پشت پردهی بازی قدرت: چرا آمریکا و اسرائیل جمهوری اسلامی را ساقط نمیکنند؟
در حالی که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از چالشبرانگیزترین رژیمهای جهان شناخته میشود، بسیاری از تحلیلگران این سؤال را مطرح میکنند که چرا آمریکا و اسرائیل، علیرغم تهدیدات مداوم و سیاستهای خصمانهی تهران، دست به یک حملهی تمامعیار برای سرنگونی این رژیم نمیزنند؟ آیا در پشت پرده توافقی نانوشته بین این قدرتها و حکومت آخوندی وجود دارد، یا اینکه ملاحظات استراتژیک و ژئوپلیتیکی مانع از این اقدام شده است؟
از جنبش امل تا حزبالله لبنان: ریشههای بازی قدرت
محمدرضا پهلوی در دوران حکومت خود جنبش امل را در سال ۱۹۷۱ توسط سید موسی صدر و مصطفی چمران پایهگذاری کرد، اما پس از انقلاب ۱۳۵۷، این گروه به تدریج به حزبالله لبنان تبدیل شد و تحت نفوذ ایران قرار گرفت. حذف چهرههایی مانند دکتر مصطفی چمران و امام موسی صدر که گرایشاتی به سمت حکومت پهلوی داشتند، نشان داد که رژیم تازه تأسیس ایران در تلاش برای حذف هرگونه نفوذ خارجی غیرقابلکنترل در میان شیعیان لبنان بود. از سوی دیگر، شخصیتهایی مانند شیخ صبحی طفیلی، نخستین دبیرکل حزبالله، که اکنون به شدت منتقد سیاستهای جمهوری اسلامی شده است، نشان میدهند که حتی در درون این جریانات نیز تغییرات عمدهای رخ داده است.
موضع دوگانهی رژیم پهلوی در قبال اسرائیل و جنگ شش روزه
در دوران محمدرضا شاه، ایران از متحدان استراتژیک اسرائیل محسوب میشد، اما در جنگ شش روزه، درخواست اسرائیل برای تأمین سوخت را رد کرد و در عوض به مصر کمکرسانی نمود. این سیاست دوگانه نشاندهندهی محاسبات پیچیدهی ژئوپلیتیکی ایران بود که تا امروز نیز ادامه دارد.
تضاد منافع یا بازی پشت پرده؟
اگر جمهوری اسلامی ایران واقعاً یک نیروی رادیکال و تهدیدی برای امنیت جهانی محسوب میشود، چرا آمریکا و اسرائیل با یک حملهی گسترده، این تهدید را برای همیشه از میان برنمیدارند؟ منطقی به نظر میرسد که با حذف این رژیم، منطقهای امنتر و پایدارتر ایجاد شود. اما در عمل چنین اقدامی صورت نگرفته است. چند سناریو را میتوان برای این وضعیت در نظر گرفت:
تهدیدات خامنهای واقعی است؟
رهبر جمهوری اسلامی بارها تهدید کرده که هرگونه حملهی نظامی به ایران با “ضربهی کاری” پاسخ داده خواهد شد. آیا این تهدیدات واقعی است؟ ایران در سالهای اخیر به شدت روی توان موشکی خود سرمایهگذاری کرده و همکاریهای پنهانی با روسیه در تأمین تسلیحات میتواند عاملی باشد که آمریکا و اسرائیل را از ورود به یک جنگ مستقیم بازمیدارد.
ایران کارت بازی واشنگتن و تلآویو است؟
برخی تحلیلگران معتقدند که جمهوری اسلامی، با تمام شعارهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی خود، در واقع یک بازیگر کنترلشده در صفحهی شطرنج سیاست جهانی است. بقای این رژیم، بهانهای برای تداوم حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و حفظ تعادل استراتژیک منطقهای است.
نگرانی از پیامدهای بعد از سرنگونی
در صورت فروپاشی جمهوری اسلامی، ایران به احتمال زیاد دچار آشفتگی شدید خواهد شد و ممکن است به چندین کشور تقسیم شود. این مسئله میتواند موج جدیدی از ناامنی در منطقه ایجاد کند که حتی برای قدرتهای غربی نیز غیرقابلکنترل باشد. از این رو، حفظ رژیم کنونی، به عنوان یک نیروی پیشبینیپذیر، برای آمریکا و اسرائیل گزینهی مطلوبتری است. اما با توجه به اینکه همیشه یک نیروی رادیکال ایرانی با نحله فکری آنتی اسرائیل در ایران بوده، آیا عاقلانه نیست که آمریکا و اسرائیل مبنای فکریشان را به فروپاشی ایران زوم کنند؟
نتیجهگیری
سیاستهای آمریکا و اسرائیل در قبال ایران، در ظاهر بر مبنای مقابله با تهدیدات جمهوری اسلامی تعریف میشود، اما در عمل به نظر میرسد که حذف این رژیم در اولویت قرار ندارد. چه این مسئله به دلیل تهدیدات واقعی ایران باشد، چه به دلیل منافع پشت پرده، آنچه مسلم است این است که بازی قدرت در خاورمیانه بسیار پیچیدهتر از آن است که به نظر میرسد.