تشابه شدید طنز تلخ سرزمین شوراها و جمهوری اسلامی؛ از کرهای که نمیشد خورد تا جوکی که ده سال زندان داشت
در دل اتحاد جماهیر شوروی، زندگی گاه چنان مضحک میشد که بهترین راه مواجهه با آن، خندیدن بود-حتی اگر آن خنده بهای سنگینی داشت. از تلاش علمی برای ساخت کره از مدفوع گرفته تا قاضیای که به جوکی میخندید که لحظاتی پیش کسی را به خاطر گفتنش محکوم کرده بود، این حکایات طنزآمیز پرده از واقعیت تلخ یک نظام برمیدارد؛ جایی که حتی کودکان نیز یاد گرفته بودند چیزی جز “بهترینهای جهان” نبینند، حتی اگر خودشان از آن فرار میکردند.
۱-دفتر سیاسی حزب کمونیست تصمیم گرفت برای کمبود دائمی کره چارهاندیشی کند. دستور داده شد تا دانشمندان شوروی یک تکنولوژی برای تبدیل مدفوع به کره پیدا کنند. ضمناً دستور داده شد که این پروژه باید حداکثر تا سالروز انقلاب اکتبر به بهرهبرداری رسیده باشد. بعد از شش ماه دفتر سیاسی به دانشمندان گفت از روند پیشرفت کار گزارش بدهند. دانشمندان گزارش دادند که پنجاه درصد کار با موفقیت پیش رفته است. دفتر سیاسی جزئیات بیشتری خواست. آکادمی علوم توضیح داد: کره چیزی است که باید بشود آن را مالید و پهن کرد و خورد. چیزی که فعلاً ساختهایم به خوبی قابلیت مالیده شدن و پهن شدن دارد، امّا هنوز نمیشود آن را خورد.
۲- قاضی داشت از جلسه دادگاه بیرون میآمد و بلند بلند میخندید. یکی از همکارانش او را دید و پرسید: «داری به چی میخندی؟» قاضی جواب داد: «هیچی. یه جوک شنیدم که خندهم بند نمیاد». همکارش گفت: «چی بود؟ تعریف کن ما هم بخندیم!»قاضی گفت: «تعریف کنم؟ عقلت رو از دستت دادی؟ همین الان یه نفر رو به خاطر تعریف کردن اون جوک به ده سال زندان محکوم کردم».
۳- هیئتی از کمونیستهای خارجی که به شوروی سفر کرده بودند، برای بازدید به کودکستانی در مسکو رفتند. قبل از بازدید به کودکان یاد داده بودند تا در جواب هر سؤالی فقط یک جمله بگویند: «اتحاد جماهیر شوروی بهترین چیزهای جهان را دارد». در ساعت مقرّر بازدیدکنندگان رسیدند و بعد از کمی خوشوبشیکی از آنها پرسید: «بچهها! کودکستانتون رو دوست دارید؟» بچهها هماهنگ و یکصدا فریاد کشیدند: «اتحاد جماهیر شوروی بهترین چیزهای جهان را دارد». شخص دیگری پرسید: «غذایی که بهتون میدن چطوره؟» بچهها گفتند: «اتحاد جماهیر شوروی بهترین چیزهای جهان را دارد». نفر سوم سؤال کرد: «از اسباببازیهاتون خوشتون میاد؟» بچهها باز تکرار کردند: «اتحاد جماهیر شوروی بهترین چیزهای جهان را دارد». بازدید داشت به خوبی و خوشی تمام میشد که یکدفعه یکی از بچهها شروع کرد به گریه کردن. مربّی از او پرسید: «چی شده میشا؟ چرا داری گریه میکنی؟». بچه بینوا گریهکنان گفت: «من دیگه نمیخوام اینجا باشم. من میخوام برم اتحاد جماهیر شوروی».
در جمهوری اسلامی ایران نیز مشابه این نوع تبلیغات حکومتی را مشاهده میکنیم. برای مثال:
- پروژههای علمی ناموفق اما تبلیغاتی : همانطور که در شوروی پروژههای علمیای مطرح میشدند که صرفاً اهداف تبلیغاتی داشتند، در ایران نیز گاهی پروژههایی با تبلیغات وسیع معرفی میشوند که در عمل موفقیتی ندارند، مانند ادعاهای مطرحشده دربارهی تولید واکسن داخلی یا ساخت مستعان و حتی خودروهای پیشرفتهی ملی و ارسال میمون به فضا که در نهایت به واردات وابسته میمانند.
- مجازات برای گفتن حقیقت یا شوخیهای سیاسی : همانگونه که در شوروی جوک گفتن دربارهی حکومت عواقب شدیدی داشت، در ایران نیز طنزپردازان و منتقدان با سرکوب، زندان یا حذف از فضای عمومی مواجه میشوند.
- آموزش و تبلیغات رسمی برای کودکان: در ایران، کودکان در مدارس با برنامههای ایدئولوژیک مواجهاند که در آنها از “بهترین بودن ایران” در همه چیز صحبت میشود، حتی اگر واقعیت زندگی آنها خلاف این را نشان دهد.
نتیجهگیری
تجربهی تاریخی نشان داده که نظامهای توتالیتر و ایدئولوژیک، بدون توجه به رنگ و لعاب خاص خود، ساختار تبلیغاتی مشابهی دارند. آنها حقیقت را تغییر میدهند، مردم را به پذیرش یک واقعیت تحریفشده وامیدارند و برای ایجاد یک تصویر آرمانی از خودشان، حتی به تحریف علم و سرکوب طنز متوسل میشوند. آنچه در شوروی رخ داد، اکنون در جاهای دیگر جهان، از جمله در ایران، با روشهای جدیدتر و پیشرفتهتر اما با همان منطق رخ میدهد.
گروه خبری- تحلیلی آذتورک خبر/ طنز تلخ سرزمین شوراها