پهلوی و حقوق زنان
همایون کاتوزیان، در «اقتصاد سیاسی ایران» مینویسد: رضاشاه «با سه زنش مثل لوازم شخصیاش رفتار میکرد.»!
همچنین اشرف پهلوی از وجود گشت ارشاد همایونی در دربار خبر میدهد و در «چهرههایی در آینه»، خاطراتی که به قلم خود نوشته نقل میکند: «پدرم در خانه مردی تقریباً از یک نسل قبل بود، به یاد دارم یک بار که با پیراهن بیآستین سر سفره نشسته بودم دستور داد فوراً لباسم را عوض کنم».
گذشته از این نقلقولها، رضاشاه در راستای سیاست تجدد آمرانه و از بالا به پایین خود در سال ۱۳۱۴ حجاب زنان را قدغن اعلام کرد، و زنانی که در برابر این دستور مقاومت میکردند به زور کشف حجاب کرده و مورد اهانت و حتی تعرض جسمانی قرار میگرفتند که میتوان گفت وجه مشترک این «کشف حجاب اجباری» با «حجاب اجباری» کنونی در اجباری بودن آن است و در هر دو حالت حق حجاب اختیاری و آزادی پوشش از زنان سلب میشود.
علاوه بر آن، با وجود اینکه در حکومتهای استبدادی از جمله پهلوی، انتخابات و حق رأی حالتی فرمالیته و صوری به خود میگیرد، اما همین حق رأی فرمالیته نیز تا اواخر حکومت پهلوی از زنان دریغ شد، و تازه با اعلام انقلاب سفید در سال (۱۳۴۱) این حق به زنان داده شد. یعنی تقریباً نیم قرن بعد از حق رأی حقیقی و نه صوری که جمهوری خلق آزربایجان به رهبری محمدامین رسولزاده برای اولین بار در جهان شرق و اسلام به زنان اعطا کرد. و همچنین شانزده سال پس از حکومت ملی آزربایجان به رهبری سید جعفر پیشهوری که برای اولین بار در جغرافیای ایران این حق به زنان اعطا شده بود.
محمدرضا پهلوی نیز سال (۱۳۵۲) در مصاحبه با «اوریانا فالاچی»، خبرنگار ایتالیایی با تمام طَفرههایی که میرود اما در نهایت اذعان میدارد:«زنان متقلب، شرور و در توانایی با مردان برابر نیستند». با توجه به مثالهایی که در این مصاحبه بیان میکند، روشن است که منظور او نه توانایی جسمی، بلکه بیشتر توانایی ذهنی و عقلی است. در ادامه نیز با اینکه همسر خود را به عنوان نائبالسلطنه منتصب کرده، به عدم توانایی زنان در امور سیاسی و حکومتداری اقرار میکند. این اقرار و سپردن حکومت بعد از خود به یک زن که به زعم او توانایی ادراه کشور را ندارد، نشان دهندهٔ عیار ایراندوستی و میهنپرستی او نیز میباشد!
حال وارثان همان طرز فکر و اندیشهٔ ارتجاعی نسبت به زنان در شهوت مصادره و رهبری خیزشی هستند که دال مرکزی گفتمان آن را حقوق زنان تشکیل میدهد.
ابراهیم احمدپور