چرا اقلیت فارسنماها در ایران، همواره بر اکثریت تورکها حکومت میکند؟
علیرغم اینکه هزاران مطلب و مقاله در این مورد به رشتهی تحریر در آمده؛ اما اهمیت موضوعِ تیتر این یادداشت روزانه، ما را ملزم میکند تا نگاهی دیگرگونه ومختصر به این مبحث بیاندازیم.
اگر متهم به «تفکر داییجان ناپلئونی» نشویم، دست اروپایی ها را در پشت پردهی این ننگ تاریخی بهوضوح میتوان مشاهده نمود.
برهمگان واضح و مبرهن است که، تاریخ رئال هزارسال اخیر اوراسیا بر محوریت و برتری شاخههای مختلف ملل و اقوام تورکان استوار بوده است.
مستعمرهگرایی انگلیسی در اصل منبعث از فرانسویهاییست که امروزه تأثیر به سزایی بر حاکمیت روسیه نیز دارند. قصد نگارنده تبرئهی انگلستان موسوم به « استعمار پیر» نیست؛ اما برابر مستنداتی همچون اثر وزین رحمتاللهخان معتمدالوزاره؛ بهکوشش کاوه بیات بنام: «اورمیه در محاربه عالمسوز»، و «قتل عام مسمانانان در دو سوی ارس» به قلم صمد سردارینیا، همچنین خاطرات مسیونرهای لازاریست فرانسوی ، آمریکایی و… رد پای فرانسه در این مسئله غیرقابل انکار هست.
حتی در تاریخ میخوانیم:
نخستین بار در زبان فارسی، کتابی با نام «تحفه العالم» به آمریکا اشاره کرده است. این کتاب دویست سال پس از کشف قاره آمریکا نوشته شد است و در آن به آمریکا «ینگه دنیا» گفته میشود که مشتق از کلمه ترکی و به معنای دنیای جدید است. این خود نشانگر شناخت ایرانیان از آمریکا به واسطه عثمانی است. در نوشتههای سالهای بعد در فارسی به ایالات متحده آمریکا اتازونی گفته میشد که برگرفته از واژه فرانسوی États-Unis، به معنای ایالتهای متحد است.
اینگونه اسناد و تاریخچه شکست مسیحیت از قیزیل ارسلان و نیز فتوحات اروپایی عثمانیان به همراه صفوی ها و افشاریان و آخرین پادشاه مقتدر ترکان بنام آغامحمدخان قاجار، که دست و پای روسها را از قفقاز جمع کرده بود، سبب شد تا در بین غربیها فوبیای تورکی به شدت تقویت شده و آنان درصدد محو ریشه ای این مسئله، با هوشیاری عمل کنند.
برای این منظور، هماهنگ با همدیگر، سیاست تورکزدایی را به صورت قهرآمیز و بعضاً به تناسب شرایط زمانی و مکانی، به شکل نرم اجرا نمودند. غربی ها و در رأسشان فرانسه، جهت نیل به مقصدشان به دنبال ابزار و یا بهتر بگویم، ماشه ای بودند که با اراده ی آنان عمل کند. این ماشه در درجه ی اول مسیحیان ساکن عثمانی و ایران فعلی به همراه نوع دومشان یعنی کردها بوده و هستند. علرغم سوءاستفادهی بهینه از این عناصر، وقتی به نتایج دلخواه نائل نشدند، سیاست براندازی نرم را در اولویت کاری خویش قرار دادند. بسترسازی برای جعل تاریخ و هویت تراشی به اقلیت تاجیک دری زبان در ایران در مقابل تاریخ و تمدن مشعشع تورکان، آخرین و موفق آمیزترین شیوه ای بود که امروزه نیز با بی رحمی تمام در حال استحاله ی تمام دارایی های ماددی و فرهنگی ما تورکان شده است. مانقورت پروی از بین خودمان که به اصطلاح «ساپی بیزدن بالتالار» می نامیم، نیز از جمله ابعاد وسیع و فاجعه بار این سیاست کثیف دول ابرقدرت غربیست. مثلی در ترکی داریم با مضمون:« آغاجی اؤز ایچیندن قورد ییهر»، این قوردهای داخلی همان مانقوردانی هستند که برعلیه هویت وجودی ما، شمشیر را از رو بسنه اند. هنگامی که تشنگان قدرت و شهرت با حمایت لابی قدرت مرکزی با عناوین دکتر، مهندس، مورخ، سیاستمدار، نویسنده و… در رسانه های دشمن به شدت حمایت شده و میدانداری میکنند، اندک میهن پرستان روشنفکر واقعی مجبور به واگذاری عرصه ی مبارزه بر لشگر انبوه مئدیای حامی فاشیسم مرکزی فارس محور اعم از اپوزسیون هایشان، بنام «آنور آبی یا تهرانجلسی» و پوزسیون هایشان بنام «صدا و سیما» می شوند.
رصد رسانه هایی همچون دویچهولهی فارسی، بیبیسی فارسی، صدای آمریکا، به همراه تلویزیونها و سوسیال مئدیاهای سلطنت طلب و انواع انحصارطلب ایران محور، در مقابل رسانه های بدون پشتوانه و با همت ملی – مردمی غیر فارس ها و مخصوسان اکثریت تورکان، مؤید این مدعاست.
یکی از دلایل عدم موفقیت رسانه ها و نخبگان اکثریت تورکان در مقابل اقلیت فارسنماها، ایجاد موقعیت برتر بر متکلمان زبان ساختگی موسوم به «فارسی» به عنوان زبان کسب و کار و علم و ادب است.
همه ی موارد فوقالذکر در کنار ایجاد امتیاز خاص برای آسیمیله شدگان و ذوب در ایرانشهری تورکها سبب شده تا گریز از خویشتن و انکار خودی به نفع پانفارسیسم سیستماتیک مرکزگرا، ملت مارا تبدیل به شهروندان درجه ی دوم و سوم در عرصه ی سیاسی – اجتماعی ایران بدل نموده است. از اینرو مشاهده میشود که، فرمانروایی و ریاست فارس نماهای اقلیت بر تورکان اکثریت همچنان و بدون سر و صدا ادامه دارد. یک فرد تورک زمانی میتواند بر مستد قدرت در سپهر سیاسی ایران تکیه کند که، خود را «آذری» بنامد، از ایران باستان دم بزند و همتباران خویش را مشتی قبایل وحشی و مهاجم بر فلات موسوم به ایران بنامد؛ تا هموطن غیور آذری محسوب گردد. در غیر اینصورت با برچسب هایی همچون نوکر اردوغان و علییئو، و نیز تجزیهطلب وطن فروش، کارش با کرام الکاتبین خواهد بود.
حبیب ساسانیان(یاکاموز)