلحبان” وابسته به سازمان پیمان امنیت جمعی(CSTO) به رهبری روسیه که به دعوت دولت و برای سرکوب اعتراضات وارد کشور شده بودند، در حال خارج شدن از قزاقستان هستند. وضعیت زندگی مردم نیز کمکم به روال عادی خود برمیگردد. از طرفی دیگر دولت قزاقستان ظاهراً صدای اعتراضات مردمی را شنیده و اقداماتی را در این خصوص در دست اقدام دارد. رئیسجمهور توکایف، اقدامات اتخاذی از طرف دولت برای غلبه بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی را در شبکههای تلویزیونی بیان کرده است و ملت را به اتحاد دعوت میکند. به گفتهی او، قیمت بنزین، گاز، برق و گازوئیل به مدت شش ماه ثابت میشود و حقوق نمایندگان مجلس و اعضای دولت تا پنج سال افزایش نمییابد. همچنین برنامههایی برای ارائهی حمایتهای دولتی از شهروندان و اعطای وامهای بلندمدت و بدون بهره به کشاورزان و دامدارها اتخاذ خواهد شد.
همهچیز آرام به نظر میرسد. اما با وجود تمامی علل داخلی بوجود آمدن این اعتراضات از قبیل فساد گسترده، انحصار و اقتدارگرایی سیاسی، نابرابری شدید درآمدی و توزیع ناعادلانهی ثروت، به نظر صاحبنظران این بحران فقط یک مسئلهی ساده داخلی نیست، تا با رفع و رجوع این موارد توسط حکومت بتوان امیدوار بود که این کشور روی آرامش را خواهد دید. دنیز اولکهآری بوغان، عضو هیئت علمی دانشگاه اوسکودار در این مورد اظهار میدارد که موضوع قزاقستان تنها در مورد حق اعتراض، آزادیها، دیکتاتوری، دولت فاسد یا ترک بودن، اتحاد دولتهای ترک و غیره نیست. تحلیل با این دادهها ناقص خواهد بود. درستتر این است که بر ژئوپلیتیک جدیدی که با توازن ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین و پروژه (یک کمربند -یک جاده) شکل گرفته است، تمرکز کنیم(@DenizCountry ، ۷ ژانویه ۲۰۲۲) . در هر صورت این کشور که در سه دههی اخیر، با سیاستهای خاص رئیسجمهور قبلی، نورسلطان نظربایف، کمتر نظرهای جهانی را به خود جلب کرده بود، میرود که در آیندهی منطقه و جهان، نقش مهمی را برعهده بگیرد. اعتراضات اخیر نیز میتواند یکی از نشانههای شروع فصلی تازه در حیات سیاسی و اقتصادی این کشور به حساب آید. اما سئوال اینجاست که چرا این کشور مهم است؟ در ادامه به مواردی چند در این مورد میپردازیم.
بزرگترین کشور آسیای مرکزی
از نظر جغرافیایی، کشور قزاقستان بزرگترین کشور منطقهی آسیای مرکزی به حساب میآید و به تنهائی بیش از نصف سرزمین منطقهی آسیای مرکزی را در اختیار دارد. این کشور با ۲۷۲۴۹۰۰ کیلومتر مربع وسعت پس از روسیه، دومین کشور پهناوری بود که از اتحاد جماهیر شوروری استقلال یافت و قسمتی مهمی از زرادخانهی تسلیحاتی شوروی از جمله قسمتی از کلاهکهای اتمی و تاسیسات و پایگاههای فضایی را به ارث برد. یکی از خصوصیات جغرافیایی این کشور در این است که با وجود قرار گرفتن در کنار دریای خزر، به واسطهی عدم ارتباط با آبهای آزاد، همانند دیگر کشورهای واقع در آسیای مرکزی، کشوری محصور در خشکی Landlocked Country) ) محسوب میشود. لذا برای دسترسی به بنادر ساحلی و ارتباط با جهان مجبور به اتکاء به همسایگان خود هستند که این خود یک شرایط نامناسب برای این کشور از نظر ژئوپلیتیک ایجاد کرده است. دیگر خصوصیات سرزمینی این کشور، قرارگیری آن در بین دو کشور بزرگ و قدرتمند جهانی یعنی چین و روسیه است. لذا این ویژگیهای سرزمینی موقعیتی ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی مهمی به قزاقستان بخشیده است که میتوان آن را به یک شمشیر دو دم تشبیه کرد که هم میتوان به رشد و اعتلای این کشور کمک کند و هم میتوان با طمع قدرتهای خارجی به آن و دخالتهای آنها در امور این کشورِ به نسبت کم جمعیت، موجبات مصیبتهای فراوان برای آن شود. در حال حاضر نیز این کشور در کانون طرحهای بزرگ اقتصادی، تجاری و ترانزیتی منطقهی آسیا از جمله ابتکار یک کمربند- یک راه (راه ابریشم چین)، اتحادیهی اقتصادی اوراسیا به محوریت روسیه، سازمان همکاری شانگهای به محوریت چین، طرحهای آسیای مرکزی بزرگ و راه ابریشم جدید به محوریت ایالات متحده امریکا و سازمان دولتهای ترک به محوریت ترکیه قرار دارد.
کشوری غنی از لحاظ منابع معدنی و فسیلی و اورانیوم
قزاقستان از نظر دارا بودن منابع معدنی و فسیلی نیز یک کشور مهم در سطح جهان محسوب میشود. این کشور با بیش از ۳۰ میلیارد ذخایر نفتی اثبات شده، رتبهی دهم جهان را به خود اختصاص داده است. همچنین قزاقستان با برخورداری از ۸۵ تریلیون مترمکعب ذخایر اثبات شدهی گاز طبیعی، در رتبهی پانزدهم جهان قرار دارد. در زمینهی منابع معدنی نیز وضعیت قزاقستان در سطح جهان منحصربفرد است. این کشور یکی از معدود کشورهایی است که ۹۹ عنصر (منابع طبیعی) از ۱۱۰ عنصر شناخته شدهی دنیا را در خود جای داده است. قزاقستان دارندهی ۲۵ درصد ذخایر اورانیوم جهان نیز است که این کشور را از این حیث در جایگاه دوم جهان قرار میدهد. همچنین این کشور در زمینهی زغالسنگ، آهن و طلا، در بین ۱۰ کشور اول جهان قرار دارد. در ضمن در این کشور دومین منابع روی، سومین منابع منگنز و چهارمین منابع مس جهان واقع شده است. در حوزهی تولید و صادرات نفت و گاز هم این کشور یکی از دوازده کشور برتر جهان است.
سومین کشور از نظر پویایی اقتصاد در دهه اول قرن حاضر
در حوزهی اقتصاد، این کشور با تولید ناخالص ملی ۱۸۲ میلیارد دلاری خود دارای بزرگترین اقتصاد آسیای مرکزی است. در دو دههی اخیر نیز عملکرد این کشور بسیار موفقیتآمیز بوده و عموماً رشدهای بالای اقتصادی را به ثبت رسانده است به طوری که این کشور سومین کشور از نظر پویایی اقتصاد (اولین چین و دومی قطر است) در دههی اول قرن بیست و یکم محسوب میشود. این کشور با قدرتهای بزرگ جهانی نیز روابط بسیار خوب اقتصادی را ایجاد کرده است.
شریک تجاری چین، روسیه، امریکا و ترکیه
این کشور با هر سه قدرت مطرح اقتصادی جهان یعنی امریکا، اتحادیه اروپا و چین دارای بیشترین روابط اقتصادی در منطقه است. در مورد چین، این کشور توانسته روابط بسیار توسعهیافتهای با چین ایجاد کند. با توجه به خصوصیاتی که این کشور داراست، میتوان گفت که تقریباً هر چیزی که چین به دنبال آن است به تنهایی در قزاقستان وجود دارد؛ انرژی، معادن بکر معدنی، زمین کشاورزی و مراتع بزرگ، اخیراً زمینهای کشاورزی بزرگی در قزاقستان توسط چین اجاره شده است. منابع انرژی و ثروتهای زیرزمینی قزاقستان نیز توسط چین مورد بهرهبرداری قرار میگیرند و آنها قراردادهای مهم انرژی با پکن دارند و یکی از تامینکنندگان اصلی انرژی چین به حساب میآید. در کنار این کشورها، ترکیه نیز در حال افزایش نقش خود در اقتصاد قزاقستان است. ترکیه در سالهای اخیر حضور بخش ساخت و ساز و بازار کالاهای مصرفی این کشور را پررنگتر کرده است. در هر صورت میشود گفت که این کشور ثروتمند با دارا بودن بیست میلیون جمعیت، بازار رو به رشدی است که میتواند برای هر کشوری مهم باشد.
در کنار ویژگیهای خاص این کشور میتوان از ویژگیهای منطقهای که قزاقستان بخش مهمی از آن است را نیز در نظر گرفت تا بتوان نگاه درستتری به این قضیه داشته باشیم. در منطقهی موسوم به کمربند میانی آسیا یعنی در محدودهی مابین کشور قرقیزستان و افغانستان تا دریای سیاه و دریای مدیترانه، ما شاهد بیشترین تخاصمات و درگیریها و تنشهای منطقهای بودهایم. این منطقه که به نوعی به گسل مابین قدرتهای جهانی تبدیل شده است، آبستن حوادث بسیاری بوده و خواهد بود. لذا هر کشوری در این کمربند است، در معرض تهدید میباشد. اوکراین و افغانستان دو نمونهی بارز این کشورها محسوب میشوند که در حال حاضر منطقهی درگیری بین قدرتهای بزرگ هستند. اصولاً هر منطقهای که مسیرهای تجاری زمینی و دریایی، کریدورهای تامین و انتقال انرژی زمین از آنجا عبور میکنند از چنین شرایطی برخوردارند لذا کشور قزاقستان به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای این منطقه، دارای اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک بارزی است که میتواند به طور مستقیم امنیت و اقتصاد این کشور را دستخوش حوادث مثبت و منفی قرار دهد. حوادث اخیر قزاقستان و موضعگیریها و دخالتهای قدرتهای اصلی جهان بهخوبی نشان داد که نمیتوان این حوادث را فقط از دیدگاه مشکلات اقتصادی نگاه کنیم. لذا به نظر میرسد هر کسی که زمام امور این کشور را در دست بگیرد ناچار خواهد بود که در کنار رفع مشکلات داخلی با توازن بخشیدن در روابط با قدرتهای جهانی و حضور فعالانه در اتحادیههای امنیتی و اقتصادی، درجهی امنیتی داخلی خود را بالا ببرد.