نرمش قهرمانانه ایران در مقابل آذربایجان
بعد از جنگ میهنی و سرنوشتساز 44 روزه قاراباغ و پبروزی چشمگیر آذربایجان بر اشغالگران روس- ارمنی- ایرانی؛
موازنه قدرت در منطقه قفقاز جنوبی به طرز محسوسی به نفع جهان تورک تغییر کرد.
ایرانی که تا آن زمان به دلیل سوءاستفاده از موقعیت پیش آمده در راستای دورزدن تحریمهای سنگین غرب، از ارامنه اشغالگر ساکن قاراباغ نهایت بهرهبرداری را داشت، به یکباره در آچمز قرار گرفت.
به همین دلیل و بدون تعارف، شمشیر دشمنی با آذربایجان را از رو بست.
بحث بازگشایی کریدور زنگهزور که هم سبب خروج ارمنستان از انزوای تجارت جهانی و هم تسهیل روابط فیزیکی نخجوان با مام میهن آذربایجان را مقدور میساخت؛ با مخالفت جدی ایران مواجه شد.
ایران همیشه ادعا میکند که گشایش کریدور زنگهزور سبب خفگی ژئوپلوتیکی و مانع دسترسی آزاد آن کشور به اروپا میشود! در حالی که در همین اواخر و مشکلات ناشی از اعمال سیستم باک پر به رانندگان ترانزیتی ترکیه-ایران، در عرض یک هفته، داد رانندگان درآمد، اگر مسیر ارمنستان-گرجستان- دریای سیاه به اروپا طبق ادعای ایران، تنها گلوگاه مشکلگشای ترانزیت ایران به اروپا بوده و هست، چرا بدون سر و صدا و منتکِشی، آن مسیر را جایگزین ترکیه نکردند؟
با یک بررسی اجمالی و بدون اغراض، هر آدم عاقلی صرفنظر از اینکه متخصص امور حمل ونقل منطقهای و بینالمللی باشد و یا نباشد، میتواند درک کند که مسیر مورد ادعای ایران، موسوم به جاده تاتئو- قاپان-گرجستان، به دلیل صعبالعبور بودن و منتج به دریای سیاه، اصلا و ابدا مسیر مناسبی جهت ترانزیت کالاهای ایرانی به اروپا نبوده و نیست.
سهلالوصولترین مسیر ترانزیت ایران به اروپا و روسیه، از خاک آذربایجان، نخجوان و ترکیه میگذرد.
بماند که ایرانشهریهایی از قبیل ابوالفضل ظهرهوند و امثالهم، به دلایل سیاسی و کاملا غیرمنطقی، در مقابل اشخاص متخصصی همچون دکتر افشار سلیمانی (سفیر پیشین ایران در آذربایجان)، نعل وارونه میزنند.
اینک با سقوط حکومت جنایتکار بشار اسد در سوریه و قطع ارتباط زمینی ایران با حزبالله لبنان و وضعیت اسفبار اغلب نیروهای نیابتی ایران در منطقه، این کشور مجبور شده است تا با واقعیتهای میدانی منطقه، مناسبات خود را تنظیم کند.
با توجه به خطر بالقوه چین، کره شمالی و روسیه برای منافع طولانیمدت غرب، دیگر سیاست تورکستیزی لابی جهانی ماسونیسم تاریخ مصرف خود را از دست داده است و آنان از تشکیل اتحادیه توران چندان هم ناخشنود نیستند.
بر این اساس و پس از اعتراض صریح و تحکیمآمیز رئیسجمهور ایلهام علییئو در هشتم ژانویه 2025 بر علیه سیاستهای ضدآذربایجانی برخی مسئولان رسمی و غیر رسمی آن کشور، ایران مجبور شد که جام زهر تجویزی آذربایجان را جرعه-جرعه میل نماید.
تأیید حکم اعدام تروریست مهاجم و خودپرورده سپاهپاسداران انقلاب اسلامی به سفارت آذربایجان، آزادی پیش از موعد دانشجوی آذربایجانی در بند رژیم آدمربای تهران، اخراج امام جمعه قزوین از سمت خویش با پوشش استعفا که اخیراً در حمایت از دیگر ایالت موللاسی به رئیسجمهور محترم آذربایجان توهین کردهبود؛ و اعزام فشرده کارگروههای سیاسی-اقتصادی تهران جهت مذاکره و حل سوءتفاهمات پیش آمده بین دو کشور به باکو، نمونههای بارزی از نتیجهگیری و حرکت رو به منطقی توأم با درک صحیح از روابط بین دو کشور است.
فراموش نکنیم که اگر ترکیه و آذربایجان به عنوان «یک ملت دو دولت»، تنها یک ماه کلیه مرزهای خود را به روی ایران ببیندند، اقتصاد ایران به معنای واقعی فلج خواهد شد.
بر همین اساس، انتظار میرود که، آذربایجان با صبر و طمأنینه، خواستار اجرای دیگر شروط برجاماندهی خویش از جانب ایران باشد و تهران ناگزیر به پذیرش آن خواهد بود.
از جمله آن مسائل، عذرخواهی و اخراج سیدحسن عاملی به عنوان ایالت موللاسی (امام جمعه اردبیل)، انحلال گروهک تروریستی حسینیون، پایان دادن به پخش برنامههای مسمومکننده شبکههای برونمرزی بخش آذربایجانی کانال تلویزیونی سحر و رادیو آران، تصحیح ادبیات سایت فارسی-فاشیستی «آذریها» و « دیپلماسی ایرانی» در رابطه با نامیدن جمهوری آذربایجان با نام مجعول (جمهوری باکو و… )، ، تعطیلی پایگاه جاسوسی موسوم به«مرکز تحقیقات و ترجمه هور» وابسته به حزب داشناکستیون ارامنه مستقر در تهران، و آزادی بیقید و شرط فعالان حرکت ملی آذربایجان جنوبی محبوس در زندانهای ائوین و دیگر شهرها با اتهام واهی جاسوسی به نفع آذربایجان.
نویسنده: حبیب ساسانیان (یاکاموز) / نرمش قهرمانانه ایران در مقابل آذربایجان