تحلیلی کوتاه در خصوص سرنوشت مذاکرات ایران – آمریکا و تاثیر آن بر سرنوشت ملت تورک (آذربایجان)
۱ – رابطه ایران با جامعه بین المللی (بازیگران قدرتمند)در صد سال اخیر همیشه از پیچیدگیهای خاصی برخوردار بوده است. بطوری که در ورای رتوریکهای(لفاظی) دیپلماتیک، همیشه یک نگاه بی اعتمادی و توطئهگر بر رفتارهای طرفین از طرف ملتهای تحت ستم خصوصا ملت تورک همراه داشته است. با لحاظ دخالت های عاملیتی قدرتهای خاص در پروژههای کلان ملت سازی، فرهنگ سازی و تاریخ سازی در ایران، برخورد محتاطانه ملت تورک بازیگران بین الملی و دولت مرکزی را محق می سازد.
۲ – ارائه یک تحلیل قطعی نتیجهگرایانه از تحولات مخصوصا بازیهای دیپلماتیک اخیر در قالیب مذاکرات مستقیم /غیرمستقیم بین ایران-آمریکا را غیر ممکن می سازد، ولی این عدم قطعیت بررسی برخی احتمالات ممکن را از دایره تحلیل خارج نمی کند.
۳- شرایط ایران بعد از حمله ۷ اکتبر حماس بشدت تغییر کرده، بطوری که رژیم با از دست دادن اکثر کارتهای بازی خود امکان بازیگری بسیار محدودی برای بقای خویش در اختیار دارد؛ اکثر نیرویهای نیابتی رژیم نابود یا به شدت تضعیف شده است. با حمله متقابل اسراییل به سیستم پدافندی هوایی ایران تقریبا آسمان ایران بی دفاع می باشد. قدرت تخریبی موشکی و پهبادی رژیم طی حملات صادق یک و دو از طرف مقابل محاسبه و قابل کنترل بودن آن تا حدود زیادی روشن شده است، مشروعیت سیاسی رژیم در پایینترین میزان خود در ۴۷ سال عمر برقراری آن می باشد و نهایتا وضعیت اقتصادی کشور در وخیمترین شرایط ممکن می باشد.
۴- تمام شرایط ساختاری فوق برای اتمام عمر هر رژیم استبدادی و غیرمردمی در شرایط متعارف کفایت می کند ولی شرایط سلبی ساختاری دیگری وجود دارد که همچنان بالانس قوا را در تداوم عمر رژیم نگه می دارد که عبارتند از؛
الف: نبود یک آلترناتیو مشروع و کارآمد که بتواند هم خیال مردم و هم خیال بازیگران خارجی را راحت کند. از یک طرف جریانات فارسمحور مدعی جایگزینی رژیم می ایستد که علیرغم جذب حمایتهای کلان مالی، رسانه ای، سیاسی و استخباراتی از طرف مدافعان سازنده ایران صد سال اخیر از کمترین مشروعیت و توان تغییر در میدان واقعی مبارزاتی در بین مردم ایران هم برخوردار نیستند و تمام سرمایهگذاریهای کلان چند دههای را به باد داده اند و طرف دیگر اپوزیسیون غیرمرکز و تنوعمحور خصوصاً تورکمحور می ایستد که علی رغم مشروعیت و توان تغییر بالا در بین ملل ایران با فشارها، طرد شدگیها، شیطانسازیها و غیرمشروعسازیهای جریان مقابل فعلان نتوانسته تعادل قوا به نفع تغییر بنیادین را عملی کنند.
ب: یکی دیگر از عوامل سلبی نگهدارنده بقای رژیم، مساله بسیار مهم ثبات در نظم منطقهای و بینالمللی است که کشورهای مهم منطقه و قطبهای تغذیه کننده مطرح نظم بینالمللی موجود از جمله اتحادیه اروپا، آمریکا، چین، تورکیه، کشورهای مهم عربی و… را از برداشتن اقدامات برهمزننده نظم و ثبات موجود باز می دارد. در صورت اتفاق خلاء قدرت بعد از سقوط رژیم، وقوع یک جنگ احتمالی داخلی، سیل مهاجرت، اکتیو شدن جریانات تروریستی و … خطرات قابل اعتنا کافی برای بازیگران مهم بجهت مدیریت شرایط موجود و کنار آمدن با رژیم می باشد هرجند ناپایداری حفظ وضع موجود به خاطر ماهیت بحران زا، نامشروع و ناکارآمد رژیم بر همگان روشن می باشد.
۵- آشکار است که برای شکست بنبست موجود راهی جز ارتقا قدرت تغییر جریان مشروع، کارآمد در میدان عمل، غیرخشونت آمیز و در برگیرنده همه تنوعات ملی، اتینکی، مذهبی، جنسیتی وطبقاتی وجود ندارد. قدرتگیری این آلترناتیو می تواند سرنوشت مذاکرات در حال جریان ایران-آمریکا را تا حدود زیادی به نفع مردم تعیین کند. در غیر این صورت ماحصل مذاکرات چیزی جز بقای رژیم در مقابل حفظ کالای مورد نیاز بازیگران بینالمللی که همانا چیزی جز «ثبات » نمی باشد باقی نخواهد ماند.
و اما نگاهی بیاندازیم به وضعیت موجود حرکت ملی آذربایجان (حرکت تنوع محور دمکراتیک تورک محور )
حرکت ملی آذربایحان در دهه سوم خود از خیلی جهات با دهههای قبلی خود دچار تحول کیفی، کمی و حوزه عمل جغرافیایی شده است. اگر {برای حرکت ملی آذربایجان جنوبی} در دهه اول خود بیشتر زبان، تاریخ و هویت {مطرح و مهم} بود، در دهه دوم توانسته تا حدود قابل قبولی اصول سیاسی و حقوقی دمکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون را وارد گفتمان آزادیبخش خود نمایند. بهرهگیری از پتانسیلهای محیط زیستی و دیگر تبعیضهای معروضه بر ملت تورک از دیگر تحولات گفتمانی و عملکردهای دهه دوم حرکت بو . در دهه سوم با رشد تصاعدی بیداری ملی تورکها هم در استانهای آذربایجانی و هم در مرکز و دیگر مناطق ملی تورکنشین از جمله مناطق قشقایی، تورکمن، خراسان،ع راق عجم ( اراک، ساوه، قاراقان، جلجستان و …) با گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی و مدیاهای کلاسیک ( تلویزیونها ی ماهواره ای و ظرفیت های بین المللی در حد ممکن ) استراتژی کلی حرکت با شعار محوری «آزادلیق، عدالت، میللی حکومت» به طرف یک آلترناتیو پایدار، عدالت، دمکراسی و توسعهمحور تمایل پیدا کرده است. تحولات چند سال اخیر در داخل و خارج از ایران از جمله محوریت گفتمان هویتی در انتخابات ریاست جمهوری، اعتراضات دوسال پیش، نقشآفرینی تیم تراکتور در تعمیق و گسترش بیداری ملی در کل جغرافیای ایران، جنگ غزه و … در سوق دادن حرکت تورک محور در نقش بازیگر آلترناتیو محوری و چتری نقش اساسی بازی کرده است.
تجمع چند صد هزار نفری ضد ترور مردم آذربایحان در روز دوم فروردین سال جاری در اورمو طبقه با حساسیت مذهبی را یک قدم بیشتر به حرکت تورک محور نزدیکتر نمود.
نتیجه گیری
فارغ از هر توافقی که از مذاکرات ایران – آمریکا حاصل شود، عدم وقوع یک جنگ تمام عیار، جنگ داخلی، تضعیف نهادیهای ضد مردمی رژیم از جمله سپاه، بسیج و نهادهای سیاسی-اقتصادی و مذهبی وابسته به نهاد ولایت فقیه باعث تقویت و رشد آلترناتیو تورکمحور و متحدان آن خواهد بود. لذا در شرایط موجود تمرکز به تشدید بیداری ملی تورکها در تمام استانهای تورکنشین و استان های با جمعیت قابل توجه تورک کل ایران با محوریت حرکت ملی آذربایجان و ایجاد پل همکاری با همه ملتهای تحت ستم و طبقات اجتماعی، باعت ارتقاء آلترناتیو تنوع و تورک محور خواهد شد و این به نوبه خود تمام تحولات مربوط به ایران را تحت تاثیر نتیجه گرا قرار خواهد داد.
دیگر ملتها و جریانات سیاسی و اجتماعی، نتیجه هر نوع بازیهای دیپلماتیک و سیاسی را به نفع ملت تغییر خواهد داد.
✍: صالح کامرانی,رئیس حزب مرکز آزربایجان