بررسی جنگ زیر میزی غرب و شرق… /آرایش نیرو در جبهه بایدن_پوتین و عاقبت جنگ اوکراین و برجام ایران
{نقش حیاتی کشورهای تورک در تعیین سرنوشت جهان
اینبار، بجای بمب اتم، “عنصر تورک” تعیین کننده سرنوشت و نجاتبخش جهان خواهد بود و این حقیقت غیرقابل انکار است…}
از مقدمه بگذریم و نگاهی بس جدیدتر و دقیق تر به مسائل داشته باشیم
روند حوادث، چنان به فشردگی و باریکی رسیده که؛ باید ساعت به ساعت، مسائل را تحلیل کرد. ولی، این یک پازل بزرگیست که، در تحلیلهای قبلی به آن اشاره کردم.
اگرچه، دو_سه سالی هست؛ نویسندگان و اندیشمندان حرکت ملی آزربایجان؛ همچون: آصلان عیسی بیلی، این روزها و این نقطه ها را، پیشگویی و اعلان کرده بودند؛ ولی امروز، شاهد حقیقت موضوع هستیم.
عیسی بیلی؛ سیاستمدار و فعال سرشناس حرکت ملی، و بالطبع؛ بقیه نویسندگان جنبش هویت طلبی و آزادیخواه آزربایجان، قبل تر از جنگ اوکراین، و زمانیکه هنوز، جهان در شرایط نرمال خود قرار داشت؛ به روشنی گفتند که: تنها ارگان زنده و پویا، در منطقه؛ «ملت تورک» هست.
تنها ناجی جهان و کشورهای منطقه ملت_دولتهای تورک خواهند بود.. در نقطه ای،بالأخره قدرتهای غرب و شرق، باهم شاخ به شاخ میشوند. در حالیکه همه، به سلاح های قوی و مرگبار مسلح هستند! و این میتواند، یک جنگی حاصل کند که؛ همه دنیا را با خود به سقوط بکشاند.
کشورهای عربی-ایران-اسراییل-پاکستان-روسیه-گروههای شبه نظامی؛ همه، انبار تسلیحات هستند! در آن طرف، اروپا-آمریکا و متحدینشان، همه اقیانوسی از سلاح های رنگارنگ دارند. که اگر، به نقطه برخورد برسند؛دیگر وضعیت مثل جنگ جهانی دوم نخواهد بود! بلکه جهان، در آتش این جنگ، به پایان حیات خود خواهد رسید!!
اگر، در واپسین لحظات و زمان مرگ و زندگی جهان، «در جنگ جهانی دوم» آمریکا توانست، چندین بمب اتمی بسازد! و با شلیک آن به ژاپن، همه را وادار به عقب نشینی و تشکیل جامعه جهانی بکند؛ حالا، چنین سلاح نجاتبخش وجود ندارد.
یک کشور کوچکی چون کره شمالی؛ میتواند، سرنوشت کل جهان را به خطر بیندازد. چون، همه طرفین به یک اندازه و در سطحی موازی، از توانهای مشابه برخوردارند. اگر در یک جنگ، همه؛ قدرتی برابر داشته باشند.. این بسیار وحشتناک است! چون، هیچ پیروز و بازنده ای نخواهد داشت؛ در آن صورت همه، نابود خواهند شد!
همیشه، یک جنگ را؛ دو عنصر میتواند خاتمه دهد: نیروی فراقدرت صلح_نیروهای فراقدرت جنگ
یعنی، یک نیرویی وجود داشته باشد که، قویتر از همه جبهه ها باشد، تا بتواند، صلح ایجاد کند، یا در نهایت، خودش بر همه غلبه کرده و قضیه را فیصله دهد.
در حال حاضر، نگرانی بزرگ؛ شاید این باشد که، این نیروی سوم وجود ندارد!
یعنی؛ یک نیرویی وجود ندارد که، از مجموعه قدرتهای غرب و شرق، قویتر باشد! تا، بتواند نقطه پایان را، بر جنگ بگذارد.
همیشه وقتی، در یک نقطه جهان؛ درگیری ایجاد بشود؛ یکی از این قدرتها، مثلا: {آمریکا یا روسیه} وارد جریان شده و طرفین را، از ادامه درگیری باز میدارند..
ولی اگر، این قدرتها خودشان، وارد درگیری بشوند! آنگاه، چه کسی میتواند بر جنگ آنها خاتمه دهد؟!در حال حاضر، ما به چنین وضعیتی روز به روز نزدیکتر میشویم؛ نگرانیها، از بابت وقوع «جنگ جهانی سوم» به حد بالای خود رسیده است.
مردم اروپا، دوباره دچار کابوس های وحشتناک قرن بیستم شده اند! و نمیدانند که آیا، حوادثِ غیرقابل تصور چگونه بر سرنوشت آنان تأثیر خواهد گذشت؟
و مردمان و دولتهای جهان، به این فکر میکنند که، پس از خلق جامعه جهانی، و با وجود گذشت 70 سال از عمر آن؛ آیا بازهم باید میلیونها قربانی بدهند، و هزینه هایی بس بیشتر بپردازند، تا جهان دوباره اصلاح شود و راه خودش را پیدا کند؟
کشورهای آزاد، نگران از دست دادن ارزشهای دموکراتیک خود هستند- و سرزمینهای استبداد زده، به این متمرکز هستند که آیا، بر اثر تضعیف سازمانهای حقوق بشری؛ در سیر حوادث، نهایت از رویاهای آزادیخواهانه اشان بی نصیب میشوند؟ به توسعه و دموکراسی دست می یابند یا آرزوهای این جوامع، با وقوع یک جنگ عظیم؛ برای همیشه بر باد خواهد رفت؟
پرسش این است که آیا بار دیگر طلوع آفتاب را خواهیم دید
و بدون دلهره میتوانیم به تماشایش بنشینیم..
رقابتها-تخاصمها- و چالشها؛ بین قدرتهای جهانی، و دیگر عناصر، به یک نقطه حساس رسیده، شیوه جنگهای ترکیبی و پیچیده؛ مِن جمله: جنگ اقتصادی-سایبری-روانی-سیاسی-ژئواستراتژیک، از سوی طرفین، علیه همدیگر بکار گرفته میشود. این شرایط تا ابد، به همین منوال ادامه پیدا نمیکند؛ نهایت جایی، همه مجبور میشوند، تکلیف را با همدیگر روشن سازند.
سفر خاورمیانه ای بایدن_مهره چینی پوتین در منطقه،
نشانگر، شکل گیری دو جبهه این میدان جدل است.
بایدن، بعنوان رهبر جبهه غرب؛ دو هفته دیگر به منطقه سفر میکند. با عزیمت به کشورهای عربی- و اسراییل،به یک نوعی، متحدین غرب را، حول محور یک هدف جمع میکند.شاید هم، نحوه حرکت های بعدی را؛ به آنان ابلاغ مینماید!
در این طرف هم، پوتین زودتر از بایدن دست به اقدام مشابه زده!
او، یک هماهنگی و همفکری؛ بین متحدین منطقه ای خود ایجاد میکند.
نخست، با رییس جمهور قزاقستان گفتگو کرده و بعد، مسئولان قزاقستان به ایران سفر میکنند! در روزهای آتی، چنین دیدارهایی؛ با حضور {چین} و دیگر کشورهای جبهه شرقی هم، انجام خواهد شد. این اقدامات، یک نوع آرایش نیرو- و آمادگی جمعی، برای رویارویی با اتفاقات پیش بینی شده و غیرقابل پیش بینی هست.
اگر، در هفته های اخیر؛ مسائل به روشنی قابل فهم بود..
الان، تاکتیک فرق کرده، و بنده آن را، بازی زیر میزی قدرتها مینامم.
در تحلیل های قبلی، مسائل مفصلاً شرح داده شد؛ در این نوشته؛ میخواهم تصویری کاملتر، از این داستان، برایتان ترسیم کنم.
این میدان نبرد،در حال حاضر؛ دارای دو جبهه، بعلاوه یک نیروی مستقل هست.
«روسیه_ایران_چین» و متحدین منطقه ایشان؛
«آمریکا_اروپا_اسراییل» و متحدینشان!
روسیه، محتاج سرمایه غرب- و غرب، محتاج انرژی روسیه..
تاکتیک جدید پوتین، به سه بخش تقسیم میشود: 1_ایجاد هماهنگی در جبهه خود 2_ایجاد آرامش نسبی، طول دادن به حضور روسیه در اوکراین؛ با هدایت مسئله از میدان جنگ به مذاکرات و حوزه های دیپلماتیک 3_بوجود آوردن ائتلاف انرژیکی و فلج کردن اروپا از طریق تحریم انرژی.
پوتین، از شیوهٔ خود غربیها، علیه آنان استفاده میکند! او، دوستان و متحدین خود را، دور هم جمع میکند تا؛ به جهان این پیام را بدهد که: شرایط؛ کاملا تحت کنترل روسیه هست! و روسیه تنها نیست. بلکه، ارباب انرژی جهان روسیه میباشد
پس از این مسائل، او تلاش خواهد کرد، یک «اوپک شرقی» بصورت غیررسمی شکل دهد! و خود را، مرکز صادر کننده انرژی به جهان، معرفی کند. پوتین، تلاش میکند؛ در راستای این اهداف، قدرت را در روسیه، به دو بخش {دیپلماسی_نظامی} تقسیم کند. بدین قرار، بخش نظامی؛ توسط رهبران دیگر در روسیه، هدایت و کنترل شود! با انحصار بخش مهم انرژی جهان- یک راهی بسوی دنیا باز بکند؛ و ضمن دور زدن تحریم های غرب، هم با قیمت مناسب گاز و نفت صادر بکند- هم اروپا را در تحریم انرژی قرار دهد.
او تلاش خواهد کرد؛ تمام توان انرژیکی روسیه، و متحدینش را، به یک نقطه جمع کند! و آن را، طبق یک برنامه؛ به {چین،هندوستان} در ابعاد گسترده- و بصورت عادی، به دیگر کشورها صادر کند.
در مقابل، با تقویت اقتصاد روسیه و چرخ تولید و فعالیت متحدین درجه اولش، از طریق چین،-
جهان را به دو بخش مجزا تقسیم کند! بر همین منوال،قدرت عمل را از دست آمریکا خارج بکند.
اهمیت در اینجاست که، همه این کارها زمان را به زیان اروپا تلف میکند؛ پاییز و فصل سرما از راه میرسد، بدین ترتیب: پوتین، در فصل سرما؛ راه انرژی به اروپا را قطع میکند! اروپا، در چنین حالتی دچار نابسامانی-تورم- بی ثباتی اقتصادی- بحرانهای افسارگسیخته- و نارضایتی گسترده میشود….اهمیت در اینجاست که، همه این کارها زمان را به زیان اروپا تلف میکند؛
وقتی طرح مورد نظر جواب داد، پوتین دو شرط را پیش خواهد کشید:
خروج غرب از خاورمیانه_به رسمیت شناختن جمهوریهای خودخوانده اوکراین!
غرب، لاجرم در یک وضعیت شکننده؛ به سمت گفتگو متمایل میشود. این بهترین فرصت است تا چین، با افزایش عظیم تولیدات خود؛ در وضعیت نابسامان و بی ثبات غرب،بازارهای جهانی را هرچه بیشتر تحت تسلط خود دربیاورد، تا بتواند کشورهای زیادی را برای سکوت یا حمایت از روسیه وا دارد.
غرب، نهایت مجبور شود؛ با عقب نشینی و گفتگو، امتیازاتی را به روسیه بدهد.با توافق روی یک موضوع درباره اوکراین قضیه خاتمه پیدا کند و پوتین بتواند از این طریق، خود را در وهله اول، از باتلاق اوکراین بیرون بکشد!
در راستای همین سیاست، پوتین قزاقستان را به جهانیان بعنوان کشور الگو معرفی کرده! و رییس جمهور قزاقستان نخستو رییس جمهور قزاقستان با ابراز مخالفت، در برابر مسئله برسمیت شناختن جمهوریهای خودخوانده در اوکراین،تلاش کرد؛ از قزاقستان یک چهره و وجه مثبت به جهان نشان دهد. در طرف دیگر، ترکمنستان قرار دارد که انرژی سرشار آن، نقش بسیار تعیین کننده ای در این بازی دارد! روسیه از طریق قزاقستان در تلاش است، ترکمنستان را وارد اوپک پوتین بکند!
اینجا، قزاقستان؛ نقش بسیار کلیدی و حیاتی دارد. قزاقستان، بعنوان یک نیروی مستقل و چهره مثبت، همچنین الگوی کشوری که منافع روسیه و غرب را بصورت منطقی در نظر میگیرد؛ و هم نقش بین المللی خود را خوب ایفا میکند هم نقش همسایگی را، بدین ترتیب در آینده میتواند، به عنوان یک میانجی و رابط بین مثلث غرب_روس و چین باشد، و تاکتیهای دیپلماتیک و سیاسی را اجرایی کند.
بپردازیم به آن روی سکه! به طرح غرب در مقابل پوتین.
غرب، برای خنثی سازی نقشه های روسیه، و شکست دادن پوتین، سه گزینه را در نظر دارد: 1_بی ثبات کردن خانه امن روسیه، یعنی: ایران 2_ایجاد تحرکات گسترده؛ در خاورمیانه و منطقه، برای گسترش جبهه، برهم زدن تمرکز؛ و به فرسایش کشیدن توان روسیه 3_جایگزینی انرژی روسیه از طریق آزربایجان! و خفه کردن پوتین زیر تحریم و فشار.
آمریکا هم مثل پوتین، میخواهد یک هماهنگی و ائتلاف غیرعلنی از متحدین خود شکل بدهد، هرگاه، چنین دیدارها و ائتلافهایی نمایان شد، باید تصور کرد که یک حادثه بزرگ پیش رو هست! آمریکا، میداند که ایران چقدر برای روسیه حائز اهمیت است! و اگر ایران ثبات سیاسی و امنیتی خود را از دست بدهد؛ در بیخ گوش روسیه،پوتین دچار آشوب ذهنی شده و رشته کار را از دستش خارج خواهد شد.
بنابرین، بایدن میخواهد؛ بزودی به خاورمیانه سفر بکند! و دوستان آمریکا را حول یک تاکتیک و برنامه جمع کند..
طرح این است: بخاطر بحران اقتصادی در ایران،نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی تقویت شود- و از طرف دیگر اسرائیل برگ برنده آمریکاست، آمریکا؛ نمیخواهد خودش مستقیما وارد عمل بشود، بنابرین از اسرائیل در این هدف استفاده میکند!
تا اسرائیل، بهمراه برخی کشورهای عرب منطقه، بصورت نقطه زنی؛ برخی تاسیسات و زیرساختهای ایران را مورد حمله سریع قرار بدهند! به زبان ساده، آمریکا تلاش دارد، ایران را به اوکراین تبدیل کند! و اگر روسیه با حمله به دروازه اروپا، غرب را مورد چالش قرار داده؛ غرب هم، با حمله به دروازه شرق، یعنی: {ایران}، روسیه را تحت چالشهای بزرگ قرار دهد.
وهله دوم، تسخیر خاورمیانه هست! وقتی ایران مورد حمله قرار گرفت؛
غرب، در خلاء روسیه و ایران، فوراً سوریه و عراق را، تحت کنترل خود در بیاورد! و عربستان بتواند، یمن را به کنترل بگیرد و فرانسه لبنان را.
در چنین حالتی، روسیه تحت محاصره کامل قرار میگیرد. و توان عملیاتیش در اوکراین، بشدت کاهش میابد؛ و دولت زلنسکی میتواند؛ ارتش روسیه را از پای دربیاورد.
بخش سوم طرح؛ نقش حیاتی آزربایجان است، برای شکست کامل پوتین، در نهایت
آزربایجان،انرژی خود و ترکمنستان را، به اروپا از طریق تورکیه پمپاژ میکند؛ و اروپا نیازهای انرژی خود را، در زمان اجرای طرحهای مذکور تأمین کرده و به راحتی دست و پای روسیه را قطع میکند.
در این طرح، آزربایجان؛ بعنوان ناجی غرب عمل میکند و نقشه شکست دادن پوتین کامل میشود.
تورکیه هم، بسیار نقش مهمی ایفا خواهد کرد. تورکیه برای غرب مثل قزاقستان برای روسیه خواهد بود!تورکیه بعنوان نیرویی بیطرف و مستقل، نقش کنترل شرایط، برای عدم وقوع جنگ بزرگ، و تشویق پوتین برای قبول شروط و پذیرش شکست عمل خواهد کرد!
همچون بازوی دیپلماسی و کاتالیزور جهان غرب عمل کرده با کسب امتیازاتی این کارها را به سرانجام خواهد رساند.
حتی آمریکا، با ارسال تجهیزات نظامی و مانور مشترک با یونان، تلاش دارد از الان پلن B را هم در نظر بگیرد، و اگر کارها خوب پیش نرفت، بتواند با اعمال زور از طریق قدرت نظامی، اهداف را پیش ببرد. همچنین بتواند با استقرار فعال در منطقه برای دیگر سناریوها مثل درگیریهای رو در رو آمادگی داشته باشد.
البته غرب، نیم نگاهی هم با یک شرایط متفاوت به ایران دارد، آمریکا با خلق چنین فضایی؛ سعی دارد ایران را؛ متوجه خطرهای بزرگ پیش رو بکند و این احتمال را هم در نظر میگیرد که شاید؛ ایران برای عدم بدترین شدن وضعیتش، تن به مذاکرات با غرب بدهد، و به توافق برسد. در کنار این، برای حفظ ثبات و امنیت خویش، یا بیطرف بماند یا انرژی خود را به غرب صادر بکند، و خود را ایچنین در مقابل تهدیدها بیمه کند.
مثل جنگ جهانی دوم که متفقین و متحدین تلاش داشتند از ایران بعنوان شاه مهره استفاده کنند و نهایت بخاطر عدم توانایی سیاسی حاکمان،ایران در آن دوره اشغال شد.
به هرحال، اتفاقات مهم و پیچیده ای در راه است، و ما؛ در ماهها و اوقات پیش رو شاهد وقایع بزرگی خواهیم شد، البته این سناریوها ابعاد ناگفته و مختلفی هم دارد که هنوز قابل درک و قابل پیش بینی نیست،
ولی واقعیت مسلم این است که جهان در شرف یک مجموعه از حوادث و اتفاقات قرار دارد و جنگ قدرت ها به نقطه انفجار خود رسیده،
ولی در اینجا باید به نقش حیاتی کشورهای تورک اشاره بکنیم
در حال حاضر راه خاموش شدن آتش جنگها و مدیریت فاجعه های بزرگ مثل جنگ بین قدرتها،فقط با نقش آفرینی کشورهای تورک ممکن خواهد بود
هم قدرتهای غربی هم شرقی،به سمت دولت های تورک متمایل شده اند و بدون حضور و وجود آنها هیچکس نمیتواند اهدافش را عملی سازد
همان نیروی صلح آفرین تورکها هستند
اینبار بجای بمب اتمی، این تورکها خواهند بود که بعنوان یک نیروی سوم و حائل،جهان را نجات خواهند داد و با قرار گرفتن در جایگاه تاریخی خود نقش رهبری خود را ایفا میکنند.