تۆرکجه منیم وطنیمدیر
بهراستی تعریف وطن چیست؟ ایرانیت به چه معناست؟ اصلاً ایران یعنی چه؟ تعریف ملیت و هویت ملی چیست؟ نسبت آن با قومیت در چیست؟
آلبر کامو، اندیشمند فرانسوی میگفت :«زبان فرانسوی، وطن من است».
آیا کشوری که در آن حق نداری برای فرزندت، مغازهات، شرکتت، کوچه و خیابان شهرت اسمی به زبان خودت انتخاب کنی! وطن توست؟
آیا کشوری که در آن اسامی شهرها و روستاها و کوهها و رودهایش را که به زبان توست تغییر میدهند تا هویتش را عوض کنند، میشه دوست داشت؟
مملکتی که حق نداری در مراکز اداریش به زبان خودت حرف بزنی و تحصیل و تدریس زبانت ممنوع است و بخاطر زبان و هویتت تحقیر میشوی، شایسته وفاداری است؟
ولتر میگوید:«وطن جائیست که انسان در آن خوشبخت زندگی کند».
در کشور چین، ثروتهای زیرزمینی و نفت و گاز مسلمانان اویغور در ایالت سین کیانگ، توسط دولت کمونیستی چین مکیده میشود و خرج مردمان دیگر (قوم هان) میشود.
مسلمانان اویغور در سیاستگذاریها و مدیریت کشور و حتی در اداره امور ایالت خودشان مشارکت داده نمیشوند؛ رأی و نظرشان نیز اهمیتی ندارد و اگر اعتراض کنند با مشت آهنین روبرو میشوند. هویت دینی و ملیشان تحقیر میشود و در معرض شدیدترین سیاست آسیمیلاسیون قراردارند. به زور به کمپهای آتئیستسازی برده شده مورد انواع شکنجه و تجاوز قرار میگیرند. در این شرایط، طبیعی است که اویغورهای مسلمان از چین متنفر شده و در آرزوی استقلال و اتحاد با همزبانان و همکیشان خود در آسیای مرکزی و ترکیه باشند.
وطن جایی است که ثروتش مال مردمان خودش باشد بدست مردمان خود اداره شود و زبان و فرهنگ و هویت خود را داشته باشد. وفاداری به چنین جایی فضیلت است
لامارتین، ادیب برجسته فرانسوی، میگفت :«تنها خودخواهی و نفرت هستند که وطن دارند اما برادری نه». نمونهاش برادری آزربایجان و ترکیه است. با وجود اینکه آزربایجان و ترکیه واحدهای سیاسی جداگانهای هستند اما مردمانشان هر دو کشور را وطن خود میدانند، اگر از همدیگر متنفر بودند چنین حسی نسبت به سرزمین یکدیگر بوجود نمیآمد. حس برادری مرزها را برمیدارد.
البته سرنوشت تمدنها و فرهنگها همیشه به نحو مطلوب پیش نمیرود. بنابراین هر جا فرصتی برای بهتر شدن باشد باید استفاده کرد. اما این کار را با احترام گذاشتن به فرهنگها و تمدنها و زبانهای دیگر، باید انجام داد نه با تحقیر آنها (آنهم در بعد عملی)
مثلا اینکه میگویند: «آزربایجان سر ایران است»، اما در عمل زبانش ممنوع و دریاچهاش خشک شده، واز معادنش چیزی عایدش نمیشود؛ عوامفریبی است. زیرا در عمل آزربایجان ته ایران هم نیست.
یازار: منصور فتوحی/ تۆرکجه منیم وطنیمدیر