چکیده: علم ریشهیابی و شاخه توپونیمی یا جاینام شناسیِ آن هنوز در کشور ما جایگاه شایسته خویش را نیافته است. بعضاً به جای یادگیری این شاخه از علم، کوتاهترین راه برای حل مشکلات ریشهیابی بسیاری از کلمات انتخاب میگردد. متاسفانه درباره اهمیت توپونیمها تفکر فراگیری در سطح کشور و فرهنگ عمومی وجود ندارد تا نسبت به حفظ و ثبت دقیق آنها اقدامات علمی و رسمی انجام گیرد. بنابراین، مقاله حاضر در پی این مساله است که به اهمیت سیاسی ـ اجتماعی توپونیمها و ریشهیابی جاینامهای گؤیتپه و قیزقاپان اشاره کند و در ادامه در حد امکان به بررسی دلایل متعدد تغییر و حذف اسامی جغرافی، بویژه توپونیمهای ترکی و تهدیدات آتی ناشی از این تغییرات بپردازد.
جاینامها از لحاظ تاریخی، جغرافیایی و زبانشناختی ارزش فراوانی دارند و می¬توانند درآشکار ساختن بسیاری از حقایق تاریخی که با گذشت زمان، جز نام، اثری از آنها به جای نمانده است، پژوهشگران را یاری رسانند (رفاهی،۱۳۸۰: ۱۳۷). با مطالعه نامهای جغرافیایی می¬توان تحولات سیاسی، اجتماعی و مهاجرت و تبعید اقوام را که در طول تاریخ ایران بسیار شاهد آن بودهایم، ردیابی کرد (رفاهی، ۱۳۸۰: ۱۴۰) و اطّلاعاتی از قوم و طایفه، زبان، گویش محلی، آداب و سنتها، نحوه زندگی و محصولات کشاورزی آنها به دست آورد (شارق، ۱۳۸۵: ۱). نکته مهم آن است که اگر چه بسیاری از جاینامها با گذشت زمان دچار تحول شده و شفافیت معنایی خود را از دست دادهاند، اما هیچ نامی بدون معنا نیست؛ چرا که اگر معنا نداشت اساساً برای نامیدنِ جایی، از آن استفاده نمی¬شد(ترقی اوغاز، ۱۳۸۱: ۱۴۴). جاینامها براستی شناسنامه هویت آن مکانها هستند. ما از بسیاری از زبانها و اقوام چیزی جز چند نام نمی شناسیم (اشمیت، ۱۳۸۲: ۱۵۸). این نامها به ما می¬گویند که در گذشتههای دور چه قومی و با چه مذهب، زبان و فرهنگی در آن مکان خاص زندگی می¬کرده است.
در علم توپونیمی جاینامهایی وجود دارد که هنوز معنای آنها مشخص نشده و اکثرا به دوران باستان مربوط است. آنها از سوی زبانشناسان، توپونیمهای «لال/ بی زبان» نامیده میشوند. توپونیمهایی که در نگاه اول معنای آن معلوم میشود جاینامهای «شفاف» و جاینامهایی که قسمتی از ترکیب آن معلوم و دیگر قستمهای آن نامعلوم هستند، «نیمه شفاف» نامیده میشود. جاینامهای منسوب به زبانی که در توپونیمهای هر سرزمین، اکثریت را تشکیل میدهند و نقش اساسی دارند بنیاد توپونیمی همان اراضی محسوب میگردند. اسامی جغرافیایی که به سایر زبانها تعلق دارند «طیفهای زبانی» نامیده میشوند. توپونیمها در روند ترقی جمعیت به تدریج و لایه لایه شکل میگیرند. بعضا به یک جاینامها در اراضی متفاوتی برخورد میشود. جاینامهای موازی از راههای گوناگون به عمل می آیند. توپونیمهایی که در نتیجه مهاجرت ایجاد می شوند «میگرانت» نامیده میشوند، یعنی «مهاجر» و «سیار». به مکانی که اهالی بدانجا کوچ میکنند اسم محل سکونت قبلی داده میشود. منطقهای که جاینامهای مربوط به یک زبان در آنجا انتشار یافته حوزه توپونیمیکی نامیده میشود. (Eyvazova، ص. ۱) .
اهمیت سیاسی ـ اجتماعی جاینامها. یادگیری و مطالعه اسامی جغرافیایی دارای اهمیت سیاسی ـ اجتماعی نیز میباشد. در برخی از کشورها، مراکز ارتجاعی در راستای اشغال سرزمینهای سایر ملل از اسامی جغرافیایی به شکل گستردهای استفاده میکنند. بعضا با تحریف اسناد تاریخی و یا جعل سند و یا تنها به خاطر اینکه آن اسامی جغرافیایی به زبان مادری کشور مربوطه تعلق داشته، بهانه تراشی نموده و با هجوم به آن کشور، آغازگر جنگ شدهاند. مثلا کشور آلمان در راستای اشغال ایالتهای الزاس و لوتارینگیای فرانسه به آلمانی بودن اسامی این مناطق استناد کرده بود.
درست در همین راستا و مشابه همین حادثه، کشور اسرائیل نیز با برنامههای مشابهی با کمک دولت استعماری انگلیس در اراضی مسلمانان و در خاک امپراتوری عثمانی ایجاد گردید. بر حسب طرح تقسیم ارائهشده توسط سازمان ملل، که مورد اعتراض شدید مسلمانان و مسیحیان فلسطین و سایر اعراب و کشورهای اسلامی قرار گرفت، قرار بر این بود که این منطقه بین اعراب و یهودیان به طور مساوی تقسیم گردد و بیتالمقدس (اورشلیم) نیز محدوده تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد، تا از ایجاد برخورد جلوگیری شود. اعراب با تشکیل حاکمیت یهودی به هر نحو مخالف بودند و مخالفت خود را اعلام کردند. در ۱۴ می ۱۹۴۸، چند ساعت پیش از پایان حاکمیت انگلیس بر فلسطین، تشکیل کشور اسرائیل اعلام شد. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اولین کشورهایی بودند که تشکیل دولت اسرائیل را در سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۴) به رسمیت شناختند. دولت اسرائیل در سال ۱۹۶۷ میلادی به خاطر اینکه برخی از اسامی شبه جزیره سینا و سرزمینهای نزدیک آن به عبری بوده و در کتاب تورات یادآوری شدهاند، نیت اشغال آن اراضی را در سر میپروراند. آنها سرزمینهای مادری اهالی فلسطین، لبنان و سوریه را اشغال کردند. (Məmmədov،ص. ۷).
در سال ۱۹۵۹ نیز رژیم بعث عراق با اعتراض به کلمه پارس در نام خلیج فارس و اروند رود (خلیج عرب و شط العرب) بهانهای برای جنگ با ایران تراشید. همچنین کشور جمهوری خلق چین در سال ۱۹۵۱ با توسل به چینی بودن اسامی برخی از مناطق جغرافیایی واقع در نوار مرزی با شوروی سابق، خواستار الحاق آنها به کشور چین بود؛ ولی به خاطر اینکه ۹۹ درصد از اسامی مناطق مزبور ترکی و روسی بود، این ادعای چینیها پوچ و بی اساس از آب درآمد (همان منبع). بعضا هم کشوری که اراضی جدیدی را به اشغال در آورده فورا اقدام به تغییر و یا تحریف اسامی جغرافیایی میکند تا اشغال خود را بدین شکل توجیه کند. اخیرا هم قبل از تجزیهطلبی و جدا شدن، اقدام به تغییر و حذف اسامی جغرافی میکنند تا بهانه لازم را برای تصاحب آن اراضی به دست آورند.
با توجه به مطالب فوق الذکر، تصادفی نیست که خبرنگار مجله «تایمز» درباره استاندارد کردن اسامی جغرافیایی در دومین کنفرانس سازمان ملل به سال ۱۹۲۷ علیه «اکزونیمها (اسامی جغرافیایی کشوری خاص در زبانهای خارجی)، جنگ صلیبی» اعلام کرده بود (نگا: Əliyeva، ص. ۳۶).
نگاهی به تاریخچه تغییر و حذف اسامی ترکی
حذف اسامی ترکی در هر منطقه دلایل سیاسی ـ اجتماعی مختلفی میتواند داشته باشد. مثلا، حذف جاینامهای ترکی در ترکستان شرقی (سینکیانگِ چین) معادل با حذف جاینامهای ترکی ـ اسلامی و جایگزین کردن اسامی چینی ـ بودائی است؛ حذف اسامی ترکی در ارمنستان و قرهباغ معادل با حذف اسامی ترکی ـ اسلامی و جایگزینی آن با اسامی ارمنی است که به دنبال خود به پروژه اسلام ستیزِ مسیحیسازی خدمت می کند و حذف اسامی ترکی در اقلیم کردستان عراق و کرکوک، معادل حذف اسامی ترکی ـ شیعی است که به پروژه کردیزه کردن و شیعهزدائی کمک می نماید. همچنین حذف اسامی ترکی در مهاباد و پیرانشهر معادل حذف اسامی ترکی ـ شیعی است که فعلا به پروژه ترکیزدائی و شیعیزدائی میانجامد. چرا که با اعلام تبریز به عنوان اولین پایتخت جهان تشیع، اهمیت اسامی ترکی ـ شیعی در کشور، بویژه منطقه شمال غرب بیشتر شده و احتمال عکس العملهای هیجانی و افراطی برخی از محافل سنی افراطی و یا زمینه سوء استفاده برخی از گروهکهای تروریست و حامیان آنها از این موضوع وجود دارد.
حذف اسامی ترکی ـ اسلامی توسط دولت کمونیستی چین
در جهان، هیچ استعمارگری به اندازه چینیها به محو و نابودی نشانه های قومی، در اراضی که اشغال کردهاند، اهمیت نداده است. نمونههایی وجود دارند که نه تنها استفاده از این روش توسط چین کمونیستی، بلکه استفاده چینیها از این روش در دوران امپراتوری مانچو را نیز تایید میکنند.
اگر به خاطرات مرحوم عیسی آلپتکین نگاه کنیم، میتوانیم جای پای تلاشهای چینیها را در راستای محو و نابودی آثار ملی ببینیم که خیلی با دقت و برنامهریزی و هدفمند انجام گرفته است.
چینیها (هانها) ی کمونیست در راستای اثبات این ادعای خود که ترکستان شرقی (دوغو ترکستان) از تاریخ باستان تا به امروز جزء لاینفک اراضی چین است به چینیسازی جاینامهای این اراضی (همانند اسامی شهر، استان، شهرستان، کوه، رودخانه و …) اهمیت زیادی داده اند و در نقشههای جغرافیایی به عمد آنها را دوباره نامگذاری کردهاند و یا اسامی جدید را به کار میبرند که با تبدیل به زبان چینی، تحریف شده است، تا افکار عمومی جهان را نیز به این اسامی عادت دهند که عادت هم کردهاند! در ترکیه که باید اسامی حقیقی را بدانند از اسامی تحریفی بی مسمی ـ نامهایی که از ماهیت ترکی خود دور شده اند ـ استفاده میشود.
اسامی جغرافیایی ترکستان چین به سه گروه تقسیم میگردد:
الف) اسامی تازه نامگذاری شده؛ اسامی شهرها و قصبههایی که تازه تاسیس شدهاند. این اسامی طبیعتا به زبان چینی نامگذاری میشوند.
ب) فرم تحریفی به زبان چینی؛ این یکی از رایجترین روشهاست و هیچ اسمی وجود ندارد که بدین شکل تحریف نشده باشد.
ج) جاینامهایی که چینیها با اسامی چینی و اهالی بومی با نام اصلی به کار میبرند.
برای گروه اول میتوان اسامی چون «شیهِزی»، «چانگجی» و غیره را نام برد.
ولی در مورد گروه دوم، هیچ نامی وجود ندارد که در معرض اینگونه تحریف قرار نگرفته باشد. (چون، همچنانکه برای هر کسی معلوم است، کلمات بیگانه و غیر چینی، از سوی چینیها به شکل صحیحی تلفظ نمیگردند و با اَشکالی که آنها را نوشته و الفبا میپندارند امکان نگارش صحیح وجود ندارد). به خاطر اینکه در مجامع بین المللی هم به نقشههای جغرافیایی چینی استناد میشود بدین ترتیب فرم تحریفی چینی اسامی انتشار مییابد. مثلا، جاینام «قَشقَر» به خاطر ماهیت نوشتار چینی که آوایی نبوده و هجایی است به شکل «کا ـ شی ـ کا ـ ار» نوشته میشود و به دلیل سنت خلاصهنویسی، عادتا، به شکل دو هجایی، «کاشی» استفاده میشود و این نیز، حادثه ترسناکی است که در کشورهای خارجی در ارتباط با ترکستان شرقی تکرار میگردد. تاسف بارتر از این، تبعیت از این اسامی چینی شده در کشور ترکیه میباشد.
در سال ۱۹۹۷ زمانی که نشریهای درباره کاشغر مطلب مینوشت، از اصطلاح «کاشی» استفاده کرده بود که همین واژه در زبان چینی معنی «درخشنده» میدهد. حال میزان مضحک بودن تبدیل کلمه ترکی به کلمه چینی و تحریف معنای آن برای همه آشکار می گردد…
هنگامی که حوادث «غولجا» در فوریه سال ۱۹۹۷ در روزنامههای ترکیه منعکس میشد این جاینام کلا به شکل یینینگ (Yening) یعنی فرم تحریفی چینی آن به کار گرفته میشد. «یینینگ» فرم تحریفی جاینام «ایلی» بود. در زبان هجایی چینی به خاطر عدم وجود هجای «ای»، آن را اجبارا به شکل «یی/Yi » مینویسند. «ایلی» تنها اسم شهر نیست، بلکه اسم رودخانه و طایفه نیز است. چینیها برای اینکه عادت دارند هر چیزی را تصاحب و چینیزه کنند، تنها با نوشتن کلمه «ایلی» به شکل تحریفی «ییلی»، دو اسم دیگری به وجود آوردهاند! یکی از اینها، اسم «یینینگ» را برای شهر غولجا و دیگری «ییلی» را، برای استان خودمختار «ایلی» استفاده میکنند. علاوه بر این، اسم «چؤچک» هم، به شکل چینی «تاچنگ» مورد استفاده قرار میگیرد. این هم، اسمی است که هم به شکل تحریف شده و هم به شکل برعکس استفاده میشود. تاچنگ، فرم تحریفی کلمۀ قزاقی «تارغاباتای» است که نام استانی میباشد؛ اما چینیها همین اسم را برای مرکز استان یعنی چؤچک استفاده میکنند.
شهرها و شهرستانهای بسیاری وجود دارد که اهالی بومی، فرم اصلی و چینیها نیز اسم چینی آن را به کار میبرند. به شهر «یِنیشهر» واقع در استان کاشغر، چینیها «سولی» میگویند، حتی در برخی موارد، «هانچنگ» (شهر چینیها) نیز میگویند. «سولی»، فرم چینی شده نام قدیمی اویغوری این اراضی، یعنی «سوللوق» میباشد. اما در حالی که این شهر، امروز «یئنی شهر» نامیده میشود تعداد کسانی که انتساب ریشه این اسم (سوللوق) به اویغوری قدیم را بدانند در حد صفر است. سولی نامیدن این شهر توسط چینیها نمیتواند ناشی از حسن نیت آنها باشد.
«کوناشهر» (کهنه شهر)، یکی از شهرستانهای نزدیک کاشغر نیز از سوی چینیها «شوفو» نامیده میشود. در حالی که اسم قدیمی این شهر «توککوزاک» است. توککوزآک هم شکل تحریف شده آوایی اسم قومی «توققوز ساک»(۹ ساق) اویغوری میباشد.
به جای اسم شهر «مارالوشی» (مارال باشی ـ سرگوزن ماده) هم که از زمانهای قدیمی در کاشغر وجود دارد، چینیها اسم چینی «باچو» را به کار میبرند.) Zulpikar، ص. ۶۹-۷۹).
در زیر تعدادی از اسامی جغرافیایی ترکی که توسط دولت چین تغییر داده شده است ارائه میگردد:
کوه ¬¬دوستلوک/دوستلوق(Yaoyifeng)، شهرستان شامالاؤتن (Yumin)، رودخانه قوبوقسار (Songshugu)، رودخانه بورولتوقای (Fuhainong)، قارداغبِشی (Heishantu)، شهرستان قارغاس (Huocheng)، ساربولاق (Sangong)، بخش دولانی (Baixingte)، بخش تاسیرغان/داشیرغان (Baojiadian)، دریاچه توزگؤل/دوز گؤل (Chaiwobao)، رودخانه اورومچی /Ürümçi (Hepingqu)، چشمه شوربولاق (Xiaoerbulake)، اوچبولاق (Sangequan)، قارا خوژا / قاراقوجا (Gaochang)، بخش یئتتیقودوق/یئددی قودوق (Qijiaojing)، آداق/آدا (Weizixia)، شهرستان قاراباغ (Laohutai)، رودخانه چرچی (Ceyun)، گاوداری پیضآباد/فیض آباد (Jiashi)، شهرستان یِکَن (Shache)،دریاچه کیچیککؤل (Xiaolaoba) و صدها اسم دیگر. (همان منبع، ص. ۲۹۵-۳۲۵)
تحریف جاینامهای ترکی ـ اسلامی توسط دولت ارمنستان
امروزه کشوری که جمهوری ارمنستان نامیده میشود برای اولین بار در سرزمینهای جهان اسلام و در اراضی تاریخی خاننشین ایروان آذربایجان تاسیس شده است. در سال ۱۸۲۷ میلادی بعد از اشغال خاننشینهای ایروان و نخجوان از سوی روسیه تزاری در واحدهای ارضی تازه یعنی در ۱۱۱۱ روستای واقع در ولایت ارمنی تنها در ۶۲ واحد، ارامنه زندگی میکردند. اینها هم ارامنه مهاجری بودند که تا سال ۱۸۲۸ به اینجا کوچانده شدهاند. بجاست اشاره کنیم که تنها ۱۴ مورد از اسامی آن ۶۲ روستا، ارمنی بود.
از زمان اشغال ایروان توسط روسیه از سال ۱۸۲۷ تا تاسیس کشور غاصب ارمنستان در اراضی تاریخی آذربایجان به سال ۱۹۱۸ تنها نام سه منطقه مسکونی ترکهای آذربایجان از سوی ارامنه تغییر داده شده بود. بعد از اشغال ایروان این شهر به «اِریوان» تغییر نام یافت. بعد از سفر تزار روس، نیکولای اول به شهر گومری، نام شهر به خاطر همسر تزار، الکساندرا فئودوروا، الکساندروپول نامیده شد. بعد از جنگ روس ـ ترک، ارامنه به شکل گروهی از پاشانشین بایزید ترکیه به اراضی دریاچه گؤیچه کوچ کرده و ساکن شدند. در سال ۱۸۵۰ هنگام تاسیس فرمانداری ویژه ایروان، نام منطقه مسکونی «کَوَر» به نووـ بایزیت تغییر داده شده و به مرکز فرمانداری ویژه تبدیل شد. به استثنای این سه نام سایر اسامی جغرافیایی موجود در اراضی ارمنستان در دوران روسیه تزاری در نقشههای چاپ شده دولتی و نقشههای توپوگرافیکی، در اطلاعات آماری اسامی ترکی مناطق مسکونی و سایر جاینامهای ترکی تغییر داده نشده بود.
کمپین ارمنیزه کردن جاینامهای ترکی در ارمنستان در دوران حکومت داشناکسوتیون آغاز شد. در دسامبر ۱۹۱۹ با حکم دولت ارمنستان کمیتهای در وزارت داخله کشور برای تغییر اسامی روستاها، شهرها، رودخانهها و کوهها تشکیل گردید.
بعد از سقوط جمهوری ارمنستان در سال ۱۹۲۰ و تشکیل حکومت کمونیستی شوروی نیز جریان ارمنیزه کردن جاینامهای ترکی ادامه داشته است. تا سال ۱۹۳۵ در ارمنستان اسامی جغرافیایی نزدیک به ۲۰۰ منطقه مسکونی تغییر داده شده بود. از ۱۹۳۵ هم تغییر اسامی مناطق مسکونی بر اساس احکام هیات رئیسه مجلس عالی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان کمونیست به اجرا در آمده است.
در دوران حاکمیت شوروی بر اساس حکمهای هیات رئیسه مجلس عالی جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان در سالهای ۱۹۳۵، ۱۹۳۸، ۱۹۳۹، ۱۹۴۰، ۱۹۴۶، ۱۹۴۸، ۱۹۴۹، ۱۹۵۰، ۱۹۵۷، ۱۹۶۸، ۱۹۶۹، ۱۹۷، ۱۹۷۸، ۱۹۸۰ اقدامات تغییر اسامی به اجرا در آمده است. از دوران حاکمیت داشناکها در ارمنستان تا سال ۱۹۳۵ تعداد ۱۹۵ منطقه مسکونی تغییر نام داده شده بود. تا ماه آگوست ۱۹۸۸ یعنی تا زمان اخراج ترکهای آذربایجان از اراضی قومی ـ تاریخی خویش، در اراضی ارمنستان کنونی ۵۲۱ منطقه مسکونی ترکی تغییر نام یافته است.
در دوران حاکمیت شوروی در ارمنستان در کنار روند تغییر جاینامهای ترکی، به غیر از اسامی مناطق مسکونی، اسامی ترکیـآذربایجانی چندین روستا در جریان ادغام(تمرکزگرائی) با سایر روستاها از لیست منطقههای مسکونی پاک شده بود. مثلا، با حکم مورخ ۵ فوریه ۱۹۷۸ هیات رئیسه مجلس عالی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی جاینامهای روستاهای «آشاغی کیلسه (قوقارک)، آغتالا (کامو/کور)، رحیم آباد (ماسیس/زنگیباسار)، قامیشلی (واردانیس) / باسارکئچر)) از لیست مناطق مسکونی پاک شده بود.
به طور کلی، در سالهای ۱۹۱۸-۱۹۸۷ در اراضی ارمنستان کنونی اسامی ۲۵۴ منطقه مسکونی آذربایجانی به طرق مختلف از لیست مناطق مسکونی پاک شده است (البته، به همراه نسلکشی، کوچ اجباری و غیره). اکثریت غالب این روستاها در ارمنستان، در نتیجه اقدام به نسلکشی علیه ترکهای آذربایجان بین سالهای ۱۹۲۰-۱۹۱۸ و تبعید و اخراج اجباری آنها بین سالهای ۱۹۵۳-۱۹۴۸ به مخروبه تبدیل شده است.
حتی همین ارامنه داشناک اشغالگر با وجود قطعنامههای مختلف بین المللی مبنی بر اشغالگر بودن آنها در قرهباغ و هفت شهر دیگر جمهوری آذربایجان، اقدام به تغییر اسامی ترکی ـ اسلامی شهرهای آغدام به «آکنا»، خوجالی به «ایوانیان»، قوبادلی به «ساناسار»، لاچین به «بردزور»، جبرائیل به «ژرکان»، روستای احمدلی به «خریک» به اسامی ارمنی کرده است. (نگا: Nazim Mustafa).
پیشنهاد تغییر جاینامها ترکی ـ شیعی گؤیتپه (مهاباد) و حذف قیزقاپان (پیرانشهر)
مطالعه توپونیمهای استان آذربایجان غربی نشان می دهند که اکثریت این اسامی از جاینامها و قومنامهای حوزه جهان ترک هستند که برخی نمونههای آن در سایر مناطق ترکنشین و جمهوریها و کشورهای ترکنشین، یا عینا و یا با اندک اختلاف آوائی وجود دارند.
در کشور عزیزمان ایران در زمان رژیم پهلوی، آشکارا اسامی ترکی در راستای فارسیسازی و سیاست ترکستیزی تغییر داده میشد. ولی بعد از انقلاب اسلامی این سیاست تا حدودی راکد و اسم واقعی و ترکی برخی از شهرها باز گردانده شد(رضائیه به اورمیه، شاپور به سلماس و غیره). اخیرا در غرب کشور جریانهایی هر از چندی، همان سیاست را در اراضی استان آذربایجان غربی و با اهداف خاصی دنبال میکنند که سه حادثه تغییر اسامی جغرافیایی ترکی مشکوک و قابل تامل است.
در نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر در شهرستان نقده، شورای روستای بالیقچی اقدام به تحریف تابلوی رسمی و تاریخی تفرجگاه طبیعی «یئددی گؤز» کرده بود که بعد از اعتراض مردم، مسئولین مربوطه اقدامات لازم را انجام داده و تابلوی تحریفی را برچیدند.
شهرستان مهاباد، که خود در نتیجه سیاست یکسانسازی و دینستیزی رژیم ضد اسلامی پهلوی در نتیجه حذف اسم تاریخی ـ دیوانی «ساوجبلاغ» (سویوق بولاق) به مهاباد تغییر نام داده است، دارای توپونیمهای زیاد ترکی ـ شیعی است. یکی از این اسامی ترکی ـ شیعی «گؤی تپه» است. گؤی تپه نام روستایی در نزدیکی مهاباد است که اخیرا به شهر ارتقا یافت. همزمان با آن، برخی که می خواستند این جاینام قدیمی را با اسامی قومی و نژادی جدید (مکریان، آگری دشت، زاگرس، مادشهر و…) جایگزین کنند، پیشنهادی مبنی بر تغییر آن دادند که با اعتراض گسترده فعالان فرهنگی آذربایجان غربی و درایت وزارت کشور و مسئولین مربوطه رد گردید (۱۰ و ۱۱). گؤی تپه یکی از اسامی جغرافیایی حوزه شیعی جهان ترک است که در شهرستان تکاب و اورمیه نام روستا، در جمهوری آذربایجان هم اسم کوه و رودخانه و هم اسم روستایی در شهر جلیلآباد میباشد. (ATEL، ص. ۳۰۰-۲۹۹).
ولی ماجرا به اینجا ختم نگردید. همین پروژه با رندی و سماجت بیشتری توسط باند پشت پرده این اقدامات در پیرانشهر فعلا با موفقیت انجام گرفته است.
پیرانشهر یا «خانه/خانا»ی سابق یکی از شهرستانهای استان آذربایجان غربی است که قبل از انقلاب از بخشهای شهرستان نقده بود و اکثر ساکنین آن را ترکان شیعه تشکیل میدادند. بعد از حوادث تلخ و ناآرامیهایی که در اوایل انقلاب اسلامی توسط گروهک تروریستی و ضد انقلاب حزب دموکرات کردستان ایجاد شد و به دنبال آن حمله مسلحانه حزب مزبور به شهر نقده و منطقه سولدوز در ۳۱فروردین ۱۳۵۸، اکثر اهالی شیعه آن به خاطر ناامنی، خانه و کاشانه خود اجبارا ترک کردند. هرچند بعد از ایجاد امنیت نسبی، برخی از خانوادهها به منازل خویش بازگشتند ولی باز اکثریت ترکهای شیعه به خاطر وجود ذهنیت منفی قومی ـ سیاسی، از بازگشت منصرف شده و در شهرهای نقده، اورمیه و غیره ماندگار شدند.
در شهرستان پیرانشهر چندین جاینام ترکی وجود دارد. از جمله، اسامی روستاهای تمرچین (دمیرچی)، بایرامآباد، خواجه علی، سوغانلو، قرهخضر، یاقوش، قوبه (قوبا)، و محله قیزقاپان، تزه قالا، بالابان، توپوزآباد، کانی بولاق، و …
قیزقاپان هم یکی از اسامی ترکی است که به غیر از شهر پیرانشهر در سایر مناطق داخل کشور وجود دارد؛ از جمله نام روستائی در استان آذربایجان شرقی، شهرستان هریس، بخش خواجه، دهستان بدوستان ، روستائی در آذربایجان غربی، شهرستان تکاب و در خارج کشور (عراق، ترکیه). قومنام «قیز قاپان»(ابو سیرین) در سنجاق حلب نیز وجود داشته است. (Enver Çakar، ص. ۹۴). همین کلمه به شکل «قیزقاپان درهسی»(دره قیزقاپان) هم در منطقه ایلیچای آفیون قاراحصار ترکیه وجود دارد. (Fadime Erkol، ص. ۱۴۲). قیزقاپان، همچنین اسم منطقه مسکونی در استان آغری، شهرستان پاتنوس و نیز اسم منطقه مسکونی در بخش مرکزی استان ادرنه و اسم روستائی در استان سیواس است. همچنین «گوردخمه قیز قاپان» در سلیمانیه عراق را نیز می توان نام برد. اسامی جغرافیایی و مسکونی مشابه زیادی با ساختار قیزقاپان در ترکیه وجود دارد. از جمله در استانبول، میدان «اونقاپان» (بازار آرد)، «یاغقاپان» (بازار روغن)، «بالقاپان»(بازار عسل) و «سد قیزقاپان» (Fehriyye Bayram، ص. ۲۲۱).
در لغتنامهها جاینام قیزقاپان/کیزکاپان از لحاظ لغوی در معناهای مختلفی آمده است:
به معنی «سنگی که برای نوشتن به کار آید».
این کلمه از دو قسمت تشکیل شده است. قیز و قاپان.
قسمت «قاپان» هم در لغتنامهها در معناهای مختلف آمده است. « به تلهای گفته میشود که برای به دام انداختن برخی از حیوانات استفاده میشود که با برخود پای پرنده، آن پرنده به دام می افتد»، همچنین به معنی «ترازوی بزرگ و بازار بزرگ که چنین تروازوهایی وجود دارد»، آمده است.
قاپان: راههای تنگ و پرتگاه در اماکن دارای صخره بلند.
قاپان: آخور، خانه گلی، دری که در منزل برای رفتن به زیر زمین تعبیه شده است.
قاپان: سرپناهی که از چاودار برای پوشاندن سقف جایی که نشاء توتون در آنجا تهیه می شود(نگا: سایت تورک دیل قورومو).
با توجه به اسامی بالا می توان چنین نتیجه گرفت که اسم جغرافیایی «قیز قاپان» از توپونیمهای حوزه جهان ترک بوده و هر جا که ترکها زندگی کردهاند همین نام نیز در آنجا وجود داشته است.
با توجه به حوادث رویداده میتوان گفت که باند خاصی در استان آذربایجان غربی میخواهند اسامی جغرافیایی ترکی ـ شیعی را به هر طریقی حذف کنند. همانطوریکه در بالا ذکر شد، ابتدا به شکل ناشیانه تابلوی «یئددی گؤز» را به هفتچشمه ترجمه و تحریف کردند، بعد از آن میخواستند اسم ترکی ـ شیعی «گؤی تپه» را با اسامی قومی ـ نژادی کردی جایگزین کنند که در هردو مورد با مقاومت فعالان فرهنگی و مسئولین مواجه شدند. ولی در مورد سوم «قیزقاپان»، فعلا با رندی بیشتری این اسم را با جایگزینی کلمه فارسی «زیباشهر» در خفا و بدون خبررسانی حذف کردهاند تا تعویض اسم ترکی ـ شیعی با کلمه فارسی ـ شیعی حساسیت مسئولین را زیاد برنینگیزد؛ ولی باید توجه داشت که اسامی ترکی در شمال غرب کشورمان، نماینده هویت شیعی کشور است.
منابع:
- رفاهی علمداری، فیروز ) ۱۳۸۰(، مبانی توپونیمی و نگاهی به توپونیمیهای ایران، انتشارات سازمان نقشه برداری کشور.
- شارق، سونیا( ۱۳۸۵ ) بررسی تاریخی، زبان شناختی نام شهرها و مکان های کهن استان فارس، پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته فرهنگ و زبان های باستانی، استاد راهنما رحمان بختیاری، همدان: دانشگاه بوعلی سینا.
- ترقی اوغاز، حسنعلی (۱۳۸۱)، «نقد کتاب مبانی توپونیمی و نگاهی به توپونیمیهای ایران»، مجله زبانشناسی، سال هفدهم، شماره دوم، ۱۴۵-۱۴۷٫
- Əhmədov. T. Azərbaycan toponimikasının əsasları. Bakı: ۱۹۹۱, ۳۱۲ s.
- Eyvazova R. Əfqanıstanda türk mənşəli toponimlər. Bakı: Elm, 1995, 244 s.
- Azərbaycan toponimlərinin ensiklopedik lüğəti. Rübabə Əliyeva, və b. İki cilddə. II cild. Bakı, “ġərq-Qərb”, 2007, 304 səh.
- Doğu Türküstanın Göz yaşı, Ğ, O Zulpiqar, Bayrak, 2007. S. 328.
- Dr. Fahriye Bayram, T.C. Kültür ve Turizm Bakanlığı Yayın No : 3080-1, Kültür Varlıkları ve Müzeler Genel Müdürlüğü Yayın No: 120-1, yaylna hazırlayanlar, Birnur Koral, Ankara 2007.
- Enver Çakar. Halep Sancağında Türkçe yeradları, Fırat Üniversitesi Fen-Edebiyat Fakültesi Tarih Bölümü ELAZIG.
- Erkol Fadime. Afyonkarahisar ili Çay İlçesinin Mikrotoponimleri ve Dİl incelemeleri, Yüksek Lisans Tezi, Afyonkarahisar: 2013.
- http:/nazimmustafa.info/?p=359
- http:/news.lent.az/news/112796
- http:/www.tdk.gov.tr/index.php?option=com_bts&arama=kelime&guid=TDK.GTS.59c4451b29e6c9.89126434
- http:/yolpress.ir/?p=39816
- http:/chichestnews.ir/?p=21596
منبع: فصلنامه آیدین گلهجک