فشار گازانبری آمریکا برای تغییر رژیم در ایران با نشانههای خلع سلاح نیروهای نیابتی
تحرکات اخیر گروههای شبهنظامی تحت حمایت ایران در عراق برای خلع سلاح، در بستر تحولات ژئوپلیتیکی منطقه، سیگنالی شفاف از افزایش فشار ایالات متحده آمریکا بر جمهوری اسلامی ایران است. بنابر گزارش منابع امنیتی و دیپلماتیک به خبرگزاری رویترز، چندین گروه قدرتمند تحت فرماندهی ایران در عراق اعلام آمادگی برای کنار گذاشتن سلاح کردهاند، اقدامی که بهنظر میرسد پاسخی تدافعی به تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم دولت ترامپ در پی بازگشت وی به قدرت باشد.
تاریخچه ایجاد این نیروهای نیابتی به دهههای گذشته بازمیگردد؛ پس از انقلاب ۵۷، حکومت ایران برای گسترش نفوذ خود در منطقه، سیاست تشکیل و پشتیبانی از گروههای شبهنظامی شیعهمذهب در کشورهای مختلف خاورمیانه، بهویژه عراق، لبنان، سوریه، یمن و افغانستان را در پیش گرفت. حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن و گروههایی مشابه، بخشهایی از این پازل استراتژیک بودند که در قالب “محور مقاومت” شناخته میشوند.
هدف اولیه این گروهها مقابله با نفوذ اسرائیل و آمریکا در منطقه عنوان میشد، اما به مرور، آنها به بازوهای نظامی، امنیتی و حتی سیاسی حکومت ایران در خارج از مرزها تبدیل شدند. نقش تعیینکننده این نیروها در جنگهای نیابتی، از سوریه تا یمن، توازن قدرت منطقهای را برهم زد و موجب واکنش شدید بلوک غرب، به رهبری آمریکا، شد.
با بازگشت ترامپ به کاخ سفید و تغییر جهتگیری کلان استراتژی آمریکا در خاورمیانه، نشانههایی از شکلگیری یک عملیات همهجانبه فشار دیده میشود. طبق اطلاعات منتشر شده، واشنگتن در حال انتقال بخش عمدهای از نیروهای دریایی و حتی یگانهایی از اقیانوس آرام به خاورمیانه است. این جابجاییها نشاندهنده عزم جدی آمریکا برای مقابله مستقیم با ایران است، چه از راه نظامی، چه از طریق وادار کردن به عقبنشینی استراتژیک.
در همین راستا، آمریکا بهطور شفاف خواستههایی فراتر از صرفاً توقف برنامههای هستهای و موشکی ایران مطرح کرده است. تحلیلگران امنیتی غربی میگویند، دولت آمریکا اکنون خواهان انحلال تمامی نهادهای نظامی – سیاسی انقلابمحور نظیر سپاه پاسداران است؛ نهادی که پس از انقلاب ۵۷ و به فرمان روحالله خمینی، برای دفاع از نظام ولایت فقیه تشکیل شد و اکنون ستون فقرات ساختار امنیتی، اقتصادی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است.
در واقع، ایالات متحده خواستار جایگزینی کل ساختار جمهوری اسلامی با نظامی سکولار و فاقد نیروهای ایدئولوژیک است. حذف سپاه، لغو اصل ولایت فقیه، تمرکز قدرت نظامی در ارتش رسمی، پایان دادن به حمایت از نیروهای نیابتی و توقف برنامههای هستهای و موشکی، همگی بخشهایی از یک “نقشه فشار گازانبری” هستند که هدف نهایی آن، تغییر رژیم در ایران است.
واکنش هراسآلود رهبران جمهوری اسلامی به این تحولات، از جمله افزایش سخنرانیهای تهدیدآمیز علی خامنهای، بسیج رسانههای حکومتی، دستگیری فعالان داخلی و تسریع در فعالیتهای دفاعی، گواهی بر درک خطر قریبالوقوع از سوی حاکمیت است.
نتیجهگیری:
همه شواهد حاکی از آن است که ایالات متحده با طراحی دقیق و هماهنگ، در حال اعمال یک فشار چندبعدی و گازانبری برای تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران است. این فشار از یکسو نیروهای نیابتی را در موقعیت عقبنشینی قرار داده، و از سوی دیگر، بدنه نظام را به مرحلهای از آشفتگی و واهمه رسانده که بقای آن را در هالهای از ابهام قرار داده است. حکومت خامنهای با ورود به فاز دفاعی، وارد مرحلهای سرنوشتساز از تاریخ جمهوری اسلامی شده است؛ مرحلهای که ممکن است پایان یک عصر و آغاز نظمی نوین برای ایران باشد.