امروزه تمام محققين تاريخ تمدن، اولين تمدن بشرى را از آن سومريان پروتو تورك مى دانند. در داستان مشهور تركان سومر يعنى قيل قميش كه محققين آنرا اولين و به عبارت ديگر مادر داستانهاى حماسى جهان مى دانند، قهرمان داستان يعنى قيل قميش كه داراى جنبه ى خدايى بود كلاهى از شاخ برسر داشت. در جامعه سومرى نيز « نين قيرسو » كه داراى جنبه ى خدايى بوده سوار بر ارابه در شهرهاى سومر به سير مى پرداخت.
به نوشته محققين وى نيز تاجى از شاخ كه نماد اولوهيت و قدرت بود برسرداشت. در ميان عيلاميان پروتوتورك كه در همسايگى آذربايجان يعنى در خوزستان فعلى مى زيستند شاخ از اهميت زيادى برخوردار بوده است. در سنگ نوشته اى مربوط به زبان عيلاميان ميان ميانه شاخ جزء مهمى از هر معبد بوده و نماد اولوهيت آن محسوب مى شده است. بطوريكه شاه شيلماك اینشوشيناك در قرن 12 ق.م افتخار كرده كه معبد شاخى را حفظ و احياء كرده است. 500 سال بعد آشور بانيپال شاه آشور با افتخار به ما اعلام ميكند كه در جريان فتح شوش شاخهاى برنزى ريخته گرى شده را از زيگوارت معابد مرتفع و تپه هاى تركان باستان بركنده است. خاقانهاى عيلامى نيز همچون هم نژادان سومرى خود همگى تاجهاى مزين به شاخ بر سر داشتند. در آثار بعدى نظير مانناها، ساكاها، اورارتوها، گوتى (قوتى)ها و غيره نيز كه در موزه هاى مختلف جهان نگاهدارى مى شود خدايان و شاهان همگى، داراى تاجهاى شاخ دار هستند.
در مهرهاى بر جاى مانده از تركان قوشان در تركستان، خاقان تركان تاجى مزين، به شاخ بر سردارد. در غرب اروپا نيز سالمونى پراكندگى شاخ در غارهاى اروپا را به عنوان يك نماد دينى دنبال كرده است.
در ميان سلاطين هيتى ساكن تركيه امروزی نيز شاخ جهت مقاصر دينى و مذهبى مورد استفاده قرار ميگرفته است. در افسانه ها و داستانهاى تركان قديم نيز شخصيتهاى ملى _ مذهبى داراى تاج شاخ دار بوده اند مثلاً قهرمان تركان ساكايى كه در شاهنامه تحت عنوان رستم تجلى شده است داراى كلاهى شاخ دار بوده يا حتى شخصيتهاى تاريخى نظير اسكندر در فولكلور آذربايجان شاخ دار تصوير شده اند مانند داستان بوينوزلو اسكندر( اسكندر شاخدار ).
در كتيبه هاى اقوام پرسيد (پارس) كه به صورت كاملاً رعيتى و شبانى در قلمرو پهناور خاقانات عيلامى مى زيستند اهورامزدا در سر هر كتيبه اى جلوه گر است. در سر اهورامزدا نيز شاخ متجلى است. حتى در حجارى ستونى در پاسارگاد قرن ششم ق.م تصوير كوروش با دو شاخ ديده مى شود. اين امر نشان مى دهد كه سمبوليسم و تفكرات تركان باستان به سبب قدرتمندى و پتانسيل قوى فرهنگ و تمدن تركان باستان خود بخود از طرف ملل ديگر از جمله پرسيدها (درايران غالباً پارس مى گويند) و اروپائيان و فارس هاى امروزين جنوب فبول شده و با افتخار آنرا در نمادهاى خود بكار برده اند.
در ميان اشكانيان نيز شاخ سمبل اقتدار و قدرت بوده است . در تركان بعد از اسلام نيز اين سمبل كماكان وجود داشته سلاطين غزنوى كه از تركان قينيق لى بودند كلاه دو شاخ را نماد حكومت خود مى دانستند. در دوران اقتدار تركان سلجوقى و تشكيل امپراطورى عظيم سلجوقى هنر طغرايى كه ملهم از عناصر هلال ماه و شاخ و كمان بود به عنوان امضاء و نماد سلاطين سلجوقى خودنمايى كرده و شكل كمان كه شكل تصيح يافته و مرتب شده هلال ماه و شاخ تركان مى باشد براى تركان اوغوز به مثابه ى سمبول عمل ميكند.
شاه اسماعيل صفوى مؤسس امپراطورى عظيم صفوى در آذربايجان و شاعر تواناى ادبيات کلاسیک آذربايجان اقتدار خود را با تزيين مناره اى با شاخ قوچهاى شكارى در خوى به نمايش مى گذارد. حتى امروزه در بام بسيارى از خانه هاى روستايى آذربايجان، شاخ به عنوان نماد برترى و قدرت و دافع بلا، با شكوه هر چه تمامتر خودنمايى مى كند. تأثير اين تفكر در ادبیات فارسی نيز چشمگير است. بطوريكه ارزقى هروى از شاعران فارسى مى نويسد:
هر برج و حصار كه شاخ گوزن داشت
پنهان شد از نهيب خدنگ تو