کشف پیکانهای سکایی در قلعه بسطام (باسدام)، سندی بر بطلان ادعای ارامنه
ارمنیان اعقاب و بازماندههای اورارتوها نبودهاند، بلکه اقوام مهاجمی بودند که پس از افول ستاره بخت اورارتو سرنوشت آن کشور را به دست گرفتند… در کتاب “تاریخ جهان باستان” ظهور عنصر ارمنی صراحتاً به دوران پس از انهدام اورارتو نسبت داده شده است.
دکتر محمد جواد مشکور که آشکارا زبان اورارتویی را غیر هند و اروپایی و درنتیجه غیر ارمنی خوانده، در این خصوص هم با صراحت بیشتری سخن میگوید: “ارمنیهای مهاجم اورارتوهای بومی را از پای درآورده، خود به جای ایشان نشستند…(مشکور، 1345، ص40). بنابراین بر خلاف تاریخسازیهای مورخان ارمنی که دولت اورارتو را به خود نسبت میدهند، ورود عنصر ارمنی به عرصه سیاسی این سرزمین پس از فروپاشی امپراتوری اورارتو صورت گرفته است(رحمانیفر، 1387، ص61) و آنها نه تنها میراثداران تمدن اورارتو نبودند، بلکه در نابودی این میراث باستانی سهم داشتند…دکتر محمد جواد مشکور صراحتاً عبارت “ارمنیهای مهاجم” را در مورد این قوم به کار میبرد. وی با “اشغالگر” خواندن آنها مینویسد: “از اواخر قرن هفتم ق.م. مردم هند و ژرمنی ارمنی از آسیای صغیر گذشته، کشور اورارتو را اشغال کردند و نام خود را بر آن سرزمین نهادند. چنانکه از سده ششم ق.م. آن کشور در تاریخ به نام ارمن یا ارمنستان یاد میشود(مشکور، 1345، ص40).
البته، شایان ذکر است که یافتههای باستانشناسی سقوط اورارتو توسط ارمنیان را با تردید مواجه میسازد. به نظر میرسد این قوم، عاجزتر از آن بوده که توان تهاجم واشغال سرزمین اورارتو را داشته باشد. به عنوان مثال، استفان کرول و ولفرام کلایس که هر دو در کاوشهای باستانشناسی قلعه اورارتویی بسطام و چندین اثر اورارتویی دیگر حضور داشتهاند، با عنایت به یافت پیکانهای سکایی در این کاوشها بر این باورند که سقوط نهایی اورارتو توسط سکاها رقم خورده است(کلایس، 1968، ص6).
استفان کرول برخلاف ولفرام کلایس که با قطعیت در خصوص سکایی بودن اقوام مهاجم سخن میگوید، در این خصوص با تردید اظهار نظر مینماید و احتمال مادی یا سیمری (کیمری) بودن آنها را نیز مطرح میسازد: “در اواسط یا نیمه دوم قرن هفتم ق.م. گروهی از اقوام مهاجم به تعرض و تخریب قلمرو شاهنشاهی اورارتو پرداختند. این مهاجمان به جای پیکانهای آهنی که اورارتوها به کار میبردند و انتهای آنها زبانهدار بود، عمدتاً از پیکانهای برنزی کامدار استفاده میکردند. این وضعیت را هم اکنون میتوان به نحو بسیار خوبی در آیانیس مشاهده کرد. به طور کلی این وضعیت در اورارتو و خاور نزدیک به اندازهای که درین و ماسکارلا میگویند، مبهم نیست. این واقعیت که جنگجویانی بودند که از پیکانهای برنزی کامدار استفاده میکردند، علاوه بر قبری در نزدیکی آماسیا، در روستای سیسکرانت گورا در گرجستان نیز که مورد تهاجم جنگجویانی قرار میگرفت که فقط از پیکانهای کامدار استفاده میکردند، دیده میشود. این مهاجمان ممکن است سیمریان، سکاها یا مادها باشند. در نتیجه این تهاجمات مناطقی چون کارمیربلور، آرماویر، آلتین تپه، بسطام و آیانیس به آتش کشیده میشود”(کرول، 1388، ص212).
لازم به توضیح است که استفان کرول در “کاوشهای باستانشناسی قلعه باستانی اورارتویی بسطام” نیز علیرغم اینکه از میان مهاجمان احتمالی آن قلعه، تنها از سکاها نام میبرد، با این وجود، تردید خود را نیز پنهان نمیدارد. به هر حال حتی اگر سقوط اورارتوها نه به دست سکاها، بلکه همانگونه که کرول با تردید مطرح ساخته، به دست مادها یا کیمریان صورت پذیرفته باشد، باز هم در اصل مساله مبنی بر عدم سقوط اورارتوها توسط ارمنیان تغییری حاصل نمیشود.
آنچه احتمال سقوط اورارتو توسط سکاها را تقویت میکند این است که پیکانهای سکایی نه فقط در قلعه بسطام، بلکه در دیگر قلعههای اورارتویی هم یافت شدهاند. چنانچه پیوترووسکی هم از کشف این نوع پیکانها در شهر اورارتویی تیشبااینی سخن میگوید و بر نقش سکاها در فروپاشی اورارتو اذعان مینماید: “در قرن ششم [ق.م.] است که پادشاهی اورارتو از بین رفت. نوک پیکانهای یافت شده در دیوارهای آجری خام تیشبااینی نشان میدهد که سیتها [= اسکیتها= سکاها] متحد قبلی اورارتوییها، در تخریب شهری شرکت کردند که قبلاً متحدش بودند”(پیوترووسکی، 1381، ص97). شاید به همین خاطر است که پیوترووسکی در خصوص اسکان ارمنیها در سرزمینهای اورارتو به جای واژه “تصرف” از واژه “تصاحب” استفاده مینماید: “ما به وسیله کتیبههایی به خط میخی هخامنشی میدانیم که در اواسط قرن ششم [ق.م.] ارمنیها بخش وسیعی از سرزمین اورارتویی را تصاحب کرده بودند”(همان، ص98).
برگرفته از کتاب تاریخ اورارتو، تالیف محمد رحمانی فر