معترضین انقلاب 57 عمدتا از قشرهای پایئن جامعه بودند استواری حکومت پهلوی پدر و پسر مبتنی بر دیکتاتوری بود حذف سلسله قاجار نه تنها سیستم حکومتی قاجار را بهم زد بلکه سیستم کل کشور را مختل کرد، مستقر کردن سیستم پهلوی – نه نوین ؛ به قیمت از هم پاشیدگی کشور تمام شد سیاست اجبار و یکسان سازی مستبدانه در همه زمینه ها و خلع یداختیارات محلی منجمله سرکوب ناراضی های ایالات مختلف و متمرکز کردن آن در تهران و به محوریت قوم تاجیک زبان (فارس )قلع و قمع مخالفین وسرکوب احزاب سراسری و محلی منجمله فرقه دمکرات آذبایجان واز هم پاشیدن سیستم ارباب رعیتی وکودتای 28 مرداد وقیام سال 1342 همه اینها زمینه ساز حوادث بعدی شد. این اقدامات سرکوبگرانه منجمله از هم پاشیدن سیستم ارباب رعیتی و عدم جایگزینی سیستم مناسب و بی توجه ی به هشدارهای متخصصین وقت که به گرسنگی ،آوارگی و مهاجرت روستائیان به شهرها شد واین اجحاف بیش از همه آذربایجان را در بر میگرفت سرکوب خونین 1325 وحذف و محروم کردن آذربایجان از بودجه وامکانات کشوری و مهاجرت سرسام آور به تهران و مراکز شهرهای صنعتی و گسترش حاشیه نشینی مخصوصا در تهران لشگری عظیم و با پتانسیل قوی برای انقلاب 57 آماده کرد معترضین تهرانی اکثرا ترکان آذربایجان که بالاجبار مهاجر ودر حاشیه ی تهران و اطراف بودند که همگام با دیگر اهالی کشور با پشتوانه مذهبی موج 57 را براه انداختند شاه سرمست از پول های نفت وارتش و…وبی توجه به همه مسائل در آفرینش کورش کبیر وتوهمات تارخ جعلی غوطه ور بود.
اعتراض های سراسری در سال 57 روز بروز شدت میگرفت از اوایل بهمن ماه ژنرال ها، سپهبد ها وسر لشگرها … چاکرگویان و جان نثاران وسایه خدا پنداران شاه ، متملقین و چاپلوسان ، ایران را بسوی خارج ترک میکردند و از طرفی هم که گروه های مبارز ومسلح با عقاید مختلف چپی ، مذهبی و ملی … دوران شاه همگی از زندان آزاد شده بودند و خود را به نحو حیرت انگیزی باز سازی و سازماندهی کرده بودند و زمزمه قیام مسلحانه ازهر طرف به گوش میرسید وشاید هم در صورت استمرار این وضعیت بوقوع میپوست و رادیو های مانند بی بی سی ، امریکا و دویچوله …از این بابت هشدار میدادند که اگر چنین باشد کشور بدست کمونیست ها خواهد افتاد و روبروز هم هواداران اینها بیشتر میشد اطلاعیه وشب نامه ها جوانان را به سوی خود جلب کرده بود و روزنامه ها ومجلات هم از سر گذشت مبارزین نحوه درگیری یا اعدام وچگونه کشته شدنشان مطالبی چاپ میکردند گاهی این مطالب مانند مقاومت در مقابل ساواک به افسانه ها میماند مرکز ثقل جذب هواداری گروه ها ی سراسری در دانشگاه ها ودبیرستانها ومساجد … بود.
تبلیغات همه گروه ها در حول ایدلوژی و اهداف خودشان بود از مسائل هویتی و تاریخی عمومی بحثی در میان نبود از دیدگاه اینها همه حکومت های گذشته از کوروش گرفته تا محمد رضا شاه ملعون و مفسد بودند فقط تاریخ معاصر از جنبش مشروطه آن هم بصورت انتقاد آمیز بیشتر نظر اینها بود و بعد از پیروزی 57 بخشی از گفتار و نوشته های گروه ها تبلیغات بر علیه و متهم کردن یکدیگر بود. مهمترین تبیلغات را حزب توده علیه دولت بازرگان میکرد و او را سازشکار و روحانیون را رادیکال ضد امپریالیستی می خواند وهر روز هشدار میداد که باز هم پای امریکا به ایران باز خواهد شد و هم چنین نوشته وگفتارهای از بهشت مسکو تبلیغ میکردند که جوانها هم حسرت دیدارشان را داشتندکه لااقل بتوانند گوشه ی از این بهشت رویای را ببینند.
در 20 بهمن ماه با حمله همافران به گارد شاهنشاهی زد خوردهای مسلحانه (نه قیام عمومی ) در تهران بوقوع پیوست مردم از هر جهت رزمندگان را یاری میکردند وخالصانه از هیچ کوششی دریغ نمی کردند حتی فیلمی در آن زمان پخش شد که یک زن میانسال گردنبند طلایی خود را بگردن یکی از همافران انداخت با اینکه اعلام شده بود که هیچکس حق خروج از منزل و آمدن به خیابانها را ندارد رهبر انقلاب این فرمان را تقبیح ومردم در خیابانها حاضر و به کمک رزمندگان انقلاب شتافتند و صحبت از فتوا ی مسلحانه بود و مردم خیلی مشتاق این فرمان بودندکه لازم نشد. در عصر 22 بهمن 57 از رادیو تهران پیروزی انقلاب اعلام شد چند روز هم در گیری های پراکنده ادامه داشت و منجمله در چند نوبت به رادیو و تلویزیون ملی ایران در تهران حمله می شد گوینده تلویزیون از مردم ومخصوصا از رزمندگان گروهای مسلح استمداد می طلبید وموضوع برطرف میشد ودر هنگام حمله همافران مردم هم در تهران به بعضی از پادگانها یورش بردند گروهای سیاسی و یا مسلح دوران شاه بیشتر به نقل انتقال سلاحها از پادگانها مشغول بودند ومردم هم بیشتر به تخلیه ی انبارهای پوشاک وخواربارو… مشغول بودند واگر هم به طرف انبارهای سلاح میرفتند گروهای سیاسی آنها را به طرف انبارهای آذوقه هدایت میکردند البته در میان تخلیه کننده گان سلاح ازمردم عادی و طرفداران انقلاب هم بودند که با برداشتن سلاح کمیته های در محلات تشکیل دادند و بعد ها به کمیته های انقلاب اسلامی تبدیل شد این افراد فاقد آموزش نظامی وسلاح بودند نهایت این افراد از تجربیات سربازی یا کسانیکه از نیروی هوایی وارتشی ها به مردم پیوسته بودند بکار بردن سلاح این افراد از آموزش چند ساعته یا چند دقیقه ی محدود می شد.
موضوع که خیلی مهم بود اصلا سلاح را در دست مردم دیدن نه به مخیله کسی خطور میکرد نه کسی باورمی کرد که مردم عادی سلاح داشته باشند در دوره پهلوی سلاح یکی از خطر ناکترین موضوع امنیتی بود و مردم هم قبول کرده بودند که سلاح فقط مال نیروهای مسلح می باشد، شاید واهمه داشتن از سلاح یکی از عادت مردم عادی در دوره پهلوی بود. در شهرهای دیگر از درگیری چندان خبری نبود وشدت آنها به تهران وتبریز نمی رسید و با مستقر شدن دولت و با فرمایشات رهبر انقلاب حمله به مراکز دیگر منتفی شد . در اواخر دیماه موضوع چماقداری در بعضی از شهرها ودهات با همکاری پاسگاه های روستایی وشهری عده ای چماقدار شاهدوست به شهرها اعزام شدند در شهرها با حمله به بعضی از مراکز واماکن اشخاص خسارتی ببار میاوردند و به حساب معترضین میگذاشتند چماقداران در جاده ها با پشتیبانی پاسگاه ها جلو ماشین ها را گرفته شکستن شیشه های ماشین و آزار و کتک زدن مسافران و ناامن کردن فضا مپرداختند.
گروه های چماقدار در شهرها جاوید شاه گویان جولان میدادند که کاری هم از ایشان ساخته نبود والبته مردم هم هو میکردند بعضی از افراد هم در تظاهرات طرفداران شاه حاضر میشدند و هم در تظاهرات معترضین که میخواستند به هر نحوی شده موقعیت خود را حفظ کنند این افراد هنگام پیروزی انقلاب رویه خود را تغییر داده با ریش وتسبیح در کمیته ها نفوذ کردند چون کمیته ها هم افراد کم داشتند بدون ملاحظه آنها را میپذیرفتند بعد ها بین کمته چی های جوان و اینگونه افراد اختلاف پدید آمد بجای این جوانها افرادی از محلات واقشار مختلف مانند آهنگر ، قصاب ، نجار ، بار کش ، حمال (باربر)کارگر وبعضی از اهالی روستاها وافراد متمول شهری وبازاری جوانها را تصفیه کردند خودشان امور را بدست گرفتند و اکثرا از طرف اینها رفتارهای نامناسب و خود سرانه صورت میگرفت که بعد ها به این وضعیت سر و سامان داده شد و مقرارات جای آن را گرفت بخش دوم این نوشته به آذربایجان اختصاص دارد که در آینده پست خواهد شد.
رحمان حسین زاده کتابچی